گپ

نویسنده
یوسف محمدی

گزارشی از نشست رسانه ای عوامل نمایش برهان  

تحت تاثیر سمندریان بودم

آقای یعقوبی، شما معمولا نمایشنامه هایی که به قلم خودتان است به صحنه می برید. علت انتخاب نمایش “برهان” برای اجرا چه بود؟

یکی از تم های مورد علاقه ی من غم از دست دادن بود که مصادف شد با فوت پدر همسرم (آیدا کیخایی) و من این اتفاق را در زندگی خودم دیدم و غم از دست دادن به نیاز شخصی من تبدیل شد و احساس کردم باید این اثر را به روی صحنه ببرم.

 

خانم کیخایی،شخصیتی که شما ایفاگر آن هستید با کنشی شدید از گریه آغاز می شود.چرا؟

در روزهای اول تمرین به این شکل اجرایی و این حد از غم  در وجود  شخصیت نرسیده بودم، تا زمانی که آقای یعقوبی پیشنهاد داد صحنه ی اول  با گریه شروع شود تا علت آن  برای مخاطب سوال برانگیز باشد و تمام شیوه هایی که  تا قبل از آن در تمرین هایم به کار برده بودم را تغییر دادم. در ابتدای نمایش تلاش کردم بازی یکنواختی ارائه دهم تا غمی که در شخصیت وجود دارد بیشتر به نظر آید ورفته رفته رنگ های دیگر را به نقش اضافه کنم.

 

خانم طباطبایی، نخستین تجربه اتان با محمد یعقوبی قابل قبول جلوه می کند. درباره این شکل همکاری لطفا توضیح دهید.  

من همیشه دوست داشتم با ایشان و با این روحیه همکاری کنم. باورم نمی شد که تمرین تئاتر که همیشه از آن به  تمریناتی طاقت فرسا  یاد می کنند، می تواند لذت بخش باشد. آقای یعقوبی از پیشنهادهای ما در خصوص نحوه ایفای نقش استقبال می کردند و با پرداخت اتودهایی که برای نقش در نظر می گرفتیم ما را هدایت می کردند.

 

آقای پاکدل، شخصیتی که شما ایفاگر آن هستید با دیگر آثارتان نسبتا متفاوت است. آیا الگوی خاصی برای طراحی رفتارهای کاراکتر خود داشتید؟

 من برای بازی در نقش ریاضی دان از یکی از دوستان ایرانی ام که متولد شیکاگو است گرته برداری کردم. سعی کردم این تصور کلیشه ای از ریاضی دان ها که به زعم اکثر مردم افرادی شلخته و عینکی و منزوی هستند را در نقش وارد نکنم و از آشفتگی نقش کم کنم.

 

همکاری با محمد یعقوبی چگونه بود؟

وقتی در کار یعقوبی حضور دارم، او مثل یک چشم سوم است شاید من به دلیل نداشتن برخی از توانایی ها خوب بازی نکنم اما  وقتی در حضور ایشان بازی می کنم مطمئنم  کارم را درست انجام می دهم، او در تمام لحظات نظاره گر من است و معتقدم  بهترین بازی های من در کارهای ایشان بوده است.

 

آقای سرابی، در مصاحبه های رسانه ای خود گفته اید برای طراحی شخصیت خود تحت تاثیر حمید سمندریان بودید. درست است؟

 من بازیگری را این طور یاد گرفته ام که برای بازی در هر نقشی یک نمونه ی بیرونی پیدا کنم و بعد روی خود نمایشنامه تمرکز کنم. استاد سمندریان آدم گرم و شوخ طبعی بوده، خیلی ها او را می شناختند و همین اواخر وی را از دست دادیم .

 

آقای یعقوبی، اصولا در شکل بازی بازیگران با الگوپذیری انان از افراد دیگر موافقید؟

 شاید الگو گرفتن برای بازی در هر نقشی الزامی نباشد اما وقتی یک بازیگر، شخصیتی بزرگتر از سن خود را ایفا می کند باید الگو داشته باشد، اساسا این  یک معیار است و بازی علمی طبق مشاهده و تجربه به دست می آید. اگر سرابی الگویی انتخاب می کرد که من نمی شناختمش، من به عنوان کارگردان نمی توانستم او را راهنمایی کنم. این نمایش هم درباره غم از دست دادن است و کسی که سمندریان را می شناخت این ارتباط نوستالژیک را با نحوه ی بازی سرابی برقرار می کرد.

 

آقای یعقوبی، استفاده از عنصر و ابزاری مثل ویدئو پروجکشن تا چه اندازه در اجرایتان ضرورت داشت؟

هر چیزی در تئاتر غریبه باشد این طور تعبیر می شود که به فاصله گذاری ربط دارد اما این طور نیست. امیدوارم اینقدر از پروژکشن استفاده شود تا دیگر از آن به عنوان وسیله ای برای فاصله گذاری تعبیر نشود و بپذیریم که پروژکشن هم می تواند به پیشبرد نمایش کمک کند.