این رفیق شیرازی ما هم آدم بامزه ای است. مدتها بود داشتم فکر می کردم بنشینیم با هم یک شکم حسابی بحث انتخابات کنیم و قشنگ تمام نامزدها را بگذاریم وسط حمام و حسابی بشوریم شان و پهن شان کنیم تا روز انتخابات خشک بشوند، ببینیم بالاخره کدام شان را می شود سه چهار سالی جای لنگ پیچید به کمر که مجبور نباشیم بعد از این مدت یک دست جلو یک دست عقب( منظور بدی اصولا ندارم) برویم جایی که عرب ها برای احمدی نژاد نی انداختند.
تازه می خواستم ببینم اگر این شیرازی ها عدالت و برابری سرشان می شود و اول پیاله بدمستی نمی کنند، برویم بحث کنیم. البته می رویم برای مباحثه با یزدی ها. حالا که محمودمان رفته یزد، مدارس را هم تعطیل کردند و قراول و یساول آوردند و بردند که معلوم بشود ملت یزد که ماشاء الله همه شان هم چقدر جوان هستند، انگار در تمام این شهر به این بزرگی از آن پنج هزار نفری که در عکس هفت هزار نفر به نظر می رسند، ده نفر هم سن شان بالای بیست سال نیست، لامصب برنداشتند، معلم های مدرسه را هم بیاورند که فردا پس فردا در صحنه های بین المللی نگویند مردم ایران همه شان زیر 17 سال هستند.
آن وقت می خواهیم ما چه بگوئیم؟ من فکر می کردم در شیراز اینطوری نباشد و آقای خاتمی که برای دیدار از شیراز برود، اولا که مدارس تعطیل نیست و هر کسی هم از مدرسه بیرون برود، همچی می زنند توی سرش که باد کند، ثانیا سربازها هم باید بمانند پادگان کلاغ پر بروند، خانم ها هم بهتر است از خانه نروند بیرون که لای دست و پا نمانند، اصلا چه لزومی دارد وسط مسافرت آقای خاتمی کسی برود خیابان؟ و اصلا چه لزومی دارد آقای خاتمی برود شیراز؟ حالا مگر یک مملکت چند تا رئیس جمهور محبوب لازم دارد؟ حالا اگر خاتمی نرود به شیراز توی شکمش درخت سبز می شود؟ اگر نرود شیراز و عکس برندارند و نشان کس و کار احمدی نژاد ندهند، نمی شود؟ حسودجان!
بیچاره ها یک سال بود هر وقت این محمود می رفت زنجان و قزوین و یزد و مازندران و هر جای دیگر، خیابان از زور جمعیت مثل سرکچل که تازه چهار تا و نصفی شوید، هشت تاش محافظ، این چه کاری است! فامیل و کس و کار محمود جان در ارادان چشم شان به هفت تا شبکه تلویزیون خشک شد که یک نمای باز بگیرند و هزار تا آدم بال بال بزنند برای رئیس جمهور که سرش را از وسط ماشین مثل بسته پفک بیرون آورده، هفت کچلان به دنبالش. در راستای همین حرف ها که هرچه می زنی تمامی ندارد، اصلا من خیلی فکر کردم، چه لزومی دارد که آقای خاتمی برود شیراز؟
اگر قرار است مردم دنیا بدانند احمدی نژاد محبوب است، که همه مردم دنیا می دانند، اگر ندانند هم همین که خبرش را می شنوند که رئیس جمهور محبوب ساعت یک نصف شب برای ملاقات با دختران دانشجویان رفته است، خودشان می فهمند که اینقدر محبوب است که ساعت یک نصف شب می رود بازدید دانشجویی، وگرنه اگر محبوب نبود که مثل خاتمی لنگ ظهر می رفت دانشگاه. یا می رفت به خوابگاه پسران که خدمتتان عرض می کردم چطوری بیرون می آمد. این از خارجی ها، داخلی ها هم که هر کدام دو تا لقد هم از نیروی انتظامی یا حراست دانشکده یا بسیج دانشجویی خورده باشند، محبوبیت رئیس جمهور مثل داغ لعنت آنجای اش چسبیده است.
یعنی واقعا مردم یزد، حتما باید توی تلویزیون خودشان را ببینند تا قبول کنند که وقتی رئیس جمهور رفته بود یزد، صد هزار نفر آدم از همه مدارس و پادگانها به استقبال آمده بودند؟ یعنی این همه مردم عزیز یزد، خودشان رفته اند وسط خیابان، خودشان نمی فهمند؟ معلوم است که می فهمند. گیریم که عده ای از آنها هم اصلا روح شان خبردارنشده باشد و هرچی هم به آنها بگویند احمدی نژاد آمده بود یزد، سوزن می انداختی زمین، جوالدوز می رفت به ماتحت مردم و مافوق مسوولان، باور نکنند. چشم شان کور، دنده شان نرم، باور نکنند، فیلم شان را دیدند باور می کنند.
اصولا فیلم برای همین است که آدم باور کند، مثلا آدم صد بار که هی فیلم خودش را نگاه کند، بالاخره یواش یواش دور کله خودش هاله نور می بیند، سی بار که تکرار شد، قبول می کند، دو تا دور و بری هم که خندیدند و زدی توی دهن گاله شان، آنها هم باور می کنند، آن وقتی مردم ایمان می آورند. الکی که نیست که وقتی طرف، که الهی قد 150 سانتی اش سر چشم چاوز دربیاید پاش می خورد به زمین یزد، باسن آسمان سولاخ می شود و زرتی دانش آموز می ریزد پائین. بعد هم یکی پیدا می شود مثل این سید شکلاتی بود، قهوه ای بود، نوک مدادی بود، چه رنگی بود، هر رنگی بود، نمی تواند این معجزه را ببیند، فکر می کند همیشه همین خبر است می رود شیراز.
حالا فرض کنید این سید خاتمی رفته بود شیراز و هیچ کس استقبالش نمی آمد، یا همانطور که حسین شریعتمداری گفته بود، مثل بی نظیر بوتو با یک نارنجک به استقبالش می آمدند و بوم. آن وقت مسوولیت امنیت استان فارس با کی بود؟ با استاندار. همین است که استاندار فارس اعلام کرد که آقای خاتمی حق ندارد بیاید به شیراز و بهتر است برود یک جای دیگر، و حالا اصلا خاتمی برای چی می خواهد برود استان فارس؟ اگر می خواهد تبلیغات ریاست جمهوری بکند، حالا کو تا تبلیغات ریاست جمهوری؟! حتما می خواهید بپرسید احمدی نژاد هم نامزد ریاست جمهوری است.
چه دخلی دارد؟ چه ربطی دارد؟ احمدی نژاد اگر رفته، برای این رفته که از سد و جاده و حمام و پروژه های عمرانی که قرار است در چهار سال سومش بسازد بازدید کند، حالا وسط راه از وسط خیابان امیرچخماق رد شده، چه ربطی دارد به شاه چراغ. اصلا آقای خاتمی تبلیغات نکند برای خودش هم بهتر است. درست است گفته اند خوشا شیراز و وضع بی مثالش، ولی این را برای خاتمی نگفته اند. اگر این سید معجزه داشت بعد از هشت سال ملت به جای شکلات لااقل یک هاله نور دور سرش می دید.
تکمله
حالا از عبا شکلاتی می گذریم و می رویم سراغ شیخ. کروبی را که همان کسی است که گفته با خودسر ها برخورد می کنم، و الحق سخن درستی گفته و الحق به قد و قامتش هم می آید. یک مرتبه رگ لریش میزند بالا و کاری می کند که نه آن لوس بازی رییس دانشگاه زنجان معنا داشته باشد و نه خودسرهای دیگر که خودشان را برای هم لوس کرده اند.
یکی به آقایان بگوید مگر نه که هر روز در روزنامه ها جوری وانمود می کنید که انگار از داشتن رقیبی مانند کروبی خوشحال هم میشوید، پس چرا برای ظاهر هم شده نگذاشتید به دانشگاه زنجان برود. نکند به نظرتان رسید اگر رفت و یک مرتبه دست کرد در عبا و یک نسخه فیلم ماجرای معاون دانشگاه با دخترک بیچاره را در آورد چه خاکی به سر کنیم.
یکی به آقایان بگوید چرا کروبی و خاتمی و دیگران را این قدر ساده فرض کرده ایم پیچیده ها. یعنی آن ها نمیدانند که محبت امروزی تان به کروبی موقتی است و تا وقتی است که خاتمی در صحنه هست . یعنی بچه ها نمیدانند که فایل های صوتی و تصویری هم کروبی و هم میرحسین را آماده کرده اید. یعنی نمیدانند که حتی از پسرخاله هایشان هم با کمک سربازان امام زمان عکس زن بی حجاب دارید تا به محض قطعی شدن در آورید. در آن زمان البته دیگر لازم نیست امیرمحبیان یک مقاله برای رسالت بنویسد یکی برای اعتمادملی. بلکه همان مقاله رسالتش هم قطع می شود و همه سرمقاله های رسالت را هم کاظم انبارلوئی خواهد نوشت علیه کروبی.
بالاخره این که همان طور که رییس شورای تامین زنجان گفته چون کروبی در زنجان و خاتمی در شیراز ممکن بود که سفرشان شائبه انتخاباتی داشته باشد به صلاح نبود.
پس حالا می فهمیم که نگرانی هاشمی به جاست. چون افرادی که به این وضوح حرف های پشت پرده را افشا می کنند پس فردا هم ممکن است مانند آقای رحیمی معاون فعلی حقوقی رییس جمهور – که فعلا مدرک تقلبیش موضوع ملی نیست - که آرای کردستان را دوبرابر کرد و همه را به اسم ناطق نوری و بعد هم پرسیدند چرا گفت مگر قرار نبود آقای ناطق رییس جمهور شود. حالا استانداران منصوب برادر محصولی هم ممکن است برای هر استان و شهر دو برابر جمعیتش رای به نام معجزه هزاره سوم بخوانند و بعد هم بگویند مگر آقا نفرمودند بهتر از این رییس نمیشه.
و این احمق ها نمی فهمند که اگر رقیب کشتی گیر پیوزی را بشکند و یا روی تشک کشتی راه ندهند و جلویش را بگیرند مسابقه کشتی انجام نمی شود. تماشا به سالن نمی آید. و آن وقت علی می ماند و حوضش.