گاو در چینی‌فروشی

محمد قائد
محمد قائد

در چین، طبقه‌ای درس‌خوانده و همواره ممتاز موسوم به ماندارین که قرنهاست قدرت سیاسی و اجتماعی را در دست دارد به نمایندگان عالم غیب اجازۀ عرض اندام نمی‌دهد.  حرفش این است که یک تکه چوب ِ خوب‌‌رنده‌شده مدرک مهارت نجـّار است، خواننده یک دهن می‌خواند و این می‌شود مدرک توانایی‌اش، بزّاز چند طاقه پارچه نشان می‌دهد و جواز کسب می‌گیرد، اما مدرک اهل غیب کجاست؟

روایت می‌شود وقتی از کنفوسیوس دربارۀ زندگی پس از مرگ پرسیدند گفت: ”ما هنوز دربارۀ زندگی چیزی نمی‌دانیم.  چگونه می‌توانیم مرگ و دوران پس از مرگ را بشناسیم؟“

به‌رغم دهری‌گری ِ کنفوسیوسی، در آن کشور جمعیتی موسوم به فالون‌گانگ می‌گوید راه برای هر فکری‌، از جمله نظر قائل به عالم غیب، باید باز باشد.  ماندارینها تا ته قضیه را خوانده‌اند و می‌دانند این حرفها به دخالت دین در زندگی اجتماعی و سیاسی منجر می‌شود.  خداجویان چینی به نرم‌افزارهای کامپیوتری پیشرفته‌ای مجهز شده‌اند تا خدا و غیب را از طریق اینترنت وارد جامعه کنند.  دولت هر فیلتری در عالم و آدم وجود دارد به کار گرفته است تا نگذارد.

در ایران، حکومت می‌گوید نمایندۀ خدا بر زمین است.  کسانی می‌گویند خدا هم البته می‌تواند نمایندۀ خودش را در مجلس ملی داشته باشد.  دستۀ اخیر می‌کوشد، ‌از جمله، با کمک اینترنت حرفش را پیش ببرد.  دولت هر فیلتری در عالم و آدم وجود دارد خریده است تا نگذارد.

خبر می‌رسد کاربران ایرانی از مشتریان پروپاقرص فیلترشکن‌های فالون‌گانگ شده‌اند و آن را پاتوق کرده‌اند.  در نتیجه، خطوط فیلترشکن‌‌های چینی چنان شلوغ شده که فالون گانگ دست به نصب فیلتر بر فیلترشکن زده است تا مشتریان غیرچینی نتوانند از آن تسهیلات استفاده کنند.    ‌

به قول ادبا، شگفتا و حیرتا و عبرتا.  ضدکنفوسیوس‌ چینی شیلترفکن می‌سازد تا دین را وارد جامعه و سیاست کند.  منتقد ایرانی ِ دخالت دین در حکومت از آن شیلترفکن استفاده می‌کند تا در جهت عکس عمل کند.  ضدکنفوسیوس چینی می‌گوید ظرفیت تکمیل، ورود افراد متفرقه ممنوع ـــــ و لابد رمز عبور به زبان چینی می‌گذارد.

اینکه ایران با جمعیتی یک‌بیستم چین بتواند در فیلترشکن‌هایی که لابد برای آن جمعیت طراحی شده ازدحام و راه‌بندان ایجاد کند از عجایب است.  شاید طرز رانندگی ایرانی به شاهراههای اینترنت هم کشیده است.  یا شاید تعداد ناراضیان ایران، فقط در داخل، از شمار ناراضیان چین خیلی بیشتر است و آنها در بساط خودشان در اقلیت‌ افتاده‌اند. 

اگر ایرانیها راستی‌راستی نرم‌افزار چینیها را اشغال کرده‌اند،‌ پس این طرفها حق دارند شدیداً نگران باشند،‌ باندهای‌ اینترنت را هرچه باریک‌تر نگه‌ دارند، مدام فیلترهای گرانقیمت‌تر بخرند و بکوشند قضیه صرفاً حراست از ناموس خلایق جلوه کند.

تکرار ماجرای تسلیحات است: به این یکی نیزه می‌دهند، به آن یکی سپر می‌فروشند، به اولی نیزۀ ضدسپر می‌دهند، به دومی سپر ضد نیزۀ ضدسپر می‌فروشند و الی‌ غیرالنهایه.  چینیها خودشان در داخلْ نرم‌افزار می‌سازند اما دولت استیکبارستیز ایران ظاهراً چرب و شیرین‌ترین مشتری‌ فیلتر است، در همان حال که ضد هرچه را به آن می‌فروشند به بازار سرازیر می‌کنند.  و مشتری مضطرب همچنان دلار می‌سُلفد.‌

جهان جای غافلگیرشدن در برابر پدیده‌های غریب است در عین آنکه، وقتی خوب نگاه کنیم، اصل قضایا خیلی هم تازه نیست.  در عصر ناصرالدین شاه (و پیش  از آن، قرنها در عثمانی)‌ چاپخانۀ ‌سربی عملاً ممنوع بود،‌ محمولات پستی خارجی تفتیش می‌شد تا فکرهای ناجور وارد نشود و بعدها ناراضیان برای تکثیر شبنامه از دستگاههای پلی‌کپی استفاده می‌کردند.  امروز بختک فیلتر و  سرعت مسخرۀ دریافت و ارسال که جان آدم را به لب می‌رساند و احتمالاً در دنیا یگانه است و ساعتها وررفتن کاربران اینترنت با فیلترشکن لرزان که روی باند باریک پت‌پت می‌کند تفاوتی با چرخاندن هندل دستگاههای استنسیل آمونیاکی ِ اوایل قرن بیستم و خواندن متنهای قاچاقی ‌ِ کمرنگی‌ که انگار با آب دهن مرده چاپ شده بود ندارد. 

جنگ فرسایشی ِ جاری در میدان عنترنت شاید شدیدترین تقابل خرده‌فرهنگ‌ها،‌ هجمۀ حکومت به ملت، و نبرد میان ایران و اسلام در تاریخ این سرزمین باشد.  یک قرن دیگر متأسفانه ما حضور نخواهیم داشت تا ببینیم در ایران و چین و ماچین چه چیزی ممنوع است: جهاد برای دخول دین در دولت یا مبارزه برای بیرون‌راندنش؟

منبع: سایت نویسنده

www.mghaed.com