ه.الف. سایه
سرودهای برای مرتضی کیوان
ای دوست شاد باش که شادی سزایِ توست
این گنج، مزد طاقتِ رنجآزمای تست
صبح امید و پرتو دیدار و بزمِ مهر
ای دل بیا که اینهمه اجر وفای تست
این باد خوشنَفَس به مراد تو میوزد
رقص درخت و عشوة گل در هوای تست
شب را چه زهره کز سرِ کوی تو بگذرد
کان آفتاب سایهشکن در سرایِ تست
خوش میبَرَد تو را به سرِ چشمة مراد
این جستوجو که در قدم راهگشای تست
ای بلبل حزین که تپیدی به خون خویش
یاد تو خوش که خندة گل خونبهای تست
دیدی دلا که خون تو آخر هدر نشد
کاین رنگ و بوی گل، همه از نافههای تست
پنهان شدی چو خنده از این کوهسار و باز
هر سو گذارِ قافلههای صدای تست
از آفتاب گرمیِ دست تو میچشم
برخیز کاین بهارِ گلافشان برای تست
با جان سایه گرچه درآمیختی چو غم
ای دوست شاد باش که شادی سزای تست
فروردین 1358