فرانسوا نیکولو
ایران نباید تحت هیچ شرایطی به بمب دست یابد. محمد البرادعی، رییس آژانس اتمی، در برابر بن بست به وجود آمده در پرونده هسته ای ایران راه حلی ارائه داده است. باید حداقل برای مدتی فشارها، تهدیدها و تحریم ها را فراموش کنیم و بپذیریم که ایران، همان گونه که می خواهد، فعالیت های غنی سازی خود را ادامه دهد [البته در چارچوب یک قرارداد مشخص و محدود]. به واقع که این فعالیت ها از حساسیت فوق العاده ای برخوردارند، زیرا می توان با غنی سازی اورانیوم به میزان بالا مواد لازم برای یک بمب را تأمین کرد. ولی اگر محمد البرادعی در موضع فعلی خود، این فرمول را پیشنهاد می دهد مطمئناً به این دلیل است که به عملکرد و نظارت بازرسان خود اطمینان دارد. بی شک او به آنچه که مسؤولین ایرانی در مورد بازرسان فکر می کنند توجهی ندارد.
کاندولیزا رایس به همراه چند وزیر امور خارجه دیگر، محمد البرادعی را مقصر می دانند و او را به مانع تراشی در رویکردهای غربی ها برای به زانو درآوردن ایران متهم می کنند. با این حساب او مطمئناً نسبت به آنچه انجام می دهد اطمینان کامل دارد. در حال حاضر نمی توان گفت دیدگاه البرادعی اشتباه است. ایران و کشورهای غربی، هر دو طرف در موضع خود سرسخت اند. در این مدت، دانشمندان ایرانی به طور پیوسته در تأسیسات غنی سازی صنعتی پیشرفت کرده و توان خود را در این زمینه بالا برده اند. زمانی که این توان به کار گرفته شود، باید به جهانیان گفت دیگر راه حلی برای حفظ صلح و تعادل در خاورمیانه باقی نمانده به جز بمباران ایران.
خانم رایس و همتاهای او چگونه تا به این حد متقاعد شده اند که در برابر موضع آقای البرادعی به مخالفت برمی خیزند؟ مطمئناً به دلیل توان و اطلاعات شخصی خود آنها نیست. آنها شاید اشخاص با استعدادی باشند، ولی مسلماً تجربه لازم برای جهت دادن به این پرونده پیچیده را ندارند؛ این پرونده ای است که داده های علمی و فنی آن به خوبی با رویکردهای استراتژیک و سیاسی در هم آمیخته شده اند. مطمئناً آنها کارشناسان و مشاوران خاص خود را دارند که شیوه مناسب رویارویی با مسایل را به آنها دیکته می کنند. آیا این کارشناسان از آقای البرادعی و تیم او قابل اطمینان ترند؟ در اینکه آنها قابل اطمینان ترند، سندی وجود ندارد. همین آنها هستند که از 20 سال پیش همواره اعلام کرده اند که ایران تا سال آینده به بمب دست خواهد یافت. همین آنها هستند که برای فشار آوردن به ایران راه حلی جز ممنوع کردن هرگونه فعالیت “سانتریفوژی” حتی به صورت کاملاً کنترل شده یافت نمی کنند. ازطرف دیگر، در پیمان منع گسترش اتمی هیچ ماده یا بندی وجود ندارد که اجازه چنین سخت گیری هایی را بدهد، ولی آنها این موضوع را از نظرها پنهان می کنند.
مجدداً به این نکته می رسیم که ایران به هیچ وجه نباید به بمب دست پیدا کند. ولی روند مذاکراتی که از سال 2003 توسط سه کشور اروپایی در زمینه اطمینان یافتن از برنامه ایران آغاز شده هیچ پیشرفتی حاصل نکرده است. حتی فشارهای روزافزون از سوی آژانس اتمی و سپس از سوی شورای امنیت نیز نتیجه ای دربر نداشته. آیا پس از چهار سال تلاش، اکنون وقت آن نرسیده که مسایل مجدداً بررسی شوند؟
در نزد جامعه بین الملل، شخصی که مطمئناً مطلع ترین شخص از برنامه ایران است، راهی را پیشنهاد داده. علیرغم تصویر بدی که به طور کلی از حکومت ایران و به طور خاص از احمدی نژاد در اذهان عمومی جهانیان وجود دارد، آیا وقت آن نرسیده که این مسأله را مورد مطالعه قرار دهیم؟ برای ارزیابی شانس های واقعی این مسأله، تنها یک یا دو ماه کافی خواهد بود. و اگر این فرمول نیز به نوبه خود شکست خورد، کارشناسان ما آنقدر دلیل و برهان در اختیار خواهند داشت که در برابر ایران هیچ راه حل دیگری جز اعمال زور را پیشنهاد ندهند.
منبع: لوموند، 20 ژوئن 2007
مترجم: علی جواهری