چه کسی برنامه پنجم را می‌نویسد؟

نویسنده

امیرحسین لطیفی

با وجود آنکه محمود احمدی نژاد یک ماه پیش گروهی از افراد نزدیک به خود را مامور تدوین برنامه پنجم و ‏سیاست‌های کلی آن کرده بود، برخی رسانه‌ها از بحث و بررسی همزمان در این باره در “مجمع تشخیص ‏مصلحت نظام” خبر داده‌اند و اعضای ارشد این مجمع نیز موضوع را تایید کرده‌اند.‏

در صورتی که مجمع در این بررسی جدی باشد و کار کمیته منصوب احمدی نژاد نیز ادامه داشته باشد، این اولین ‏مصاف آشکار دولت احمدی نژاد با مجمع تشخیص مصلحت به ریاست هاشمی رفسنجانی خواهد بود و جبهه‌بندی ‏بین یاران هاشمی و احمدی نژاد را به عرصه‌ای اجرایی، فراتر از مجادلات سیاسی و رسانه‌ای خواهد کشاند.‏

به نوشته روزنامه “سرمایه” محمدباقر نوبخت، معاون مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع بررسی “سیاست‌های کلی ‏برنامه پنجم توسعه” در این مجمع را تایید کرده و گفته است: “تدوین سیاست‌های کلی براساس اصل 110 قانون ‏اساسی در مجمع تشخیص انجام می‌شود.” همچنین علی آقامحمدی، عضو منصوب رهبری در مجمع تشخیص نیز ‏تصریح کرده است: “تمام سیاست‌ها و راهبردهای اساسی کشور باید از سوی مجمع تشخیص مصلحت نظام تهیه و ‏پس از تایید مقام معظم رهبری ابلاغ شود و تمام راهبردها و جهت‌گیری‌های برنامه پنجم توسعه هم جزو همین ‏برنامه‌هاست.“‏

‎ ‎شورایی که به چالش کشیده شد‎ ‎

این اظهارات در حالی مطرح می‌شود که احمدی نژاد چندی پیش در حکمی خطاب به پرویز داودی، معاون اول ‏خود، او و 26 تن دیگر را که همگی از نزدیکان فکری احمدی نژاد به شمار می‌روند، مامور کرد که با تشکیل یک ‏شورا به تدوین پیش‌نویس برنامه پنجم سازندگی کشور اقدام کنند. احمدی نژاد در این حکم عمدا از تعبیر “برنامه ‏سازندگی” به جای “برنامه توسعه” استفاده کرده بود که از سوی کارشناسان مخالفت به نوعی مخالفت با توسعه به ‏عنوان یک مفهوم غربی تعبیر شد.‏

ترکیب 27 نفره این شورا از ابتدا مورد انتقاد بسیاری از ناظران بوده است. با وجود آنکه نگارش اولیه برنامه‌های ‏پیشین توسعه کشور توسط سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی (پیش از آن سازمان برنامه و بودجه) انجام می‌شد، ‏اکنون پس از انحلال این سازمان، احمدی نژاد اختیار نوشتن برنامه پنجم را به کسانی می‌سپرد که بسیاری از آنها ‏هیچ تجربه و تخصصی در برنامه‌نویسی نداشتند.‏

این موضوع انتقاد بسیاری از منتقدان را برانگیخت و وقتی هفته‌نامه شهروند سوابق اعضای این شورا را منتشر ‏کرد، مشخص شد که این انتقادات چندان بیجا نبوده است. از آن جمله؛ یکی از برنامه‌نویسان منصوب احمدی نژاد، ‏عضو فقیه شورای نگهبان است که تنها ارتباط او با اقتصاد، تدریس کتاب “اقتصادنا” اثر آیت الله محمدباقر صدر ‏بوده است؛ یا تخصص و تجربه چندین عضو دیگر این شورا هیچ ارتباطی با برنامه توسعه ندارد، از جمله مهدی ‏گلشنی، دکترای فیزیک و مدرس فلسفه علم؛ زهرا طیب زاده، دکترای دندانپزشکی و رئیس مرکز امور زنان و ‏خانواده؛ سوسن سیف، طراح طرح جداسازی زنان از مردان در محیط کار؛ محبوبه مباشری، کارشناس ادبیات و ‏رئیس دانشگاه الزهرا؛ جمیله علم‌الهدی، نویسنده کتاب تمدن در قرآن؛ سردار احمد وحیدی و….‏

اما اکنون دایره انتقادها از ترکیب اعضای شورای 27 نفره منصوب احمدی نژاد فراتر رفته و به موجودیت و ‏اختیارات قانونی این شورا رسیده است. از این رو، با وجود آنکه احمدی نژاد در حکم خود تصریح کرده است که ‏‏”ابتدا نسبت به تهیه سیاست‌های کلی حاکم بر برنامه” جهت ارایه به مقام رهبری و “پس از تایید و ابلاغ، نسبت به ‏تهیه برنامه پنجم سازندگی” اقدام کنند، اکنون اعضای مجمع تشخیص اعلام می‌کنند که تدوین سیاست‌های کلی ‏برنامه را از اختیارات قانونی خود می‌دانند و حتی کار آن را نیز - به موازات دولت – آغاز کرده‌اند.‏

‎ ‎تداخل وظایف دولت و مجمع تشخیص؟‎ ‎

هرچند در دو سال گذشته هاشمی رفسنجانی بارها از دولت احمدی نژاد و سیاست‌ها و برنامه‌های آن انتقاد کرده ‏است، اما به ندرت توانسته مجمع تحت نظر خود را به این حوزه وارد کند. محدودیت‌های قانونی از یک سو و ‏حضور نسبتا پررنگ اعضای حامی احمدی نژاد در این مجمع باعث شده تا منتقدان احمدی نژاد در این مجمع ‏نتوانند دیدگاه‌های خود را به موضع‌گیری‌ها و احیانا تصمیم‌گیری‌های این نهاد تسری دهند.‏

در سمت مقابل، احمدی نژاد و حامیان او نیز با انتقادهای شدید از مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص که ‏ریاست آن را حسن روحانی از نزدیکان هاشمی برعهده دارد، و نیز بازداشت کوتاه اما جنجالی یکی از معاونان ‏این مرکز، تلاش کرده‌اند به مخالفت‌های رئیس مجمع تشخیص مصلحت پاسخ دهند.‏

مجمع تشخیص مصلحت بر اساس قانون اساسی مصوب سال 68 و نیز احکام صادر از سوی آیت الله خامنه‌ای در ‏حال حاضر در سه حوزه اختیارات دارد: قانون‌گذاری (در موارد اختلافی مجلس و شورای نگهبان)، نظارتی (در ‏خصوص رعایت سیاست‌های کلی و اسناد بالادستی نظام در مصوبات) و بازوی مشورتی رهبری (در تعیین ‏سیاست‌های کلی نظام).‏

منتقدان احمدی نژاد تاکنون تنها در یکی دو مورد توانسته‌اند مجراهای قانونی برای اعمال فشار و اجرایی کردن ‏مخالفت‌های خود با دولت نهم پیدا کنند؛ یکی در خصوص نظارت بر میزان پایبندی دولت به اهداف چشم‌انداز ‏بیست ساله و برنامه چهارم، و دیگری در خصوص نظارت بر انطباق مصوبات مجلس با سیاست‌های کلی نظام.‏

موضوع اخیر نیز احتمالا خود محل چالشی تازه خواهد بود. چرا که پیش از این لوایح دولت و مصوبات مجلس ‏برای اجرایی شدن فقط به تایید شورای نگهبان نیاز داشت و تنها در موارد اختلافی این شورا با مجلس، موضوع ‏به مجمع محول می‌شد. اما اکنون مجمع تشخیص مصلحت نظام در خصوص لایحه اجرایی سیاست‌های کلی اصل ‏‏44 قانون اساسی به موازات شورای نگهبان وارد عمل شده و ایراداتی را از حیث انطباق با سیاست‌های کلی بر ‏این لایحه گرفته است.‏

اظهارات دیروز سخنگوی شورای نگهبان در این باره و تایید این موضوع که شورای نگهبان 28 ایراد و مجمع ‏تشخیص مصلحت 8 نظر در این باره داشته‌اند، نشانه ورود این مجمع به فصل جدیدی در مناسبات بین قواست که ‏در صورت تداوم، می‌تواند دولت احمدی نژاد را پس از این با چالش‌های جدی مواجه کند.‏

با این حال موضوع تدوین سیاست‌های کلی برنامه پنجم توسعه، از این هم ملموس‌تر و احتمالا چالش‌برانگیزتر ‏است. در واقع اجرایی کردن اختیارات رهبری در خصوص تعیین “سیاست‌های کلی نظام” از سالهای میانی ‏دوران اصلاحات آغاز شد که آیت الله خامنه‌ای، شاید برای محدود کردن دولت و مجلس اصلاحات و تثبیت قدرت ‏و جایگاه رهبری، مجمع تشخیص مصلحت به ریاست هاشمی را مامور تدوین سیاست‌های کلی نظام کرد؛ کاری ‏که هنوز هم با سرعت کم ادامه دارد.‏

از سویی پیش از این و در زمان حضور سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی نیز این سازمان پیش‌نویس اهداف و ‏سیاست‌های کلی برنامه توسعه را برای رهبری ارسال می‌کرد و با توجه به اصلاحات مورد نظر رهبری، وارد ‏مرحله بعدی تدوین برنامه می‌شد؛ روندی که در مسیر تدوین برنامه چهارم در دولت خاتمی طی شد.‏

اکنون با انحلال این سازمان، احمدی نژاد یک شورای مورد تعیین خود را مامور نگارش این سیاست‌ها برای ارائه ‏به رهبر کرده است، در حالی که مجمع تشخیص نیز همین موضوع را در دستور قرار داده است. چنین تداخل ‏آشکاری می‌تواند به یک رویارویی سیاسی جدی منجر شود که بعید است بروز رسانه‌ای آن تا زمان ارائه هر دو ‏پیش‌نویس به رهبری طول بکشد.‏

به نظر می‌رسد این جدی‌ترین فرصت منتقدان سیاست‌های احمدی نژاد برای به چالش کشیدن برخی اقدامات وی ‏همچون انحلال ناگهانی سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی، عدم پایبندی به چشم‌انداز بیست ساله کشور و برنامه ‏چهارم توسعه و نیز پیگیری اهداف آرمانی و غیرواقعی در حوزه اقتصادی باشد؛ چالشی که در صورت تحقق، ‏مهمترین فصل رویارویی حامیان هاشمی و احمدی نژاد پس از سه انتخابات ریاست‌جمهوری، مجلس خبرگان و ‏ریاست این مجلس خواهد بود.‏