در حالی که در دو سال گذشته نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی با ابزار گوناگون کوشش کرده اند روشنفکران، اندیشمندان و فعالین سیاسی و فرهنگی را از پیگیری مطالبات تحول خواهانه جامعه منصرف کنند، ده ها تن از این فعالین در چند روز گذشته با انتشار بیانیه هائی سیاست های حاکمیت را در مورد به چالش کشیدند. همچون بیانیه علیه بازداشت مستند سازان و فعالانِ سیاسی/ اجتماعی، دانشجویان، کارگران، وکیلان یا بیانیه ای در پشتیبانی از خیزش شهروندان سوری.
حرکت فعالان فرهنگی و اجتماعی، زنان و روشنفکران در زمانی منتشر شده است که دستگاه تبلیغاتی حاکم رسانه های فارسی زبان خارج از کشور را با سخیف ترین اتهامات روبرو کرده، به زندانیان سخت گرفته و مدام از تریبون های مختلف، ناراضیان را به بیگانگان نسبت می دهد.
“سخن گفتن از قانون با حاکمانی که به هیچ چیز جُز حفظِ قدرت، آنهم بههر قیمت، نمیاندیشند و حتی قانون هایِ واپسگرایانۀ خود را نیز زیرِ پا میگذارند، کمالِ سادگی است.” این باور ده ها تن از روشنفکران و فعالین سیاسی در داخل و خارج از کشور است که روز گذشته در قالب بیانیه ای منتشر شد. بیانیه ای که حاکمیت جمهوری اسلامی را به دلیل بازداشت مرضیه وفا مهر، کتایون شهابی، هادی آفریده، محسن شهرنازدار، ناصر صفاریان و مجتبی میرطهماسب شدیدا مورد سرزنش قرار می دهد. مرضیه وفا مهر همسر ناصر تقوایی کارگردان شهیر ایران است که اواسط تیرماه سال جاری به دلیل بازی در فیلم “تهران من، حراج” روانه زندان شد. پنج مستند ساز نیز در آخرین روزهای ماه گذشته به دلیل آنچه ارتباط با “بی بی سی فارسی” اعلام شد، با دستبند ماموران امنیتی روبرو شدند.
حالا فعالین فرهنگی و سیاسی با اشاره به ”شکل توهین آمیز” بازداشت هایی که به “بهانه واهی” انجام گرفته است، پیش کرده اند که این برخوردها در آینده نیز تکرار خواهد شد: “ما هُشدار میدهیم که باز هم چنین رفتارهای غیرانسانی و موهن از قدرتمدارانِ جمهوریِ اسلامی در ایران، بهکرّات مُشاهده خواهد شد.”
این اندیشمندان ابراز نگرانی کرده اند “تکرار عمدی” این دستگیری ها و “کشتار” شهروندان موجب شود، “جنایت های پیشین” از یاد ها برود. آن ها البته برای ممانعت از این فراموش راه حلی ارائه داده اند: “تنها راهِ فراموش نشدنِ این اَعمالِ غیرِبشری یادآوری و ابراز انزجار نسبت به آنهاست تا مردم ایران و سراسرِ جهان هرچه بیشتر بر چنین حقایقِ تلخی آگاهی یابند.”
توهم واقع گریز
نخبگان فرهنگی و سیاسی کشور در شرایطی در برابر برخوردهای حاکمیت از خود مقاومت نشان می دهند که ناظران می گویند جمهوری اسلامی از زمان دوم خرداد 76 و به ویژه پس از نا آرامی های خیابانی 22 خرداد 88 کوشیده است، روشنفکران را به حاشیه براند و آن ها را انتقادات پیرامون رفتار حاکمیت منصرف سازد. در بیش از یک دهه گذشته برخی از روشنفکران کشته، بسیاری از آن ها بازداشت و صدها تن ناچار به ترک کشور شده اند. با این حال منتقدان می گویند حاکمیت در پروژه خاموش سازی اندیشمندان و فعالین اصلاح طلب ناکام مانده است. سران جنبش سبز رفتار جمهوری اسلامی در برخورد با فعالان و روشنفکران را متاثر از یک “توهم واقع گریز” می دانند.
میرحسین موسوی، در بیانیه هفدهم خود که پس از کشتار شهروندان در خیابان های تهران منتشر شد گفته بود: “اینان می اندیشند با عقب راندن نخبگان و روشنفکران و دانشگاهیان و فعالان از صحنه سیاسی خواهند توانست بدون پرداختن ریشه ای به مسائل امروز کشور به دیروز قبل از انتخابات برگردند؟ اما کسانی که تاریخ را خوانده اند و کمی با ماهیت پیچیده جوامع آشنایی دارند می دانند که این تفکر ناشی از یک توهم واقع گریز و پناه بردن به رویکردهای کم عمق و گول زننده است.”
روشنفکران بیمار و متلک گو
روحانیون تندرو دست راستی همچون احمد خاتمی روشنفکران ایرانی را “بیمار” می نامند و آیت الله صادق لاریجانی - رئیس دستگاه قضا- حمایت روشنفکران از رهبران سیاسی جنبش مخالفان را مورد نقد قرار داده: “برخی از روشنفکران پشت آنها ( موسوی، کروبی و خاتمی ) ایستاده و از آنان حمایت کردند درحالی که هیچیک از این روشنفکران، روحانیون را قبول ندارند اما امروز از این افراد حمایت میکنند.” آذرماه سال گذشته برادر و مشاور وی علی لاریجانی نبز اندیشمندان تحول خواه را متهم به “متلک گویی” کرده و گفته بود: “روشنفکران با متلک گویی و زیر سؤال بردن حوزه، حتی اجتهاد را نیز زیر سؤال بردند.”
این دسته از روحانیون و اعضای جناح راست حاکمیت حتی با رقیبان همکسوت خود هم سخت می گیرند چنان که محمد خاتمی رییس جمهور سابق را به جرم این که باوری کاملا متفاوت دارد و بارها روشنفکران و فعالین مدنی را تشویق به “نقد وضع موجود” کرده است، نمی بخشند. محمد خاتمی گفته بود: “ نقادی در ذات نهاد روشنفکری است. نقد غیر از براندازی است؛منطق دارد و روشنفکر نیز باید منطقی باشد ولی همیشه وضع موجود و حکومت را نقد کند و در جهت اصلاح آن گام بردارد.”
حمایت از خیزش سوریه
نگاه منقدان روشنفکران و اندیشمندان ایرانی درست در زمانی که حکومت یکپارچه پشت حکومت سرکوبگر بشار اسد ایستاده و هزاران تن از مردم سوریه کشته شده اند، متوجه آن مردمان هم شده است چنان که روز سه شنبه در بیانیه ای متضاد با نگاه رهبر جمهوری اسلامی نسبت به خیزش دموکراسی خواهان در سوریه، “پشتیبانی قاطع” خود از تحول خواهان سوریه را اعلام کردند. آیت الله خامنه ای خیزش صدها هزار شهروندان آن اقلیم را “انحرافی” نامیده اما روشنفکران و دانشگاهیان آزادی خواه ایرانی، به همتایان سوری خود پیام داده اند: “شرایط ناگوار شما را درک و رویدادهای جاری کشور شما را از نزدیک دنبال می کنیم، ضمن محکوم کردن شدید سرکوب بی رحمانه ضدانسانی حکومت سوریه، پشتیبانی قاطع خود را از خیزش و پایداری شما آزادی خواهان در نیل به دمکراسی واستقرار حکومت مردمی در سوریه اعلام می داریم.”
در داخل کشور مواضع رهبر جمهوری اسلامی پیرامون تحولات داخلی و خارجی “فصل الخطاب” تلقی می شود و دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی می کوشند به ویژه “غیر خودی ها” را از مطرح کردن عقاید متفاوت با دیدگاه آیت الله خامنه ای منع و مجازات کنند. با این حال حتی چند روزنامه باقی مانده از جریان اصلاح طلبی در داخل کشور از این دام گریخته اند و خونریزی های ارتش بشار اسد علیه شهروندان سوری را به چالش کشیده اند.
مقاومت شهروندان و روشنفکران
برخی جامعه شناسان مقاومت پایان ناپذیر و فعالین و روشنفکران و شهروندان جنبش سبز را مرتبط با “فاعلیت” جامعه ایران و رسیدن به “مدرنیته” می دانند. فرزین وحدت جامعه شناس مقیم ایالات متحده این عقیده را مطرح کرده است که علی رغم شکست هایی که استبداد بر جریان های دموکراسی خواهان تحمیل کرده است نباید به ناکامی های این جریانات به شکل شکست نگریسته شود. وی می افزاید:” درست است که در بعد سیاسی این ناکامیها میتواند باعث سرخوردگی و نومیدی شود، ولی در ابعاد اجتماعی و فرهنگی حاصل این تلاشها بسیار پربار بوده است، و به احتمال زیاد در آینده نه چندان دور بعد سیاسی آن هم به موفقیت خواهد رسید.”
میرحسین موسوی در بیانیه ای سیزدهم آبان سال 88 نیز این پرسش را مطرح کرده بود که :” آیا امروز قابلتصور است که حرکت مردم بر اثر بازداشته شدن همراهی از همراهی خاموش شود؟”
ناظران می گویند، روشنفکران از عصر مشروطه به طور عام و در دو سال اخیر به طور خاص به چالش کشیدن استبداد و خاموشی نگزیدن در مقابل سیاست دولت های حاکمیت نقش به سزایی در پیش برد مطالبات جامعه ایفا کرده اند.
مراد ثقفی سردبیر فصل نامه گفتگو در شماره روشنفکری در ایران این نشریه در پاسخ به حملات حامیان حاکمیت به روشنفکران، با رد اتهام “جدا افتادگی یا جدابودن” روشنفکران از عموم مردم، روشنفکران را شکل دهنده” مفاهیم و مقولات جنبش های سیاسی و اجتماعی” در ایران توصیف کرده است: “در تمامی ادوار تاریخ معاصر تمامی مفاهیم و مقولات مهمی که جنبش های اجتماعی و سیاسی حول آن شکل گرفته اند توسط روشنفکران مطرح شده اند. این امر خواه در زمینه مفاهیم نظری باشد مانند مشروطیت و دیوان سالاری و استقلال و آزادی و برابری شهروندی و خواه در حوزه مقولات علمی همچون مجلس قانون گذاری، تحکیم و تقویت نهاد های مدرن دولتی و تقسیم اراضی میان دهقانان یا توسعه و لزوم صنعتی شدن.”