کسی -انگار خوشبختانه- به فکرِ گل‌ها هست

نویسنده
آرش سبحانی

» صدا

 

از بین موج جدید موزیسین‌های زیر زمینی جوان ایرانی “یاسمین” یکی از منحصر بفرد‌ترین برخوردها را با موزیک دارد. یاسمین مرز موسیقی زیرزمینی ایران را در جهتی توسعه داده است که اصلا کسی تصور آن را نمی‌کرد. فضایی که حتی در بیرون از ایران هم منحصر به رادیوهای بسیار پیشرو و روشنفکری است. موسیقی که سادگی گوش نواز و ترکیبی دل‍‍‍پذیر دارد بدون آن‌که سعی کند چیزی بیش از آن‌چه هست بنمایاند. بی شیله پیله. ترانه‌ها لایه‌های محدودی دارند؛ اغلب یک گیتار آکوستیک است که به صورت مبتدیانه‌ای ملودی یا تم ساده‌ای ر در غالب ۳-۴ آکورد می‌نوازد ولی همین سادگی و نوازندگی تقریبا بروتال آن بلافاصله توجه مخاطب را جلب می‌کند. انگار نوارهای ضبط تجربی قسمت دوم آلبوم “آمریکن پریر” یا “مناجات آمریکایی” جیم موریسون را به صورت اتفاقی کشف کرده‌اید. این موسیقی ساده و تا حدی سایکادلیک بصورت یک لوپ تکرار می‌شود و با هر بار تکرار شما نکته‌ای جدید در آن کشف می‌کنید. این کشف مدام از جایی به بعد به شما حس پرواز می‌دهد؛ نوعی خلسه که خاصیت موزیک‌ایی است که از لوپ‌های جذاب استفاده می‌کند. صدایی جذاب و بدون احساس - تقریبا مرده‌ای - مثل تکه‌ای یخ که از پشت پیراهن‌تان روی بدن داغ‌تان سر می‌خورد و احساس زنده بودن را در کنتراستی عجیب در شما بر می‌انگیزد.

جذابیت کار یاسمین برای من در این بود که اصلا نمی‌خواند؛ بلکه اشعاری را که با آن آشنا هستیم روی همین ملودی‌های ساده دکلمه می‌کند. ولی انتخاب ضرب‌آهنگ این دکلمه و لحظه‌ی ضربه‌ی نهایی واژه‌ها که مثل خنجری این تکرار را می‌شکافد آن‌قدر حساب شده و پر احساس است که این بی‌حوصلگی و سادگی را معنی‌دار می‌کند. به نظر من این حساب شدگی اصلا تصادفی نیست. یاسمین پیشینه‌ی تئاتر دارد و تحصیل کرده‌ی این رشته است؛ برای همین خوب می‌داند واژه‌ها احتیاج به فضا دارند. به دقت در میان لوپ‌های جذاب دنبال لحظه‌ی مناسب می‌گردد و واژه‌ها را بر روی سرتان آوار می‌کند. اگر بخواهم کار یاسمین را با کسی بیرون از ایران مقایسه کنم این کس به نظر من هنرمند پیشرو و ترانه سرای مدرنی به نام “می‌مور” است. مطمئن نیستم خود یاسمین اصلا با می‌مور آشناست یا از این شباهت باخبر است یا نه؛ ولی هر چه هست مرا به این فضا ‌می‌برد. به خصوص که یاسمن خودش نوازنده گیتار هم هست.

یاسمین در انتخاب اشعار بسیار خوش سلیقه است ولی از همین‌جاست که من دوست داشتم به جای اشعار فروغ و شاملو در مجموعه کارهای یاسمین بیشتر ترانه‌های اوریجینال بشنوم. ترانه‌هایی که شخصی‌تر باشند.
یاسمین به هر دلیلی کم کار است و به نوعی بی‌حوصلگی در تولید کارهایش به چشم می‌خورد. من خودم گاهی این شلختگی را دوست دارم.اگر فکر شده باشد، اگر به خاطر فضای محدود زیر زمین باشد و نه به خاطر تنبلی و بی‌حوصلگی. حیف است که یک هنرمند با جدی نگرفتن کار خودش باعث شود دیگران فرصت لذت بردن از کارش را از دست بدهند.

به هر حال یاسمین به عنوان یک هنرمند قطعا آینده‌ی درخشانی در پیش رو دارد و نوید تنوع و تازگی می‌دهد؛ برای موسیقی‌ای که به خصوص در بخش هنرمندان زن، زیرِ زمین سنگین نفس می‌کشد. اندوه موزیک یاسمین فضای بارانی و ابری را در ذهن من تداعی می‌کند که شاید پژواک فضای شهری است که یاسمین در آن رشد کرده؛ انزلی.

 

یاسمین را می‌توانید در این‌جاها دنبال کنید:
در وب‌سایت‌اش
در توئیترش

و در این‌جا بشنوید.