دیودونه عزیز! پول رو بردار و فرار کن!

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

دیودونه طنزنویس و کمدین راستگرای فرانسوی به دیدار احمدی نژاد رفت، با او توافق کرد که یک فیلم علیه اسرائیل بسازد و خودش گفت پول هنگفتی برای این کار گرفته است. او جنبش سبز مردم را تبلیغات صهیونیست ها نامید و اعلام کرد که محبوبیت احمدی نژاد در ایران از محبوبیت سارکوزی در فرانسه بیشتر است، من به عنوان طنزنویس برای دیودونه امبالا امبالا نامه ای نوشته ام و قصد دارم بزودی متن فرانسه این نامه را هم منتشر کنم.

 

آقای دیودونه عزیز!

 

دیروز خبری خواندم که نوشته بود به ایران رفتی و با احمدی نژاد دیدار کردی و قرار است بودجه مالی هنگفتی از او بگیری تا فیلمی بسازی چنان که او می خواهد. نمی دانی چقدر از شنیدن این خبر خوشحال شدم، و تصمیم گرفتم تا می توانم به تو کمک کنم تا موفق شوی. نام تو مثل نام بسیاری از ایرانیان خداداد، دیو دونه  Dieudonneاست، و من هرجور که فکر می کنم انگار که خدا تو را به ایرانیان داده است، همانطور که محمود را به ایرانیان داده است. البته دوست طنزنویس من معتقد است تو را باید “ محمود داد” نامید نه خداداد، ولی من جور دیگری فکر می کنم.

 

شاید تعجب کنی که چرا من این همه از انتخاب تو خوشحال شدم، تعجب نکن. چون من هم مثل تو طنزنویس و کمدین هستم و یکی از مهم ترین کارهای من برگزاری استندآپ کمدی برای مردم است، البته بیشتر از آن من طنز می نویسم. به همین خاطر خوشحال شدم که یکی از همکاران فرانسوی من توانسته است موفق بشود که با پول دولت ایران، یک فیلم کمدی بسازد، چون واقعا این کار یک هنر بزرگ است. من که ایرانی هستم، می خواستم با پول خودم در ایران فیلمی کمدی بسازم، ولی دولت ایران اجازه نمی داد، حالا تو موفق شدی که با پول دولت ایران فیلم بسازی، واقعا تبریک می گویم. به همین خاطر خوشحالم کاری را که خیلی از کارگردانان و طنزنویسان ایرانی که هم سینما را از تو بهتر می شناسند، هم طنزنویسان بزرگتری نسبت به تو هستند، انجام دادی.

 

دیودونه عزیز!

کاری که می خواهی بکنی کار بسیار سختی است، من ده سال است که در ایران طنز می نویسم، و درست یک سال بعد از اینکه طنزنویسی را شروع کردم، دو بار زندان رفتم، نه اینکه فکر کنی بخاطر دعوت مردم به شورش زندانی شدم، نه، فقط به این خاطر که به یکی از نمایندگان مجلس گفته بودم پررو و به رئیس تلویزیون ایران گفته بودم دروغگو، در حالی که تلویزیون دولتی ایران، که تمام تلویزیون های ایران دولتی هستند، دروغگو هستند، مثلا اخیرا همین تلویزیون ها گفته اند “ دیودونه” یکی از بزرگترین کمدین های فرانسه است، به نظر تو نباید به چنین تلویزیونی گفت دروغگو؟ و به نظر تو باید کسی که به این تلویزیون دروغگو گفته است، باید چهار ماه در سلول انفرادی زندانی کرد؟

 

دیودونه عزیز

خوشحالی من بیشتر از آن است که فکر کنی، چون تصور اینکه رئیس جمهور ایران، نه تنها طنزنویسی مثل تو را زندانی نمی کند، بلکه به او پول می دهد تا فیلم بسازد مرا غرق در خوشحالی می کند. مطمئنم که رئیس جمهور ایران فرانسه بلد نیست، احتمالا تو هم فارسی بلد نیستی و تقریبا حدس می زنم هیچکدام تان هم انگلیسی بلد نیستید، ضمن اینکه بعید می دانم تو بدانی احمدی نژاد چطور فکر می کند و او بداند که تو چگونه زندگی می کنی. اگر احمدی نژاد می خواست یک طنزنویس از پاریس پیدا کند تا فیلم کمدی بسازد، می توانست از بزرگترین طنزنویس ایرانی که اتفاقا در پاریس زندگی می کند و نامش ایرج پزشکزاد است و بزرگترین رمان طنز پنجاه سال گذشته ایران را به نام “ دائی جان ناپلئون” نوشته است، استفاده کند. مطمئنا کتاب ایرج پزشکزاد به دهها زبان ترجمه شده و دهها برابر تو اهمیت دارد و براساس همین کتاب مهم ترین فیلم کمدی ایرانی سالها قبل ساخته شده است. البته ایرج پزشکزاد سی سال است که در پاریس زندگی می کند و حق ورود به ایران را ندارد و علاوه بر آن دولت حتی حقوق بازنشستگی او را هم به او نمی دهد، و حتی خانه خودش را هم به او نمی دهند، در حالی که تو اینقدر طنزنویس برجسته ای هستی که موفق شده ای از دولتی که خانه طنزنویس ایرانی را مصادره می کند، پول بگیری که فیلم بسازی. اینها فقط بخشی از دلایل خوشحالی من است.

 

دیودونه عزیز!

حالا که می خواهی برای رئیس جمهور ایران به عنوان یک طنزنویس فیلم بسازی شاید بد نباشد که اطلاعاتی در مورد ایران به تو بدهم. احتمالا در آینده به دردت خواهد خورد. طنزنویسی در ایران بیش از نهصد سال سابقه دارد. از قرن پانزدهم میلادی آثار طنزنویسان بزرگ ایرانی بجا مانده و اتفاقا اثر یکی از آنها به نام عبیدزاکانی به فرانسه هم ترجمه شده است. در پنج قرن گذشته، بیش از پانصد طنزنویس مهم آثارشان را در ایران منتشر کردند. در پنجاه سال گذشته هم بیش از صد طنزنویس بزرگ و مهم در ایران فعال بودند، و باور نمی کنی اگر برایت بگویم که به دلیل اینکه اکثر آنها در ایران تحت فشار بودند، مجبور شدند به اروپا و بخصوص به فرانسه بیایند و در اروپا به کارشان ادامه دهند. البته همین الآن هم بیست تا سی طنزنویس و کاریکاتوریست بزرگ در ایران کار می کنند و زندان می روند و تحت فشار قرار می گیرند. یک خوشحالی من این است که در مقابل این همه طنزنویسی که چون حرف زدن در ایران ممنوع بود، به اروپا آمدند، تو اولین طنزنویسی هستی که از اروپا به ایران می روی، البته کمی هم نگرانت هستم، چون تا زمانی که در مورد وضع ایران و زندگی در ایران حرفی نزدی، قطعا همه چیز خوب است، بخصوص برای وقتی که به ایران سفر می کنی، مورد استقبال قرار می گیری، پول هم می گیری و برمی گردی به پاریس، اما مطمئنم که اگر بخواهی همان زندگی که در پاریس می کنی در تهران بکنی، حتما به ده بار اعدام با اعمال شاقه محکوم خواهی شد. پس زیاد معطل نکن، زود برگرد به پاریس و به کارت در پاریس ادامه بده.   

 

دیودونه عزیز!

می دانی! خوشحالی من برای موفقیت مالی تو بیش از آن است که فکر می کنی. تو نمی توانی بفهمی که موفقیت یک طنزنویس در ایران، یعنی چه. نه موفقیت، همین که یک طنزنویس بتواند در تهران دهانش را باز کند، و حرفی بزند و یک روزبعد به زندان نرود خودش یک موفقیت بزرگ است. مثلا نیک آهنگ کوثر کاریکاتوریست ایرانی فقط بخاطر یک کاریکاتور که یک روحانی دولتی را کشیده بود، یعنی همان کاری که کانار آنشنه هر روز در فرانسه می کند، زندانی شد. طنزنویس دیگر ایرانی به نام هادی خرسندی، سی سال است که در لندن زندگی می کند و احتمالا اگر بطرف ایران سفر کند، هواپیمایش را در آسمان منفجر می کنند. حتی مهم ترین طنزنویس بعد از انقلاب ایران، یعنی گل آقا( کیومرث صابری) که چهار سال قبل مرد، و تا ده سال قبل دوست رهبر ایران بود، در اواخر عمرش مجبور شد هفته نامه اش را که شبیه کانارآنشنه بود، تعطیل کند، چون خودش می ترسید به قتل برسد. حتما فکر می خواهی بدانی چه کسی مطبوعات ایران را تعطیل می کند و از طنزنویس ها شکایت می کند؟ برایت می گویم، نام این مرد بزرگ محمود احمدی نژاد است و حالا می توانی بفهمی که چرا من اینقدر بخاطر تو خوشحالم، تو کاری را کردی که هیچ طنزنویس و فیلمساز ایرانی نمی تواند بکند، حتی اگر فیلمسازی بهتر از تو و طنزنویسی بهتر از تو باشد.

 

شاید فکر کنی که همه ایرانی ها، همه طنز نویس ها، همه روزنامه نگاران ایرانی، و همه فیلمسازان ایرانی صهیونیست هستند، دولت ایران معتقد است همه ما جاسوس هستیم، ولی هنوز به ما نگفته است که صهیونیست هستیم، اما می خواهم بدانی که حتی کسی که روز قدس را به عنوان یک روز علیه اسرائیل اعلام کرد، هم در ایران به مدت بیست سال حق نداشت از خانه خودش بیرون بیاید. حتما می دانی که روز قدس همان روزی است که آیت الله منتظری، روحانی بزرگ ایرانی، به عنوان روزی برای اعتراض به اسرائیل و برای دفاع از فلسطین اعلام کرد. این روحانی نه فقط صهیونیست نبود، بلکه پسرش سالها در اردوگاههای فلسطین علیه اسرائیل می جنگید، این روحانی بیست سال حق نداشت از خانه اش بیرون بیاید، و در همین اعتراضات خیابانی علیه تقلب انتخاباتی به دستور دولت احمدی نژاد، پسران، داماد ها و حتی نوه های آیت الله منتظری هم دستگیر و زندانی شدند. البته آنها مثل تو با اسرائیل مخالفند، اما مثل هر ایرانی که اگر حقوق مدنی اش را بخواهد و بخواهد مثل تو که در فرانسه هر چه دلت می خواهد می گویی، و سارکوزی جرات ندارد به تو یک کلمه حرف بزند، در ایران قبل از اینکه تصمیم بگیریم حرف بزنیم زندانی می شویم، نه تنها زندانی می شویم، بلکه دولت احمدی نژاد مخالفان را شکنجه می کند و به آنها هم در زندان تجاوز می کند، و اگر این افراد زنده بمانند، بعد از مدتها بدون هیچ توضیحی آزاد می شوند، بدون اینکه به آنها گفته شود چرا دستگیر شدند و چرا آزاد شدند.

 

دیو دونه عزیز!

گفته ای که “ محبوبیت احمدی نژاد در ایران بسیار بیشتر از سارکوزی است.” و من که ایرانی هستم و ایران را می شناسم، تعجب کردم که چرا چنین حرفی زدی. البته نمی خواهم بگویم دروغ می گویی یا بدون اینکه چیزی را بدانی، فقط بخاطر پولی که گرفته ای از احمدی نژاد دفاع می کنی، اما می خواهم بگویم که چنین چیزی قابل اثبات نیست. در فرانسه اگر یک موسسه نظرسنجی از کسی بپرسد که نظرت درباره سارکوزی چیست، براحتی می تواند بگوید “ من از این گه متنفرم” ولی در ایران اگر از کسی بپرسند نظرت درباره احمدی نژاد چیست، او نمی تواند بگوید از احمدی نژاد متنفر است، چون دستگیر و زندانی می شود. احمد زیدآبادی، یکی از نویسندگان ایرانی فقط به این دلیل که به جای کلمه “ رهبر معظم نظام” از کلمه رهبر استفاده کرده است، به پنج سال تبعید و شش سال زندان محکوم شده و تا آخر عمر حق ندارد فعالیت ژورنالیستی کند. تو گفته ای که “ تظاهرات پس از انتخابات آقای احمدی نژاد در واقع تبلیغات صهیونیستی بود و مردم فرانسه هم بعد از انتخاب سارکوزی به خیابان ریختند و ماشین ها را آتش زدند.” البته یک تفاوت دیگر هم وجود دارد، در فرانسه مردم ماشین ها را آتش زدند، ولی کسی در این حادثه کشته نشد، در ایران کسی ماشینی آتش نزد، پلیس به معترضان آرامی که علیه دولت تظاهرات کرده بودند حمله کرد، چهار هزار نفر را دستگیر کرد و هفتاد نفر را در خیابان و در زندان کشت. اگر در فرانسه چهار هزار نفر زندانی می شدند و بخاطر طرفداری از کاندیدای مخالف دولت، قبل از اعلام نتیجه انتخابات، دهها نفر دستگیر می شدند و هفتاد نفر کشته می شدند و مخالفان سارکوزی هر کدام به شش سال زندان محکوم می شدند، آیا فرانسوی ها تمام پاریس را زیرو رو نمی کردند؟ واقعا فکر می کنی که در ایران بیست میلیون نفر طرفدار صهیونیسم هستند؟ دولت اعلام کرد که نامزد مخالف احمدی نژاد 14 میلیون رای آورده است، آیا تو فکر می کنی در ایران 14 میلیون نفر طرفدار اسرائیل زندگی می کنند؟ تو چگونه با یک بار سفر به تهران، و دیدار با رئیس جمهور و به عنوان کسی که از احمدی نژاد پول گرفته ای، چطور متوجه شدی که مخالفان احمدی نژاد فقط یک گروه در تهران هستند؟ مگر تو از وضع شهرهای ایران خبر داری؟ اگر یک ایرانی از سارکوزی صد میلیون یورو پول بگیرد تا به نفع او فیلمی بسازد، نخواهد گفت که همه مردم فرانسه جز یک گروه کوچک در بان لیوی پاریس طرفدار سارکوزی هستند؟

 

دیودونه عزیز!

من بازی تو را روی صحنه دیده ام و از آن لذت برده ام، احتمالا به عنوان یک کمدین درجه دوم فرانسوی ممکن است گروهی هم طرفدار تو باشند، حتی شنیده ام که در انتخابات هم حدود دو درصد مردم فرانسه به تو رای دادند، البته رای احمدی نژاد در ایران بیش از دو درصد است، شاید به بیست درصد هم برسد، ولی می خواهم بدانی که این بازی که تو می کنی قبلا توسط چپ های فرانسه در دوران استالین اتفاق افتاد و نتیجه خوبی نداشت، و کمونیست های فرانسه به همین خاطر همیشه باید به همه آزادیخواهان جهان پاسخ بدهد. هفتاد سال قبل، بعضی از کمونیست های فرانسه که پول روسی می گرفتند، عکس استالین را در پاریس بالا می بردند و به نفع او شعار می دادند. کسانی مثل لوئی آراگون و آندره ژید هم از استالین طرفداری می کردند، و این در همان حالی بود که دوستان آنان مثل ایزاک بابل و میخائیل بولگاکف بخاطر مخالفت با دیکتاتوری توسط استالین اعدام می شدند و کمونیست های فرانسوی هرگز نگذاشتند در دوره استالین خبری در مورد جنایات استالین منتشر شود. کاری که تو می کنی شبیه همان هاست، البته نمی خواهم بگویم تو مثل آنها آدم بزرگی هستی، اما بازی ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی احمدی نژاد برای جلب توجه چپ های جهان، شبیه همان بازی های استالینی است، بعضی ها را می خرد، بعضی ها را به دیدار مسکو می برد و آنها به همه فرانسوی ها می گویند که مسکو پیشرفته ترین شهر دنیاست، در حالی که آنها پول کارگران و حقوق روشنفکران شوروی را که مخالف حکومت دیکتاتوری بودند می گرفتند و به نفع استالین شعار می دادند.

 

دیودونه عزیز!

می دانم که تو یک ضد صهیونیست حرفه ای هستی، اما به این توجه کرده ای که احمدی نژاد در این چهار سال با اسرائیل و فلسطین چه کرده است؟ یک روزنامه نگار تندروی طرفدار صهیونیسم سه سال قبل نوشت “ آقای احمدی نژاد! متشکریم، کاری که تو برای اسرائیل کردی، هیچ یک از رهبران اسرائیل برای متحد کردن مردم اسرائیل نکرده بودند.” آیا می دانی که اگر احمدی نژاد نبود، هرگز مردم جهان تا این حد به هولوکاست توجه نمی کردند؟ اگر احمدی نژاد نبود هرگز این همه اتحاد و یکدستی میان حکومت اسرائیل ایجاد نمی شد؟ اگر احمدی نژاد نبود، این همه میان مخالفان اسرائیل و از جمله کشورهای عرب و میان فلسطینی ها اختلاف و درگیری پیش نمی آمد؟ می خواهم بگویم که رفتارهای تندروانه احمدی نژاد علیه اسرائیل، فقط به افزایش قدرت اسرائیل انجامید. می دانی چرا؟ هرگز به این فکر کردی که چرا دولت ایران، این همه علیه اسرائیل فعالیت می کند، بدون اینکه این فعالیت ها به زیان اسرائیل تمام شود؟ فقط به این دلیل که مخالفت با آمریکا و اسرائیل، فقط یک بازی داخلی در ایران است، همانطور که تو یک بازیگر هستی که پول گرفته ای تا گوشه ای از صحنه بازی کنی. شاید به من بخندی و بگوئی که تو یک بازیگری که از یک دیوانه روانی که پول زیادی دارد، دهها میلیون یورو پول گرفتی تا با آن حال کنی، این موضوع قابل درک است. در این پنج سال کلاهبردارهای سیاسی زیادی سر دولت احمدی نژاد را کلاه گذاشتند. البته گاهی اوقات معلوم نیست، چه کسی فریب داده و چه کسی فریب خورده است.

 

دیودونه عزیز!

من به عنوان یک طنزنویس و یک کمدین ایرانی که حق ندارم وارد کشورم بشوم و حتی کتابهایم را در ایران منتشر کنم، مثل صدها نویسنده و طنزنویس و سینماگر و بازیگر و کمدین و روشنفکر ایرانی، در بیرون ایران زندگی می کنیم، ما برای به دست آوردن آزادی و حق اندیشیدن و آزادی بیان می جنگیم، و ما پیروز خواهیم شد. چون مردم ایران می خواهند که پیروز شوند و یک ضرب المثل ایرانی می گوید چراغ دروغ بی فروغ است. پنج سال بعد دیگران به قضاوت درباره تو و من و احمدی نژاد خواهند نشست.

 

سید ابراهیم نبوی

نهم آذر 1388