۱۶ آذر و مواجهۀ شجاعانۀ احمدی نژاد

رشید اسماعیلی
رشید اسماعیلی

دوستداران و هواداران آقای احمدی نژاد همواره  شجاعت “رییس جمهور منتصب” را ستایش می کنند، دوستان احمدی نژاد  آنقدر از “شجاعت” وی گفته اند و این شجاعت فرضی  را “مدح” فرموده اند که حتی امر بر برخی از مخالفین  او هم مشتبه شده و آنان نیز ناخودآگاه به گزارۀ “احمدی نژاد شجاع”  باور آورده اند.

ایستادگی او در برابر “امپریالیسم” آمریکا، انکار صریح “هولوکاست”، تقاضا برای حذف اسراییل از نقشه جغرافیا،نحوۀ موضع گیری ها در پروندۀ هسته ای و نوع ادبیاتی که علیه قدرتهای بین المللی به کار می برد، مهمترین دلیلی است که هواداران رییس دولت کودتا در دفاع از شجاعت او اقامه می کنند(حالا بگذریم از حکایت تلخ نتایج مصیبت بار این مواضع و سیاستها برای ملت ایران).

 رفقای احمدی نژاد برای اثبات شجاعت او گاهی نیز می کوشند از وی چهره سربازی مظلوم اما قهرمان بسازند که یک تنه، پنجه در پنجه مافیای قدرت و ثروت افکنده است: قهرمانی که رهبری “اپوزیسیون مردم” علیه حاکمان فاسد را بر عهده دارد!

البته برای آنها که اندک اطلاعی از ساختار سیاسی و اقتصادی ایران دارند کاملا روشن است که احمدی نژاد محصول یک ساختار فاسد سیاسی و در عین حال نماینده آلوده ترین جناح این ساختار است؛ چنانچه بخواهیم برای فساد مالی و سیاسی در جمهوری اسلامی یک نماد و سمبل انتخاب کنیم مسلما هیچکس شایسته تر از احمدی نژاد نخواهد بود. اگر شیوه پیشینیان غارت غیر رسمی و غیر مستقیم بود احمدی نژاد و دوستانش غارت رسمی و مستقیم منابع ملی و ذخایر ارزی را آن هم به بدترین شکل ممکن در پیش گرفته اند(1).

در مورد فقره شجاعت در مبارزه با قدرتهای بین المللی هم تاریخ فراموش نخواهد کرد که صدام چگونه در “روز واقعه” و در برابر “نیروی مهاجم و اشغالگر خارجی” پا به فرار گذاشت و به کنج سوراخی در زیر زمین خزید.

به هر حال به رغم اصرار دستگاههای تبلیغاتی و رسانه های رسمی جمهوری اسلامی از بنگاه بانگ و رنگ(صدا و سیما) گرفته تا آن جریدۀ درنده(روزنامۀ وزین کیهان) بر شجاعت “رییس جمهور منتصب” کم نیستند کسانی که احمدی نژاد را بر خلاف نظر دوستان و شرکایش، سیاستمداری “به شدت ترسو” می دانند.

بسیاری معتقدند احمدی نژاد بدون پشتوانۀ سرنیزۀ سرداران سپاه و دلارهای نفتی در “میدان شجاعت” هیچ حرفی برای گفتن ندارد. آنها معتقدند باید بین “وقاحت” و “شجاعت” قائل به تفکیک شد، وقاحت محصول مشترک ترس و دروغ و شجاعت حاصل بصیرت و صداقت است. به عبارت دیگر به عقیدۀ این دسته از مخالفین آنچه که معمولا شجاعت احمدی نژاد نامیده می شود چیزی نیست جز دروغهای یک انسان ترسو که به پشتگرمی اسلحۀ نظامیان در نبردی نابرابر علیه رقبایش ترکتازی می کند. آنها مثلا می گویند اگر احمدی نژاد این اندازه به محبوبیت و شجاعت خود ایمان دارد چرا برای آنکه مخالفین بزدل خود را رسوا کند تن به برگزاری مجدد انتخابات تحت نظارت بین المللی نمی دهد؟

 با این حال به نظر می رسد که مهمترین دلیلی که برای “ترسو” بودن آقای احمدی نژاد و شرکایش اقامه می کنند فرار آنها از مسئولیت اعمال شان است. به عنوان مثال بعد از کودتای 22 خرداد تعداد زیادی از مخالفین احمدی نژاد در خیابانها و زندانها کشته شدند، با این حال احمدی نژاد و دوستانش- نظیر سردار نقدی- به هیچ وجه حاضر نیستند مسئولیت این کشتارها و شکنجه ها را بر عهده بگیرند و حتی شکنجه و تجاوز در زندانها را نیز کار عوامل نفوذی قدرتهای خارجی(و طبق معمول در راس آنها آمریکا و انگلیس) می دانند.(2) به عبارت دیگر آقای احمدی نژاد و دوستانش یا باید مسئولیت قتل ندا آقا سلطان،سهراب اعرابی،کیانوش آسا و دهها تن دیگر را بپذیرند و یا اگر این قتلها ربطی به آنها ندارد جنایتکاران واقعی را معرفی و مجازات کنند، اما هیچ کدام از این دو فرض تا کنون اتفاق نیفتاده است.

حالا بیایید با توجه به آنچه گفته شد احمدی نژاد را مقایسه کنیم با شیخ صادق خلخالی: صادق خلخالی دست کم صدها انسان بیگناه را به جوخه اعدام سپرد، با این حال تا زنده بود همواره بر درستی آن آدمکشی ها پای می فشرد، مسئولیت همه قتلهایی راکه مرتکب شده بود، پذیرفته بود و آن آدمکشی ها را اجرای حکم خدا می دانست. بدون شک خلخالی یک جنایتکار بود اما می توان گفت این امتیاز را نسبت به احمدی نژاد داشت که جنایتکاری با شهامت بود که مسئولیت اعمال خود را بر عهده می گرفت و تا آخرین روز زندگیش هم این مسئولیت را انکار نکرد. در واقع با این منطق و با توجه به این مقایسه، احمدی نژاد اکنون بر خلاف خلخالی یک جنایتکار ترسو و دروغگوست. او برای رهایی از این وضعیت دو راه دارد:

الف)مانند صادق خلخالی مسئولیت جنایاتش را بپذیرد،شرکایش را معرفی کند و بر درستی اقداماتش پای بفشرد و صریحا و با افتخار(چنانکه گویا در خلوت می گویند) اعتراف کند که این جنایات را برای مصلحت بزرگ حفظ حکومت اسلامی انجام داده اند؛ به این ترتیب  احمدی نژاد می تواند به جای آنکه جنایتکاری ترسو و دروغگو باشد به جنایتکاری با شهامت تغییر شکل(و نه ماهیت) دهد!(3)

ب)مسئولیت همۀ جنایات و خشونتهای بعد از انتخابات را برعهده بگیرد و تا جایی که می تواند در جبران مافات بکوشد؛ مثلا شرکایش را معرفی کند، از مقام خود استعفا دهد و فروتنانه و شجاعانه خود را تسلیم عدالت کند، آنگاه حتی می تواند به بخشش افکار عمومی، بازیابی شرف خویش و حتی قضاوت نیکوی تاریخ و امیدوار باشد.[البته با توجه به شناختی که از احمدی نژاد داریم بعید است او به هیچ کدام از این دو راه برود]

با این حال اگر آقای احمدی نژاد و دوستان و دوستداران شان همچنان بر شجاعت خویش اصرار دارند یک راه فوری تر و ساده تر  هم برای اثبات آن پیش رو دارند: 16 آذر در راه است، دولت کودتا و شرکایش به تاکید می گویند که تعداد مخالفین بسیار اندک است و اکثریت مردم حامی احمدی نژاد و رهبری نظام هستند. با این حال در اقدامی پارادوکسیکال و بر خلاف این اعتماد به نفس لفظی و ظاهری، اجازه برگزاری امن و آزاد تجمعات به مخالفین آقای احمدی نژاد و رهبران آنها داده نمی شود؛ نه تنها چنین اجازه ای صادر نمی شود بلکه نیروهای پلیس در روز روشن به سوی یکی از رهبران معترضین(مهدی کروبی) گاز اشک آور شلیک می کنند و در عین حال مانع خروج دیگری(میر حسین موسوی) از دفتر کارش می شوند. واقعا مقابله باتعداد قلیلی معترض احتیاج به این همه تمهیدات غیرقانونی،خشن و نظامی دارد؟

خوب است که آقای احمدی نژاد برای یک بار هم که شده شجاعانه و جوانمردانه با مخالفینش برخورد کند و با پیشنهاد قبلی رهبران جنبش سبز در مورد دو تجمع جداگانه و مسالمت آمیز در یک روز و در دو مکان موافقت نماید. به عنوان مثال آقای احمدی نژاد و هوادارانش می توانند در روز دانشجو به دانشگاه علم و صنعت بروند و به آقایان موسوی و کروبی و هوادارانشان هم اجازه داده شود که با امنیت و آزادی در دانشگاه تهران تجمع کنند، به این می گویند نحوه مواجهه شجاعانه با 16 آذر.

پرسش اینجاست که اگر واقعا ترسی از مخالفین ندارید چرا از هم اکنون خود را برای اردوکشی نظامی و خیابانی در 16 آذر آماده می کنید؟ بگذارید این “اقلیت محض” به خیابان بیایند و قلّت تعداد، آبرویشان را ببرد دیگر چرا به باتوم برقی و گاز اشک آور متوسل می شوید؟

احمدی نژاد شجاع است یا ترسو؟ 16 آذر در پیش است، هر چند نتیجه کار و پاسخ پرسش را از همین حالا می دانیم اما این گوی و این میدان. بسم الله محمود خان!

 

پی نوشت:

1) برای مطالعه تحلیلی جامع و اطلاعاتی دقیق درمورد نقش احمدی نژاد و “باند سرداران” در فساد اقتصادی و سیاسی می توانید به مقالات تحقیقی و ارزشمند آقای جمشید اسدی که در سایت گویا نیوز منتشر می شود رجوع کنید. این مقالات در سایت شخصی جمشید اسدی هم منتشر می شوند:

http://www.assadionline.com/

2) همانطور که انتظار می رفت و می رود تا کنون هیچ سند و مدرک محکمه پسندی برای افشای این عوامل نفوذی به افکار عمومی ارائه نشده است!

3) البته گویا ترس و انکارشان را هم بر اساس مصلحت حکومت اسلامی توجیه می کنند!