محمود احمدی نژاد از امروز آخرین سال دوره اول ریاست جمهوری را آغاز کرده و شاید به همین مناسبت است که یکی از بیشمار مشاورانش همچنان سعی دارد با توجیه عملکرد، رییس دولت نهم را به چهره های سرشناس ابتدای انقلاب همچون محمد علی رجایی یا سید محمد بهشتی تشبیه کند والبته پا را فراتر گذارد و “مظلومیت” احمدی نژاد را “بیشتر” از این دو بداند.
استناد مشاور احمدی نژاد در امور منابع انسانی برای این ادعا، حمایت بسیاری از احزاب و شخصیت های مهم از دولت رجایی است حال انکه به زعم وی اینک “به جز مقام معظم رهبری هیچ یک از شخصیتهای مهم نظام به طور جدی حمایت خود را از دولت نهم” اعلام نکردهاند.
در سه سال اخیر تلاش بسیاری از سوی رییس جمهور و حامیانش صورت گرفته تا وی را به شخصیت های مورد اشاره نسبت دهند که البته اصرارشان پس از این سه سال گویای آن است که هنوز در این راه توفیقی نداشته اند چه آنکه در روزهای اخیر باز از نزدیکان این دوشخصیت اعتراضاتی به احمدی نژاد شده است.
عاتقه صدیقی (رجایی) همسر دومین رییس جمهور ایران هرچند که بارها به “استفاده ابزاری” از عنوان “شهید رجایی” اعتراض کرده است و بقول خودش “صحبت کردن دیگر تاثیر چندانی ندارد” اما همچنان مایل است مردم بین رجایی و احمدی نژاد تفاوت قایل باشند. تفاوتی که می توان در حضور این دو در سازمان ملل در دوبازه زمانی متفاوت مشاهده کرد. رجایی در سازمان ملل “واقعیات شکنجه ها و ظلم و ستم استعمار” را بیان کرد اما امروز “از هاله نور می گویند” و اینکه در کل سخنرانی “یک نفر هم پلک نزد”.
این همه ماجرا نیست. چرا که همسر رجایی معتقد است “ اگر رجایی بود” امروز اینچنین نبود و اشاره دارد به “باب کردن نماز جماعت در ادارات”. با این حال خود وی می گوید وقتی “این سنت حسنه مشکل ساز شد و مردم و ارباب رجوع متضرر می شدنددر آن زمان مهندس موسوی خدمت امام رسید و این موضوع را مطرح کردند، خب متناسب با شرایط زمان و حفظ منافع اکثر مردم این مستحب حذف شد ولی در اثر برخی سوءاستفاده ها و بعضی کج فکری ها، برداشت های غلطی صورت گرفت و می گفتند که رجایی نماز جماعت را آورد و میرحسین موسوی آن را برداشت. اما در واقع هم شهید رجایی و هم آقای موسوی صادقانه و مخلصانه عمل کرده بودند، هرچند ظاهر کارشان از هم متفاوت بود. این نشان می داد هر دو با توجه به مقتضیات زمان عمل می کردند.“
در سوی دیگر، مدافعان احمدی نژاد از حیث رفتار او را با آیت الله محمد بهشتی مقایسه کرده اند حال آنکه بسیاری این مقایسه را رد می کنند. فرشاد مومنی که در دوره فعالیت حزب جمهوری اسلامی، مسوول کمیته دانشآموزی این حزب بوده و خاطراتی از مشی و روش بهشتی در اداره امور به یاد دارد، از این موضوع “گلهمند” است و با اشاره به اندیشههای آیتالله بهشتی که “علم را فصلالخطاب امور قرار میداد”، از این موضوع “انتقاد” می کند که “امروز علم در امور تخصصی فصلالخطاب نیست”.
این دو تنها نمونه هایی هستند تا بدانیم احمدی نژاد حتی شبیه آنهایی که ادعا می کند هم نیست. او رییس دولتی است که هر روز بحرانی نو برای ملتش مهیا می کند و طرفه آنکه در سه سالگی دولتش، وقتی در مقابل دوربین از او که همواره اصرار دارد “منتقدین نمی گذارند کار کند” پرسش می شود “آیا گلهای از منتقدین و مخالفین دارید”، می گوید: “چه گله ای بکنم؛ بنده اهل گله نیستم و سعی میکنم کمتر چیزی در این باره بگویم مگر در مواردی که ببینم حق مردم ضایع میشود.“
زیبایی امروز به آن است که جای گله کنندگان خالیست. امروز مردم، بله مردم حق دارند به احمدی نژاد بخاطر گرانی هایی که بر آنها می رود گله کنند ؛ آنها حق دارند از رییس دولت کشورشان بپرسند چرا با نفت بشکه ای 140 دلار، هنوز نان بر سر سفره شان نیست ؛ بنزین شان سهمیه بندی است ؛ آب و برق شان جیره بندی است و اگر اینچنین پیش رود در آستانه انتخابات دهم ریاست جمهوری، هوا نیز سهمیه بندی شود!
وقتی دولت به تریبون های خودی نیز رحم نمی کند، آزادی های سیاسی و بیان که دیگر فراموش شده است. گرانی و تورم گلوی مردم بیچاره را خفه کرده است و در این میان هنوز رییس جمهور منتظر است تا در زمان “ضایع شدن حق مردم” به سخن درآید.
امروز احمدی نژاد رییس دولتی است که حتی به انتخاب های خود احترام نمی گذارد و نیمی از اعضای کابینه اش را به خاطر “میثاق شکنی” برکنار کرده است. تا کنون دولت مهرورزی برای سی استان کشور، 33 استاندار منصوب کرده و باز خبر می رسد که ده تای آنها تغییر خواهند کرد.
همین امروز به خبرگزاری های دولتی نگاه کنید تا ببینید وضع مان چیست:
- نمایش تصاویر دوجوان بازداشت شده ایرانی در تلویزیون تاجیکستان
- زن کلاهبردار با جعل کارت پایات خدمت میلیون ها تومان به جیب زد
- مشاور رییسجمهور: ترور احمدینژاد در رم هم خنثی شد
- بازداشت یک ایرانی دیگر در افغانستان به اتهام جاسوسی برای تهران