نگاهی به فیلم شرایط
لزبین های ایرانی یا چگونه برای جشنواره ها فیلم بسازیم
امید کشتکار
فیلم جنجالی “شرایط” با نام en Secret)پنهانی) از این هفته در سینماهای فرانسه به روی پرده رفته است. شرایط را “مریم کشاورز” ساخته است و نیکول بوشهری به همراه سارا کاظمی بازیگران نقش های اصلی آن هستند. این فیلم که حکایت دو دختر همجنسگرای ایرانی است، پیش از این و در تابستان گذشته هنگامی که در سینماهای آمریکا نمایش داده شد، جنجال های رسانه ای بسیاری را به پا کرد. شرایط همچنین در چندین جشنواره سینمایی از جمله ساندس و فستیوال پاریس شرکت کرد و جوایزی نیز به دست آورد.
شرایط بنا دارد به یکی از مناقشه برانگیزترین مسائل درون جامعه ایران بپردازد. همجنسگرایی. داستان فیلم روایت دو دختر دلداده است یکی از خانواده ای مرفه و اهل موسیقی و دیگری از خانواده ای سنتی و متوسط. دختری که گویا پدر و مادرش در زندان های ایران به جرم سیاسی اعدام شده اند. این دو دختر البته با دلیلی که قرار است فقط فیلمنامه نویس بداند به هم علاقمند می شوند و این علاقه باز هم بدون هیچ دلیلی به رابطه ای جنسی تبدیل می شود. این بی منطقی دراماتیک در تمام طول فیلم وجود دارد. مهران که برادر یکی از این دو دختر است، بدون هیچ دلیلی از اعتیاد بر می گردد و بسیجی و آدم فروش می شود، پدر خانواده بدون هیچ دلیلی نمازخوان می شود و… گویا برای کارگردان و فیلمنامه نویس تنها نتیجه مهم است نه چرایی و چگونگی.
علاوه بر همه این ها شرایط می کوشد مسائل دیگری از جامعه امروز ایران را نیز در داستانش بگنجاند. بسیج، پارتی های شبانه، مواد مخدر، داروهای روان گردان، سیستم اطلاعاتی، رشوه گیری، گرایشات مذهبی، تفاوت نسل ها، قاچاق و دوبله زیرزمینی فیلم، مسافرکش های شخصی منحرف و چند نکته ریز و درشت دیگر. مشکل فیلم هم دقیقا از اینجا ناشی می شود، از گفتن همه چیزهایی که غربی ها دوست دارند درباره ما بشنوند در قالب یک فیلم. و از آنجا که نه یک فیلم ظرفیت این همه حرف را دارد و نه نویسنده و کارگردان تجربه ای از همه این شرایط را دارند، ما با محصولی طرف می شویم بسیار شعارزده و سطحی. در این روایت سینمایی هیچ کدام از درونمایه ها به تحلیل نمی رسند. گویا همه چیز در بطن یک داستان پریان یا در یک تئاتر روحوضی اتفاق می افتد. نه آدم ها منطق درستی دارند و نه روایت ها شکلی دراماتیک. شخصیت ها به سادگی تغییر ماهیت می دهند و وقایع بدون هیچ دلیلی تنها بنا به میل نویسنده در پس هم اتفاق می افتند.
علاوه بر ضعف های آشکار فیلمنامه، شرایط از نظر اجرا نیز فیلمی زیر سطح متوسط است. بازیگران فیلم ترکیب ناهمگونی هستند از نسل قدیم مهاجران و جوانانی با لهجه های عجیب خارجی. سه شخصیت اصلی فیلم آشکارا توان فارسی صحبت کردن را ندارند. البته آشکار است که کارگردان برای یافتن بازیگران ایرانی جوان که تن به برهنگی جلوی دوربین بدهند مشکل داشته است و ناچار شده دست به دامن ایرانیان دورگه شود، اما برای رفع مشکل این بازیگران در ادای دیالوگ ها هم هیچ اقدامی انجام نشده است. ضمن اینکه بازیگران مرد هم کم و بیش همین ضعف گفتاری را یدک می کشند. گذشته از بازیگران ضعیف، کشاورز در بعد هنری هم هیچ دست آورد خاصی ندارد. اصرار او برای فضا سازی از طریق سکوت و نماهای نزدیک، بعد از چند پلان اولیه کارکرد خود را از دست می دهد و در ادامه با تکرار چند باره، تبدیل به موردی آزار دهنده می شود. علاوه بر این فیلم برداری ضعیف با کادرهای اشتباه و نصفه نیمه حتی تماشاگر عادی را نیز کلافه می کند.
اینکه شرایط در چه شرایطی یا چه رویکردی ساخته شده از قضاوت منتقد خارج است. ناقد فیلم بی شک باید براساس محصولی که ارایه می شود به اظهار نظر بپردازد. اما بد نیست به این نکته اشاره کنم که شرایط را تنها فیلمی سیاه نما می دانم. با وجود تمام نابسامانی های سیاسی و اجتماعی جامعه ایران در سی و سه سال گذشته و به خصوص پس از انتخابات سال ۸۸ و سرکوب های وحشتناک همه جانبه، فضایی که شرایط از جامعه ایران می سازد در اغلب مواقع فرسنگ ها از واقعیت فاصله دارد. در بیشتر موضوعات اجتماعی تصویر شده، غلو مبنای کار است و کارگردان کوشیده است از تمام توان خود برای سیاه کردن چهره جامعه ایرانی استفاده کند. کارگردان با دستمایه قرار دادن موضوع بسیار مهم همجنسگرایی که همچنان تابوی جامعه ایرانی است، کوشیده است به تحلیل جامعه و حکومت ایران بپردازد، اما نه از پس تحلیل و واشکافی زندگی همجنسگرایان بر می آید و نه می تواند نگاهی صحیح به جامعه ایرانی بیاندازد. آن را در سطح نگه می دارد و این را غلو می کند. فعلا هم که بازار ایران در جشنواره های خارجی داغ است و….
در مجموع در شرایط با فیلمی سر و کار داریم که گرچه به زبان فارسی است و ظاهرا داستانش در تهران می گذرد، اما در حقیقت مخاطبش خارجی و جشنواره ای است. تنها در این میان باید برای همجنسگرایان ایرانی متاسف بود که همچنان از یک نگاه سینمایی صحیح به شرایط پیچیده و سختشان در جامعه امروز ایران، محرومند.
نشانی وبلاگ نویسنده ی مطلب: