وضعیت سکسی عبادی در ام القرا

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

این ام القرای اسلام به قول مسئولان عالیرتبه حکومت ایران از دور زهره می برد و از نزدیک دل. حالا خوب است که بقول دکتر محمود ما در ایران اصلا همجنسگرایی نداریم و خوب است که راه رفتن دختر و پسر در خیابان جرم است و خوب است که بر سردر همه کاروانسراها رخسار زنان را به گچ می گیرند و ارباب عمائم هم هر هفته از مخبر صادقی می شنوند که خوشبختانه در ایران مردم هیچ چیز اگر ندارند اسلام این آقایان در حال پیاده شدن است، باز هم بقول آقایان خوشبختانه در ایران مثل غرب بی بندوباری جنسی وجود ندارد. به همین دلیل براساس اعلام گزارش “ پارسینه” که مو لای درزش نمی رود از مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی که اصلا مو لای درزش نمی رود، در سالهای ۸۶ و ۸۷ به میزان ۱۷.۵ درصد دانش آموز دبیرستانی رابطه با همجنس داشتند. یعنی از شش دانش آموز بیش از یک نفر. از دختران دانش آموز دبیرستان هم ۷۴.۳ درصد شان دارای رابطه غیرمجاز با جنس مخالف بودند، یعنی از هر چهار دانش آموز سه دانش آموز قبل از هجده سالگی رابطه جنسی با جنس مخالف داشتند. در فاصله سی سال از دهه پنجاه تا دهه هشتاد سن روسپیگری از ۳۰ سال به ۱۵ سال رسیده است. روسپیگری در حال حاضر در میان زنان متاهل بیش از زنان مجرد است و ۱۷ درصد روسپیان تهران با اطلاع همسرشان با مشتریان خود رابطه برقرار می کنند. همین گزارش گفته که کشف باندهای فساد در سالهای ۸۸ و ۸۹ شمسی بین ۳۰ تا ۳۵ درصد نسبت به گذشته افزایش داشته است. محمود گلزاری از مسئولان وزارت آموزش و پرورش هم براساس تحقیق خودش در چند دبیرستان در تهران به آماری کمابیش شبیه همین تحقیق موسسه پژوهشهای مجلس دست یافته است. او گفته که ۸۰ درصد دختران دبیرستانی با جنس مخالف رابطه داشتند و ۴۰ درصد آنها رابطه جنسی را از سن ۱۴ سالگی شروع کردند. همچنین اعلام کرده که در سی سال گذشته ارتباط جنسی با جنس مخالف در دوران پیش از دانشگاه سه برابر شده است. لازم است توضیح خاصی بدهم؟ یاد جمله آقای احمد خاتمی افتادم که دو هفته قبل گفته بود “خداوند در ۳۷ سال گذشته نسبت به ایران عنایت خاصه داشته.” فکر کنید خداوند عنایت خاصه داشته و این وضع را داریم اگر عنایت خاصه نداشت لابد وزارت آموزش و پرورش باید معاونت امور کشدار درست می کرد و کل کشور تبدیل به جی جی سرا می شد. البته باز هزار بار شکر خدا که هیچ مشکل دیگری در کشور نداریم. اصلا چه اهمیتی دارد که هزینه روستائیان ۲۵ استان کشور از درآمدشان بیشتر است؟ واقعا چه اهمیتی دارد؟ وقتی ما مردمی تا این حد سالم و با اخلاق داریم اقتصاد چه اهمیتی دارد؟

 

داعش زیر ضربه هوایی

سومین حمله هوایی نیروهای آمریکایی به تروریست های داعش که در فاصله چهل کیلومتری اربیل هستند، فعلا آنها را متوقف کرده. البته سد موصل براساس خبرهای تازه فعلا در اختیار داعش است و آنها چون نمی توانند سر سد را ببرند، دو سه روز است نمی دانند با آن چه کنند، بعید نیست منفجرش کنند. همزمان با حمله آمریکا به داعش مردم کرد اربیل در شهر به رقص و پایکوبی پرداختند و کنسرت های موسیقی مختلفی برگزار کردند. عراقی های فرقه یزیدی و مسیحیان عراقی که از دست داعش فرار کرده اند فعلا در کوههای نزدیک سینجار پنهان شدند و داعش هم آنها را محاصره کرده. نیروهای آمریکایی چند بار با هواپیما برای این مردم بیچاره غذا و کمک های مختلف ریختند. داعش البته روی زمین با قدرت پیش می رود. آنها در سوریه پایگاه مهم سوریه را در استان الرقه تسخیر کردند و مقدار بسیار زیادی سلاح های سنگین از آن غارت کردند. اوباما گفته که “اجازه تشکیل خلافت اسلامی در عراق و سوریه را نمی دهیم.” مردم عراق و سوریه هم گفتند “دستت درد نکند.” ولی ابوموسی مدیر رفتر رسانه ای داعش در کمال اعتماد به نفس و پررویی گفته که “داعش با برفراشتن پرچم خود در کاخ سفید در آمریکا خلافت اسلامی اعلام می کند.” جدا از این پررویی و اعتماد به نفس آدم وحشت می کند. البته خوشبختانه مثل اینکه اوباما می داند در عراق چه می کند. او گفته “عملیات آمریکا علیه داعش مدتی طول می کشد و فکر نمی کنم بتوانیم مشکل را طی چند هفته حل کنیم.” برنامه آمریکا در عراق دادن کمک های مشورتی و نظامی به دولت عراق و نیروهای کرد است و تاکید بر اهمیت تشکیل دولت فراگیر از طرف خود عراقی ها. به نظرم عراقی ها اگر در همین فرصتی که دارند از خودشان دفاع نکنند و نتوانند به سرعت دولت فراگیری که مورد قبول اکثریت مردم کرد و سنی و شیعه عراق باشد تشکیل بدهند مشکل شان ده برابر بیشتر و آسیب پذیری شان دربرابر داعش بسیار فراوان خواهد بود.

 

شغل: شماره گیر

فکر کن از طرف سئوال می کنی: “ماهی چقدر درآمد داری؟” می گوید: “روزی یک میلیون تومان” بعد سئوال می کنی: “یعنی استاد دانشگاه یا پزشک یا تاجر هستی؟” می گوید: “نه، من شماره گیر هستم.” می پرسی: “یعنی شماره تلفن مردم را می گیری؟” می خندد و می گوید: “ نه بابا، شماره تلفن گرفتن که شغل نیست، من جلوی شماره را می گیرم.” بعد فکری می کنی و می گویی: “آهان! پس شغلت اینه که جلوی دادن شماره تلفن به مردم را می گیری و وقتی از آنها رشوه گرفتی از آنها پول می گیری؟” می خندد و می گوید: “اولا من شغل خصوصی دارم، دوم اینکه چرا گیر دادی به تلفن، مگر فقط تلفن شماره دارد؟” فکری می کنی و می پرسی: “خوب! جلوی چه شماره ای را می گیری؟” می گوید: “من جلوی شماره ماشین را می گیرم.” فکر می کنی که بالاخره فهمیدی شغلش چیست، می پرسی: “پس لابد مانع می شوی که به ماشین ها شماره داده شود و وقتی شماره را به صاحب ماشین می دهی که از آنها رشوه بگیری؟” حوصله اش سر می رود و می گوید: “اوشکول جان! گفتم که من کار دولتی ندارم و رشوه هم نمی گیرم، من نان حلال در می آورم.” تو هم حوصله ات سر می رود و می گویی: “بسه دیگه بیست سئوالی، خودت بگو چطوری جلوی شماره را می گیری که روزی یک میلیون تومان پول در می آوری؟”

این آقای محترم و خیلی آدمهای دیگر مثل او کارشان این است که با موتور سیکلت می ایستند در مبادی طرح ترافیک و با گرفتن پول از ماشین هایی که می خواهند بدون داشتن طرح ترافیک وارد محوطه بشوند، با موتور سیکلت شان پشت سر ماشین می روند و جلوی دوربین هایی که از ماشین های خلاف کار عکس می گیرند را می گیرند تا ماشین وارد طرح ترافیک بشود. این کار هم بیست ثانیه طول می کشد و در مقابل این بیست ثانیه از هر ماشینی پنج هزار تومان می گیرند. آن وقت شما بگوئید ایرانی ها خلاقیت ندارند. خیلی هم دارند. طرف در جبهه سالها زرشک پاک می کرد. از او پرسیدند چطوری در عملیات جنگی زرشک پاک می کنی؟ گفت: خیلی ساده! وقتی رزمندگان ما حمله می کنند و مواضع دشمن را می گیرند، روی دیوارهای مناطق تسخیر شده می نویسند “تا کربلا راهی نیست” ضد انقلاب هم زیر این شعار می نویسد “ زرشک” ما هم کارمان این است که زرشک را از روی دیوار پاک می کنیم. این هم یک خلاقیت دیگر جهت شغل آفرینی. یعنی اگر درست فکر کنیم می فهمیم در اقتصاد ایران مشاغلی مثل “جلوشماره گیری”، “زرشک پاک کنی” ، “وازکتومی بررسی کنی”، “پرده دوزی”، “بنگاه بهشت بری جمعه”، “دلواپس سازی”، “آمار اصلاح کنی”، “دوزندگی پرچم آمریکا برای آتش زدن” و هزار خلاقیت دیگر باعث شده ما کلی بیکارمان سرکار بروند. البته بگذریم از اینکه کلا همه مان سرکار می رویم.

 

دولت بی عرضه، دولت باعرضه

مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی نوشته: “دولت روحانی شجاعت و جسارت استفاده از قدرت اندک خودش را هم ندارد.” البته خیلی هم پربیراه ننوشته. فعلا که دولت مکانیزم “ولش کن” را در پیش گرفته. ولی درست برخلاف این مدیر مسئول، مرتضی آقاتهرانی دبیرکل جبهه پایداری که من خیلی اوقات اشتباها نامش را با برادرش مجتبی آقاتهرانی عوضی می گیرم، گفته: “دولت روحانی منتقدان خود را ضربتی زمین می زند.” حالا فکر کن این آقا مرتضی و دوستانش در هشت سال احمدی نژاد دشمنان را نه تنها به زمین زدند، بلکه آنها را زیر زمین خاک کردند و کلی از آنها را فرستادند زندان که هنوز هم خیلی هاشان زندانی اند. یک جوری حرف می زنند انگار نویسنده بیانیه حقوق بشرند. البته همین دیروز سردبیر وبسایت فاشیست “ رجانیوز” که روزی دوازده تا حکم اعدام برای اصلاح طلبان و مخالفان و منتقدان حکومت صادر می کند، دستگیر شده و احتمالا تا یک روز دیگر آزاد می شود. جالب است که تیتر رجانیوز برای خبر دستگیری سردبیرشان این است: “با شکایت کثیف روزنامه ایران، سردبیر رجانیوز بازداشت شد.” یعنی همین تیتر توضیح می دهد که دلیل بازداشت چیست. رفتم خبرها و نوشته های امروز رجانیوز را دیدم، لامروت ها همه نویسنده ها و متخصصان اقتصادی و اعضای تحریریه و حتی کارشناس ورزشی شان هم شبیه اعضای ارتش داعش است. یک ساعت که به تصویرشان نگاه کنی باید یک هفته قرص ضدافسردگی بخوری. اسم شان هم هست منتقد دولت، یعنی منتقدان دولت این همه منتقدان حکومت را زندانی کردند و انتظار دارند هیچ مشکلی نداشته باشند. بیله دیگ، بیله چغندر.