اچ. دی. اس گرین وی
هیچ موفقیت تازه ای حاصل نشده، اما خطر تابستان امسال با حضور ویلیام برنز معاون وزیر خارجه آمریکا در کنار دیگر قدرت های مخالف، انگلیس، فرانسه، آلمان، روسیه و چین، در مذاکرات ژنو با ایران اندکی رنگ باخته است. تاکنون فصل، فصل زورآزمایی آمریکا و اسرائیل در میدان مقابله با ایران بوده است.
با رزمایش های نظامی اسرائیل و پرتاب موشک های ایران که قابلیت هدف گیری تل آویو و نظامیان آمریکایی در خلیج فارس را دارند، تهدیدها و ضد تهدیدها افزایش یافته اند. حتی یک شباهت خاصی هم میان تصویر دستکاری شده موشک های در حال پرتاب ایران و اطلاعات تحریف شده آمریکا برای حمله به عراق وجود دارد. کلام جنگ طلبانه دو طرف نیز شبیه به هم است.
البته دولت بوش برای جلوگیری از تحریک محافظه کاران، اصلاح رویکرد خود را کم اهمیت جلوه داده است. اما جان بولتون، نماینده اسبق آمریکا در سازمان ملل، مانند دیک چنی پیام خود را رساند زمانی که گفت:“درست وقتی که تصور می کنید دولت (بوش) عقب گرد سیاسی را فراموش کرده است، عقب گرد می کند.” بولتون منتقد صریح تغییر استراتژی دولت بوش در قبال کره شمالی نیز بود، تغییری که دیپلماسی و اعطای مشوق را جایگزین مقابله کرد و تاحدودی به نتایج مورد نظر هم دست یافت.
اما اشتباه بولتون زمانی بود که گفت: “این امر دلیلی دیگر بر شکست کامل عقلانی دولت است.” اما این شکست نه یک شکست عقلانی بلکه یک شکست ایدئولوژیک است. هیچگاه سیاست ما در قبال ایران کاملا ً عقلانی یا هوشمندانه نبوده است. این ایدئولوژی محض است که هیچگاه در برابر ایران و قبلا ً در برابر کره شمالی کارایی نداشته است. دولت بوش سابق بر این می گفت که نمی تواند با ایران مذاکره کند چون ایران شرور است و این اقدام ناامید کردن ملت ایران است که خواهان دموکراسی است. ایران ناگزیر خواهد بود قبل از آغاز مذاکرات، و نه به خاطر مذاکرات، در برابر اراده ما تسلیم شود.
دولت بوش هنوز می گوید، تا زمانی که ایران غنی سازی اورانیوم را متوقف نکند، امکان هیچگونه مذاکره اساسی وجود نخواهد داشت. به گفته آیت الله خامنه ای، “در صورتی که طرف های مذاکره با احترام به ملت ایران وارد مذاکرات شوند،” قدرت ها می توانند ایران را آماده مذاکره بدانند.
البته این احتمال وجود دارد که مذاکرات نتیجه ای نداشته باشند، اما آنوقت آمریکا و اسرائیل با این فرضیه روبرو خواهند بود که اگر بمب ایران در حال حاضر تنها یک احتمال است، در صورت حمله به ایران یک امر مسلم خواهد بود.
بنی موریس مورخ اسرائیلی پیش بینی کرده است که حمله بازدارنده اسرائیل به تأسیسات هسته ای ایران درست بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و قبل از اینکه بوش پست خود را ترک کند، اتفاق خواهد افتاد - اقدامی که احتمالا ً متعاقب آن حمله اتمی اسرائیل خواهد بود.
بنابراین شرایط بدین گونه است: وجود دو رهبر بسیار نامحبوب در آمریکا و اسرائیل که در شرف برکناری هستند و جنگ های آنها موفقیت و امنیت را برای هموطنانشان به ارمغان نیاورده است و اعتقاد آنها به زور برای حل مسائل تنها آنها را از چاله به چاه افکنده است. اولمرت، که تا خرخره در رسوایی فساد فرو رفته است، احتمالا ً قبل از بوش پست خود را ترک خواهد کرد. اما رویداد غیرمترقبه ماه اکتبر، یعنی بحران گروگانگیری سفارت آمریکا در تهران که در نهایت منجر به برکناری رئیس جمهور کارتر در سال 1980 و روی کار آمدن رونالد ریگان گردید، هنوز یک احتمال بشمار می رود که می تواند سیاست آمریکا و اسرائیل را تحت تأثیر قرار دهد.
بیشترین اعتبار تغییر موضع فعلی آمریکا در قبال ایران متعلق به کاندولیزا رایس وزیر خارجه آمریکاست که با تمهیدات خود دیک چنی تندرو معاون رئیس جمهور را از پرداختن به موضوع کره شمالی و در حال حاضر ایران کنار زده است. مناظره در اورشلیم، واشنگتن و تهران بر سر اینکه چه اقدامی می تواند در برابر سرپیچی و تهدید نظامی، انعطاف پذیری دیپلماتیک باشد، همچنان ادامه دارد. رایس باید بلافاصله موضوع بازگشایی دفتر حفاظت از منافع آمریکا در تهران را دنبال کند، اقدامی که چرخش سازنده دیگری در سیاست آمریکا خواهد بود.
منبع: بوستون گلوب، 22 ژوئیه، 2008