ویلیام او بیمان و بهراد نخعی
در آستانه نشست اعضای توافقنامه منع تولید سلاح اتمی در سازمان ملل در نیویورک، به نطر می رسید که هیلاری کلینتون، وزیر خارجه، خود را برای درگیری آماده کرده باشد. او در برنامه “ملاقات با مطبوعات” شبکه ان بی سی در روز 2 مه اعلام کرد که ایران ناقض وظایف تعیین شده در توافقنامه منع گسترش سلاح اتمی است.
با این حال کلینتون، اشتباه می کند. هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان بدهد که ایران درگیر ساخت سلاح اتمی است و این موضوع در گزارش سال 2007 اطلاعات ملی آمریکا و تمام گزارش های آژانس بین المللی انرژی اتمی هم تایید شده است. در عین حال ایران تضمین کرده است که برنامه های اتمی اش صرفا صلح آمیز است و به همین دلیل با توافقنامه ای که زیر آن را امضا کرده است، همخوانی دارد.
این موارد در سخنرانی محمود احمدی نژاد در تاریخ 3 مارس در سازمان ملل ذکر شد. این خیلی بد است که اعتبار احمدی نژاد تا این حد پایین است. با وجود اینکه ادعا های او درست بود اما بلافاصله توسط دولت اوباما بعنوان “شیرین کاری” تلقی شد. یک ضرب المثل فرانسوی می گوید:“اگر حقیقت نباشد، باید چنین باشد” اما در ای مورد برعکس است. انکار برنامه ساخت سلاح اتمی توسط ایران را باید پنین تعبیر کرد “اگر حقیقت دارد، نباید چنین باشد”.
همیشه این سووال به روشی نیمه ستیزه جویانه مطرح می شود: آیا ایران تا ساخت اولین بمب اتم، یک سال فاصله دارد؟
این سووالی است که از سال 1990 در واشنگتن مدام تکرار می شود. پرسیدن مدام این سووال از برنامه های اتمی ایران در ذهن مردم واقعیتی ساخته است که گویا باید همواره از آن ترسید.
از همه مهم تر این ترس ممکن است به اقدامات خشونت آمیز منجر شود. بسیاری از کشورها می خواهند ایران را به فرض داشتن برنامه ساخت سلاح اتمی بمباران کنند. چندین بار مقامات اسرائیلی به آمریکا آمده اند تا با مقامات این کشور دیدار کنند وپیشنهاد بمباران ایران را بار دیگر مطرح کنند و اجازه آمریکا را بدرقه راهشان کنند. نئو کان های آمریکایی هم که هنوز بطور کامل از صحنه خارج نشده اند، شعله آتش را بالا نگه می دارند.جان بولتون، سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل، روز 11 فوریه در وال استریت ژورنال سرمقاله ای نوشت مبنی بر اینکه: “تمرکز اصلی آمریکا باید بر روی این باشد که مانع از دست یافتن ایران به بمب اتمی باشیم. برای چنین کاری باید همین حالا تصمیم گیری کرد و اقدام نظامی کرد و از آنجائی که دولت طرفدار تحریم اوباما چنین قصدی ندارد، ایران به این هدف خود خواهد رسید”.
اگرچه، بولتون، محافظه کاران دیگر و نظامیان تندرو اسرائیل و آمریکا نمی توانند ثابت کنند که ایران دارد بمب اتم می سازد اما می توانند این تخیل را بسط بدهند که ایران به مرحله ای رسیده است که فورا می تواند بمب اتم بسازد. پاتریک کلاوسون، معاون مدیر موسسه تحقیقاتی محافظه کاران در موسسه سیاست خاورنزدیک در واشنگتن و سردبیر ارشد ماهنامه میدل ایست، به مجله “مادر جونز” روز 10 ژوئیه سال 2008 گفته بود که: “طبق آخرین گزارش آژانس در مورد ایران، این کشور در حال رسیدن به مقدار سوخت کافی برای تولید سلاح اتمی در عرض یک سال است. آنچه مردم را نگران می کند این است که ایران چه زمانی قادر خواهد بود که 600 تا 700 کیلوگرم اورانیوم را غنی سازی کند که برای ساخت یک بمب اتمی کافی خواهد بود. اگر همه چیزخوب پبش برود، تا دو ماه دیگر. اگر همه چیز خوب پیش نرود، مدت بیشتری طول می کشد. جواب سووال این است: تا چند ماه دیگر”.
روز 3 مه، طی یک گزارش نفس گیر که منبع آن هم مشخص نبود نوشت: “سوخت اتمی ایران به 2100 کیلوگرم رسیده است که برای ساخت دو بمب اتمی کافی است”.
این برآورد ها اگر صحت داشت می توانست هم شرورانه و هم متقاعد کننده باشد، اما این برآورد غلط است و منجر به بیراهه رفتن می شود. متاسفانه کلاوسون، بولتون و همه کسانی که چنین اظهارنظراتی می کنند، چیزی از مهندسی اتمی نمی دانند. حقیقت این است که رابطه کمی بین غنی سازی اورانیوم با غلظت پایین توسط ایران و تولید بمب اتم وجود دارد. قدم های زیادی برای رسیدن به بمب اتم باید برداشته شود که سال ها طول می کشد.
رسیدن از اوراینوم با غلظت کم به غلظت زیاد نه تنها به کیفیت اورانیوم با غلظت کم بستگی دارد بلکه به ابزاری نیاز دارد که ایران فاقد آن است. بر خلاف گفته کلاوسون، ایران تا رسیدن به آن مرحله راه دارزی را در پیش دارد. کیفیت اورانیوم هم مورد سووال است. طبق گزارش های رسیده دستگاه های ایران حتی به درد تولید اوراینوم با غلظت پایین را هم ندارند.
حتی اگر کشور دیگری می پذیرفت که به ایران ارواینوم با غلظت کم بفروشد، ایران ابزار لازم برای تبدیل آن به اورانیوم غلیظ نبود. و حتی اگر کشوری حاضر می شد اورانیوم غنی با غلظت بالا در اختیار ایران بگذارد، ایران توانایی مونتاژ آن تولید بمب را نداشت.
منتقدانی چون کلاوسون چنان حرف می زنند که انگار به محض اینکه ایران به اورانیوم با غلظت بالا رسید، قادر به ساخت بمب اتم است. گذراندن این مراحل به هیچ عنوان آسان نیست. به همین دلیل آمریکا، روسیه و سایر کشورهای اتمی، آزمایش اتمی می کنند. به محض اینکه آزمایش شروع شد، تولید بمب مخفی نمی ماند حتی اگر این آزمایش زیر زمینی باشد. یادمان باشد که آزمایش اتمی کره شمالی ناموفق بود.
در نهایت حتی اگر ایران بتواند بمب اتم بسازد معلوم نیست چگونه بتوانند به سیستمی دست پیدا کنند که بتوانند از آن در حد نظامی استفاده کنند. ایران موشک هایی را آزمایش کرده است و زیاد موفق نبوده است و در آزمایش روز دهم ژوئیه پرتاب موشک با شکست مواجه شد جوری که دولت برای تبلیغات مجبور شد از عکس های فتوشاپی استفاده کند.
بین موشک های حامل بمب و موشک های سنتی هم تفاوت های زیادی وجود دارد. ایران هواپیما های حساسی که قادر به حمل بمب اتمی باشند را ندارد.
با دقت بر برنامه های امروز اتمی ایران تنها نتیجه منطقی این است که روند غنی سازی اورانیوم ایران بسیار ابتدائی است و در عمل منجر به تهیه مقدار ناچیزی اورانیوم می شود. در تئوری، اورانیوم کم غلظت با تکنولوژی درست و وسایل مناسب قابل تبدیل شدن به سلاح اتمی است. اما در عمل مثل این است که بگوییم که از کربن دینامیت درست می شود. در هر دو مورد، تبدیل ماده خام به محصول اصلی کار دشواری است. اورانیوم کم غلظت ایران هیچ فایده ای ندارد مگر اینکه به غلظت برسد. و این مسلما دلیل کافی برای حمله نظامی به ایران نیست.
بعلاوه وزیر دفاع آمریکا، رابرت گیتس بشدت با حمله نظامی به ایران مخالف است. آنها معتقدند که این اقدام نه تنها ایران را از ادامه برنامه هایش باز نمی دارد بلکه حمله به این کشور منطقه را به آتش خواهد کشید.
در اینجا این سووال پیش می آید: این همه فشار سیاسی برای حمله به ایران چیست؟ از آنجایی که پاسخ آن این نیست که ایران یک خطر واقعی محسوب می شود، پس حتما یک دلیل سیاسی دارد. ایران یک لولو خورخوره جهانی است. هیچ سیاستمدار آمریکایی با تهدید به حمله به ایران برنده نشده است. هیچ سیاستمدار تندور اسرائیلی نیست که از “تهدید ایران” برای سرپوش گذاشتن بر روی اشتباهات سیاسی اش استفاده نکرده باشد. خوشبختانه وجود این دشمن وحشتناک فقط به درد سیاستمداران می خورد.
منبع: نبو آمریکا 5 مه