حوادث سهمگین در صورت نپذیرفتن تعلیق

نویسنده

davoodhermidasbavand.jpg

نادرایرانی

محمود احمدی نژاد از پیشرفت مذاکرات درژنو صحبت می کند، درحالی که اخبار منتشر شده در رسانه های ‏خارجی نه تنها حاکی از “پیشرفت” نیست بلکه بیانگر آن است که “اگر ایران تا دوهفته دیگر جواب آری یا ‏خیر ندهد”، خواه ناخواه پرونده ایران واردمرحله جدیدی خواهد شد. دراین باره با دکتر داوود هرمیداس باوند، ‏دبیرکل جبهه ملی ایران مصاحبه ای کرده ایم. به باور وی درشرایط کنونی، عدم پذیرش تعلیق غنی سازی ‏مترادف با حوادث “بسیار، بسیار سهمگینی” برای ایران خواهد بود.‏


‎ ‎آقای دکتر باوند رویدادهای منطقه مانند تبادل اسرا میان حزب الله و اسراییل تا چه اندازه می تواند ‏در مذاکرات ایران با غرب تاثیرگذار باشد؟‎ ‎

رویدادهای جدیدمنطقه تا حدودی فضا را درجهت حل مشکلات مساعد کرده است. مذاکرات سوریه با اسراییل ‏و کشورهای اروپایی، تفاهم میان حزب الله واسراییل برای تبادل اسرا وبازماندگان و یا میان حماس با اسراییل ‏که از طریق مصر انجام گرفت، فضارا تا حدودی درجهت تعدیل نسبی آماده کرده است. بنابراین شاید امروز ‏مسئله ایران که دارای تکنولوژی هسته ای است مهمترین مسئله در منطقه وجهان باشد.‏


‎ ‎آیا این تحرکات در آمریکا نیز مشاهده می شود؟‎ ‎

بله در خود کنگره آمریکا هم چه از سوی دموکرات ها وچه از طرف جمهوریخواهان، نظراتی مطرح شده ‏مبنی براینکه به مصلحت آمریکا است که وارد نوعی مذاکره با ایران بشود. بنا براین دولت بوش با بهره ‏گیری از فضای به وجود آمده، و درعین حال برای اینکه خواسته برخی از افراد کنگره را هم تامین کرده ‏باشد، به عنوان یک امتیاز بسیار حاشیه ای به ایران وارد مذاکرات شد. همانطور که می دانید آمریکا بارها ‏اعلام کرده بود مادام که ایران غنی سازی را تعلیق نکند، وارد مذاکره نخواهد شد. بنابراین این خود امتیاز ‏کوچکی از لحاظ روانی وسیاسی تلقی می شود. ‏


‎ ‎مفهوم این تلقی چیست؟ شرکت نیکلاس برنز در این مذاکرات چه معنایی دارد؟‎ ‎

یعنی به این ترتیب هم خواست برخی از اعضای کنگره برای رفتن به سوی مذاکره با ایران برآورده شده، هم ‏می تواند یک تعدیل نسبی در رابطه با ایران تلقی شود. به همین دلیل مشارکت برنز معاون وزیرخارجه آمریکا ‏در مذاکرات، به جو کنفرانس اعتبار بیشتری بخشید.‏


‎ ‎درکنفرانس ژنو به ایران دوهفته فرصت دادند که به بسته پیشنهادی غرب جواب آری یا خیر ‏بگوید. به نظر شما اگر ایران بسته پیشنهادی را نپذیرد با چه شرایطی مواجه خواهد شد؟‎ ‎

ببینید اگر قرار بود طرفین برمواضع اولیه خود ایستادگی کنند مذاکرات دیپلماتیک دیگر معنایی نداشت؛ چون ‏از قبل می دانند مواضع اصلی آنان چیست. اما وقتی می پذیرند وارد مذاکره شوند، یعنی این آمادگی به طور ‏بالقوه برای ایجاد تعدیل نسبی درمواضع به وجود آمده است، به همین دلیل هم درمذاکرات شرکت می کنند تا ‏به یک تفاهم وتوافقی دست یابند. درسیاست، کلمه هایی مانند هرگز، غیرممکن، و…وجود ندارد. این واژه ها ‏شاید برای مصرف های داخلی وامثالهم بد نباشد. ولی برای مذاکرات در محدوده بین المللی بی معنی است. از ‏این رو وقتی ایران درمذاکرات شرکت ومتقابلا بسته ای را پیشنهاد کرده است، نشان دهنده این است که ایران ‏دارای این آمادگی است که مذاکرات را به پیش ببرد. همانطور که می دانید طرف مقابل هم تعدیل های ‏کوچکی را ارائه کرده است. مثلا سولانا موضوع تعدیل درمقابل تعدیل را مطرح کرده است یا آمریکایی ها ‏موج اول سیاست خود را تا اندازه کمی شکسته اند و برنز در مذاکرات شرکت کرده است، درعین حال آنان ‏انتظار دارند طرف مقابل هم به همین نسبت درنگرش خود تعدیل به وجود بیاورد. به نظر من این خود ‏فرصتی است. یعنی با توجه به تحولاتی که درافق منطقه پدیدار شده، فرصتی است که ایران تعدیل بسیار نسبی ‏را بپذیرد تا مذاکرات به نتیجه مرضی الطرفینی منتهی شود. ‏


‎ ‎آقای دکتر همه مسئله دراین است که اگر ایران این انعطاف را به خرج ندهد وتن به تعلیق ندهد چه ‏اتفاقی روی خواهد داد؟‎ ‎

اگر ایران تصور کند استمرار استراتژی تهاجمی به دستاوردها وفرآیندهای بهتری درآینده منتهی خواهد شد، ‏من فکرمی کنم این تصور غلطی است. به عبارت دیگر اگر دولت ایران دراین دوهفته پاسخ مثبت ندهد، ‏مشروعیتی به نفع آمریکا و دیگران به وجود خواهد آورد و آنان به این موضوع استناد خواهند کرد که راه ‏های مسالمت آمیز را طی کرده اند، تعدیل هایی را هم درموج اول خود انجام داده اند ولی راه به جایی نبرده ‏اند. بنا براین زمینه بسیار مساعدی برای قطعنامه چهارم شورای امنیت و همچنین تحریم های یکجانبه نه تنها ‏آمریکا بلکه اتحادیه اروپا ـ فراتر از آنچه راجع به بانک ملی انجام دادند ـ به وجود خواهد آمد. به عبارت دیگر ‏در این موضوع اجماع جهانی علیه ایران به طورکامل شکل خواهد گرفت. ‏


‎ ‎آیا آمریکا هم از موضع خود در برابر ایران عدول خواهد کرد؟ به عبارت دیگر این امکان وجود ‏دارد که آمریکا دیگر به دنبال تعلیق نباشد؟‎ ‎

البته مسایل دیگری نیز درارتباط با ایران وجود دارد که باید به آن ها توجه کنیم. آمریکا در زمان کلینتون به ‏کشورهای تهدید کننده مانند لیبی وسوریه، ایران، کره شمالی وعراق اشاره کرده بود. در این میان مسئله لیبی ‏حل شده، موضوع کره شمالی در آستانه حل شدن قرار دارد، تاسیسات سوریه را از بین بردند ضمن آنکه ‏دربرابر این کشور مذاکرات جدیدی با اسراییل قرار گرفته که به احتمال قوی آنان راه خود را در این زمینه ‏دنبال خواهند کرد، عراق نیز مسئله اش به شکل دیگری حل شد. بنا براین اگر مسئله تکنولوژی هسته ای هم به ‏تفاهمی منتهی بشود مدیریت منازعه بوش موفق خواهد شد. در مورد مسئله حمایت از تروریزم هم اگر مسئله ‏سوریه و سازمان آزادیبخش فلسطین، بخصوص سوریه حل شود بار سنگینی از روی دوش ایران برداشته می ‏شود. زیرا ایران متهم است که از گروهای تروریستی خاورمیانه حمایت می کند.اگر سوریه وارد صلح با ‏اسراییل شود، چارچوب حزب الله عوض می شود، و حزب الله درساختار داخلی لبنان بیش از گذشته سعی می ‏کند جایگاه خود را گسترش بدهد. بنابراین ابزاری به نام حزب الله دربرابر اسراییل آن ضرورت وجودی خود ‏را از دست می دهد. اتهام به ایران نیز نسبت به گذشته بی رنگ تر می شود. ‏


‎ ‎یعنی می خواهید بگویید احتمال انتخاب مک کین بیشتر خواهد شد؟‎ ‎

بله اینها برای آقای بوش که چند ماهی بیشتر به پایان ریاست جمهوری وی باقی نمانده است دستاوردهای قابل ‏ملاحظه ای محسوب خواهد شد و درنهایت احتمال اینکه آقای مک کین به کرسی ریاست جمهوری تکیه بزند ‏بیشتر خواهد شد. ‏


‎ ‎حقوق بشر وامثال هم دراین میان از چه وزنی برخوردارخواهند شد؟‎ ‎

مسایل حقوق بشر ودیگر مسایل مطرح، برای کشورهای 1+5 از جمله برای روسیه وچین از وزن مساوی ‏برخوردار نیستند وبرای آنان چه بسا اصلا مسئله حقوق بشر مطرح نیست. بنا براین مسئله حقوق بشر مسئله ‏ای صرفا غربی است و آن نیز موکول می شود به حرکت جدیدی که در آمریکا برروی کار خواهد آمد. لذا اگر ‏ایران بسته را نپذیرد مشروعیت قوی تری برای اقدامات بعدی آمریکا وهمراهانش به وجود خواهد آورد.چه ‏دربعد قطع کامل ارتباطات و چه دربعد تحریم های اقتصادی، فرآیند یکسانی طی خواهد شد. قطع ارتباطات با ‏استناد به ماده 41 منشور، دریایی، زمینی و هوایی است. به عبارت دیگر کلیه صادرات وواردات از جمله ‏صادرات نفت و گاز در سایه تحریم های اقتصادی متوقف می شود. ‏


‎ ‎آقای دکتر دیدار رییس ستاد مشرک اسراییل از واشنگتن در این شرایط را چگونه ارزیابی می ‏کنید؟ به ویژه از این نظر که درمذاکرات ژنو نیز به ایران دوهفته بیشتر برای پاسخ آری یا نه فرصت نداده ‏اند.‏‎ ‎

ببینید بعد از این تحریم ها امکان استفاده سخت افزاری هم از نظر افکارعمومی داخلی آمریکا و هم از نظر ‏افکارعمومی جهانی فراهم می شود. درحال حاضر کنگره آمریکا قطعنامه ای را راجع به تحریم های گسترده ‏تر تصویب کرده است. این درحالی است که سابق براین کنگره درموضع انتقاد از دولت بود اما درشرایط ‏کنونی کنگره ای که دموکرات ها درآن اکثریت دارند، سریعتر از دولت بوش حرکت می کند. بنا براین زمینه ‏برای استفاده سخت افزاری که قبلا درکنگره، افکارعمومی آمریکا و جهان وجود نداشت اکنون درحال فراهم ‏شدن است. افکارعمومی جهانی هم درحال بسیج شدن است. تجلی افکارعمومی جهانی درشورای امنیت است ‏زیرا شورای امنیت نماینده جامعه جهانی است از این رو اگر ایران تعلیق را نپذیرد این شورا به سوی ‏رفتارهای سخت تری حرکت خواهد کرد. البته این به معنای آن نیست که به سرعت متوسل به استراتژی ‏سخت افزاری خواهند شد زیرا جنبه های اقتصادی اولویت پیدا خواهد کرد، ولی احتمال آن بسیار نزدیک تر ‏وقوی تر خواهد شد.‏


‎ ‎به طور کلی جواب ایران را دردوهفته آینده چگونه پیش بینی می کنید؟‎ ‎

فکر می کنم ایران نیازمند یک ارزیابی همه جانبه ای نسبت به مواضع فرقه ای داخلی خویش است. مثلا آقای ‏لاریجانی هنوز هم برهمان مواضع اولیه خود پایدارمانده است. به نظر من مصالح مملکت اقتضا می کند قبل ‏از اینکه ایران به یک وضع انفعالی دچار بشود ـ سابقه نشان داده است که فرصت ها را دربهترین شرایط از ‏دست داده ودر بدترین شرایط اوضاع را پذیرا شده ایم ـ از این روقابل پیش بینی است که توانایی ایستادگی ‏ایران پایدار نخواهد بود. بلکه دربدترین شرایط ما پذیرای وضعیتی خواهیم شد که ممکن است بعد از ‏رویدادهایی باشد که برای مردم ایران بسیار نامطلوب خواهد بود. آنان نیز بسیار زیرکانه به صورت دست ‏جمعی سعی کرده اند شرایط را به نحوی درجهت اقدامات بعدی خودشان فراهم کنند که مشروعیتی هم ازحیث ‏جلب وجذب افکاربین المللی و هم از لحاظ مردم وکنگره آمریکا کسب کرده باشند. لذا ایران باید قادربه ‏تشخیص تغییرات منطقه و فرصت های به وجود آمده باشد.درغیر این صورت من فکر می کنم ما با یک ‏مشکلات بسیار بسیار سهمگینی روبروخواهیم شد. ‏


‎ ‎شما فکر می کنید که اگرایران تعلیق را بپذیرد، آیا این موضوع هموزن پذیرش قطعنامه 598 ‏هست یا خیر؟‎ ‎

این بحث ماهیتا متفاوت است. یک تبلیغات داخلی ایجاد شده که از زمینه های چنین مقایسه ای برخوردار نیست. ‏مثلا سعی شده که مسئله هسته ای به عنوان یک مسئله ملی تلقی شود به نحوی که مردم ایران همه پشت سر این ‏موضوع هستند. درواقع چنین موضوعی مشاهده نمی شود. مردم ایران درشرایط کنونی آن اندازه ازمشکلات ‏اقتصادی دررنج هستند که مسئله هسته ای دربرابرآن موضوعی محسوب نمی شود. همچنین مشکلات باعث ‏شده که مسئله هسته ای ایران ازمقبولیت اجتماعی گسترده برخوردار نشود. ‏


‎ ‎پس قطعنامه 598 یا ملی شدن نفت از چنین وزنی برخوردار بودند؟‎ ‎

بله قطعنامه 598 از این لحاظ دارای وزن بود که ایران به فرصت های تاریخی طلایی، درنتیجه فداکاری ها ‏و از خودگذشتگی های مردمی دست یافته بود. مثلا ایران می توانست به عنوان یک فاتح پشت میز بنشیند. ‏یعنی بخصوص اگر ایران بعد از آزادسازی خرمشهر پشت میزنشسته بود درمنطقه می توانست زلزله ایجاد ‏کند. این موضوع به طورخود به خودی به صدورارزش ها نیز منتهی می شد. اما ایران از این فرصت استفاده ‏نکردو درنهایت یک جنگ طولانی به همراه کشتاروویرانی های بسیار را پذیرا شد.‏‎ ‎حتی قطعنامه 598 زمانی ‏صادر شد که ایران فاو را گرفته بود ودر موضع برتر قرارداشت. اما ما درآن تاریخ هم حاضر نشدیم قطعنامه ‏را بپذیریم، لذا زمانی که از فاو هم اخراج شدیم و با استفاده از سلاح های شیمیایی، عراقی ها به طورکلی ‏برتری هایی را درجبهه ها کسب کردند، دراین شرایط بسیار بد، ایران قطعنامه 598 را دریک حالت انفعالی ‏پذیرفت. بنابراین اگربخواهیم مقایسه ای صورت بدهیم، پذیرش قطعنامه 598 براساس تغییر یک شرایط ‏پیروزمندانه و تبدیل آن به یک شرایط کاملا انفعالی وتحمیلی صورت گرفته بود. اما دراین جا این موضوع ‏مصداق ندارد. چون برای ایران حق داشتن آب سبک را پذیرفته اند. بنا براین این موضوع برای ایران شکست ‏تلقی نمی شود. من تاکید دارم که ارزیابی ها را باید درپرتوشرایط و اوضاع واحوال وقت مطرح شود ونه به ‏صورت انتزاعی وتجریدی. در این شرایطی که مردم ازتوسل به ابزارسخت افزاری علیه ایران با توجه به ‏پیامدهای سهمگین آن نگرانی دارند بنا براین هرتصمیمی قبل از هرچیزی مرتبط با این نگرانی خواهد بود. لذا ‏من فکر نمی کنم پذیرش تعلیق، قابل مقایسه با قطعنامه 598، یا ملی شدن صنعت نفت یا پس دادن گروگان ها ‏باشد. ‏