اگر تجربه روزنامهنگاری در ایران را داشته باشید، حتما با حس غریب شمارههای منتشر شده در زیر یا کنار “لوگو”ی نشریه بیگانه نیستید. همانها را میگویم که گاهی وقتها از صفر شروع میشود و گاهی هم از یک! و هر روز که از عمرش میگذرد، بزرگتر میشود!
اما “غریب” بودن حسی که به آن اشاره کردم از این جهت است که در نزدیک به دو دهه اخیر، صدها نشریه بوده که خیلی زود این شماره گذاریها را یا متوقف کرده و یا متوقفش کردند. از “روزنامهنگاری” - در ابتدای این نوشته -ـ یاد کردم چون دردش خیلی بیشتر از “روزنامهخوان”هاست، وقتی انتشار دسترنجشان با مشکل روبرو میشود. روزنامهخوان راحتتر میتواند صفحه دیگری را بیابد و بخواند، اما روزنامهنویس اگر خوششانس باشد باید کوچ به جای دیگر را تجربه کند تا تازه از نو شروع کند.
این چند نکته را نوشتم تا به این موضوع برسم که از بزرگ شدن اعداد کنار “لوگو” همیشه خوشحال میشوم. شاید ایران از معدود کشورهایی در دنیا باشد که واقعا وقتی نشریهای به عددی قابل توجه میرسد جشن گرفتن به آن مناسبت بجاست. وقتی تجربه کار کردن در نشریاتی که گاه حتی به شمارهاول هم نرسیدند، داشته باشید میتوانید شمارههایی همچون ۱۰۰ یا ۲۰۰ یا ۵۰۰ را مهمتر از مفهوم خاصی که دارند درک کنید. حالا چه رسد به اینکه هزار و دوهزار سوژه توجهها باشد.
حالا “روزآنلاین” به شماره ۲۰۰۰ رسیده و این تداوم برای من که روزی از همکاران نزدیکشان بودم جای تبریک دارد. تبریک به همه دوستانی که از ابتدا این نشریه را بنا نهادند و برای پایدار نگاه داشتنش خوندلها خوردند. روزآنلاین مکان آرامش بخشی بود برای من در روزهای سخت که “خانه پدری و مادریام” دیگر جایی برای من نداشت. نشریهای که با همه تفاوتها، هنوز میتوانست به من و امثال من، حس “بودن” بدهد. بودن ما روزنامهنگاران به نوشتن است. وقتی نتوانی بنویسی، “نیستی” و وقتی دریچهای برای نوشتنهایت مییابی حس “بودن” را دوباره مییابی.
به عنوان یک همکار قدیمی، برای همکارانم در “روزآنلاین” آرزوی جشننامه نویسی برای شماره یک میلیونم دارم