صراحتِ آبی ناصر حجازی

محمد رهبر
محمد رهبر

شش سال پیش، 24 خرداد 84، ناصرحجازی، با کت اسپرت قهوه ای و شلوار کتان و صورت سه تیغه به وزارت کشور رفت و شناسنامه اش را نشان خبرنگاران داد. متولد 28 آذر سال 1328 نامزد ریاست جمهوری شد.

 مرد همیشه معترض فوتبال به سیاست آمده بود تا آن طور که می گفت برای مردم ایران کاری کند. تلویزیون ایران فیلم مستندی ساخت از هزار و چند نفری که آمده بودند تا رییس جمهور شوند و ناصر حجازی هم میانشان. آدمهایی  که می خواستند رییس جمهور شوند و این آرزو را تا پشت میزهای وزارت کشور آورده بودند، بلکه چند لحظه ای به اوج نامزدی و شهرت بروند و برگردند.

 اما ناصر حجازی از آنها نبود، دروازه بانِ اول تیم ملی و مشهورترین شماره یک ایران، طعم شهرت چشیده بود. لیسانس زبان انگلیسی از دانشسرای عالی مترجمی داشت و چوب سیاست راهم خورده بود.همان اوایل دهه شصت، سیاسی کارها، قانون منع بازی 29 ساله ها را تصویب کردند و در اوج آمادگی از تیم ملی کنارش گذاشتند. از 17 سالگی دروازه را به او سپرده بودند و کاشفش رایکوف مربی تاج آن زمانها، چنان به ناصر اعتماد کرد که در همه سالهای بعد دروازه بان اصلی آبی ها شد. با این حال از خودش که می پرسیدند بهترین دروازه بان تاج چه کسی است، نامِ “منصور رشیدی” دروازه بان ذخیره رامی برد.

حجازی فرم ها را پرکرد و دستی تکان داد و رفت و شورای نگهبان، ندیده رد صلاحیتش کرد، به یک دلیل بزرگ. ناصر حجازی رجل سیاسی نبود. مثلِ محمود احمدی نژاد سیاس نبود و از هیات های مذهبی نمی آمد و سابقه اش استانداری اردبیل و شهرداری تهران و ساخت سقاخانه و دوربرگردان هم نبود. احمدی نژاد تایید شد.

حجازی چند سالی است به جنگ پارتیزانی با سرطان رفته است. بیماری می آمد و گریبانش می گرفت و با این حال، باز بلند می شد و کار می کرد و تا زمین چمن می رفت.

نزدیک بیست سال و در پرافتخارترین سالیانِ فوتبال ایرانی و دهه پنجاه، بهترین دروازه بان آسیا بود و هنوز می توانست مقاومت کند، حتی مقابل سرطان.

 جام جهانی 1978 آرژانتین خوش درخشید و منتقدان ورزشی، شماره یک ایران را جزو پنج دروازه بان برتر دنیا شمردند و همه چیز مهیا بود تا حجازی به تیم های نامی اروپا برود و “منچستر یونایتد” خواهانش.

اما در ایران، فریاد و مشت و مسلسل بود و کسی به فوتبال فکر نمی کرد. باشگاه تاج با اسم میراث مانده از شاهنشاهی، بی سر و سامان بود و حتی کسی نبود که اجازه نامه ای به حجازی برای پوشیدن پیرهن سرخ پوشان انگلیسی بدهد.

 حجازی چند باری هم با منچستر تمرین کرد و عاقبت در یک بد بیاری تاریخی، بزرگترین بختِ عمر ورزشی اش را از دست داد و با اینکه فرگوسن شماره یک ایران را به عنوان یاراصلی می خواست اما نشد و حجازی نتوانست میانِ انقلاب و غوغایش، رضایت نامه بگیرد.

 سالها بعد الکس فرگوسن، نامه ای نوشت و از حجازی تشکر کرد و حال و احوالی در روزهای بیماری. حجازی هم به مربی تیم رویاهایش  نوشت که نمی داند چگونه است که همیشه لطف آنهایی می رسد که برگردنشان حقی ندارد.

ناصر در همان تاج که استقلال شد، آبی ماند و ادامه داد. تا سال65 هنوز دروازه بان بود اما برای استقلال و نه دیگر تیم ملی.

کا پیتان آبی ها همچنان معترض بود، گفته اند که این اعتراض را نشان هم می داد آن هم وسط دهه شصت. در یکی از بازی های استقلال و پرسپولیس، قرار بود کا پیتان ها با تمثال آیت الله خمینی به زمین سبز بیایند و کاپیتان حجازی، عکس را به دست “عبدالعلی چنگیز” داد و زودتر از خودش به زمین فرستاد. همین نساختن ها ناصر حجازی را از ایران به بنگلادش پرتاب کرد و تیم محمدان. اول دروازه بان و بعد مربی. ناصر حجازی مربی، اینجا هم جواب داد و محمدان تیمی شد و توانست پرسپولیس را شکست دهد و بزرگترین افتخار فوتبال بنگلادش به اسم دروازه بان ایرانی نوشته شد.

به ایران برگشت و مربی گری تیم شهرداری کرمان و بعد سپاهان، سکوی پرشش به جایگاه اصلی  و استقلال شد. استقلال از سال 74 تا یکسال بعد از دوم خرداد 76 با مربی گری ناصر حجازی به خیلی جاها رسید. آبی ها با عقاب آسیا تا یک قدمی فتح جام باشگاههای قاره کهن رفتند و نایب قهرمان شدند. در همین سالها هم حجازی سرِ ناسازگاری با سیاست داشت و بعضی وقتها نشانه ای هم می داد.

در آستانه انتخابات مجلس پنجم وقتی دوربین صدا وسیما در برنامه ای مستقیم از بازیکنان استقلال تاییدی می گرفت برای شرکت در انتخابات، نوبت به ناصر حجازی که رسید، مربی گفت که از من فقط درباره فوتبال بپرسید. حجازی از همان سال 77 از استقلال رفت این روزها ولی دوباره برگشته است به تیم جوانی اما بودنش با آن جنگ درونی همراه است و رفتنش به بیمارستان کسری دلِ هوادارانش را آشوب کرد. باز هم سرزنده برگشت و به جمشید مشایخی گفت که بیشتر از بیماری خودش برای ایران نگران است. دو هفته پیش هم در همان روزها که احمدی نژاد به قهری خانه نشین شده بود. ناصر حجازی مصاحبه کرد و نظام یارانه ای دولت محمود را بی تدبیر دانست و با صراحت آبی اش اعتراض کرد و  گفت که مردم چگونه زندگی می کنند با این همه گرانی و تورم و او حق دارد همان طور که سیاسی ها در ورزش دخالت می کنند در سیاست بیاید و حرفی بزند.

 همین رک گویی زعمای سیما را به صرافت انداخت تا اجازه پخش مصاحبه اش را در برنامه نود ندهند. اما عادل فردوسی پور بخشی از برنامه را به حجازی تقدیم کرد و  این هفته مسابقه نود برقرار بود و در تنها نظرسنجی صدا وسیما که با واقعیت منطبق است، بینندگان رای دادند که حجازی برای صراحت کلام و سلامت کاری اش، محبوب است. دروازه بان قدیمی در عمل هم نشان داد که هنوز فرمانده آبی هاست.خواسته بود تا هواداران بیایند و استقلال را مقابل  تیم عربستانی تشویق کنند. در این وانفسا که خیلی ها دل و دماغ  به استادیوم رفتن ندارند، صدای بیمار حجازی دوباره جانی به سکوها داد.

  ناصر حجازی سال 84 می گفت اگر تایید صلاحیت شود رای خواهد آورد، شاید هم رای می آورد و دولتِ دیدنی تشکیل می داد.هر چه هست، ناصر حجازی محبوب است و آنکه رییس جمهور شد به گرد پای این آبی دوست داشتنی نمی رسد.