هنوز مشخص نیست دستاوردهای سفر محمود احمدی نژاد به جنوب لبنان برای دو کشور چیست و آیا بعد از این سفر، فضای حاکم بر معادلات خاورمیانه تند خواهد شد و باید در انتظار بحران هایی تازه بود یا گروههای لبنانی به راه حلی برای دست یابی به توافق خواهند اندیشید، اما آنچه مسلم است اینکه سفر محمود احمدی نژاد به لبنان به واسطه نیاز او و جناح حاکم به این سفر شکل گرفت؛ نیازی که از عدم مشروعیت داخلی نشات می گرفت.
حکومتی که در داخل ایران مشروعیت خود را از دست داده، در خارج از مرزهای ایران و در خاک لبنان، به دنبال به نمایش گذاشتن مشروعیت خود بود. حکومتی که تا پیش از 22 خرداد سال گذشته با به خیابان آوردن مردم در مناسبت های خاص، نمایش رفراندوم خیابانی و داشتن پایگاه مردمی برای کشورهای منطقه و مسلمان به راه می انداخت، بعد از 22 خرداد، در وضعیتی قرار گرفته که پرده ها افتاده؛ مسلمانان منطقه نیز، مردمی را دیده اند در خیابان های ایران که نه برای تایید حکومت که برای اعتراض به حکومت آمده بودند.
حالا این حکومت قصد دارد مشروعیت از دست رفته اش را در خیابان های جنوب لبنان جستجو و به رخ کشورهای مسلمان منطقه بکشد؛ مشروعیتی کاذب در منطقه که اگر هم قرار باشد از حضور مردم جنوب و شیعه لبنان در استقبال از محمود احمدی نژاد حاصل شود، ناشی از میلیاردها پولی است که از جیب مردم ایران به جیب لبنانی ها واریز شده است؛ بدون اینکه دولتمردان ایرانی بشنوند نتیجه عملکردشان را که در شعار “نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران” متبلور شد.
از سوی دیگر در خبرهای مربوط به سفر احمدی نژاد به لبنان ـ از بزرگ نمایی های حکومت ایران و حزب الله لبنان که بگذریم ـ بیشتر به استقبال مردم لبنان از او پرداخته شده و خط و نشان هایی که احمدی نژاد برای اسرائیل و این بار کمی نزدیک تر به خاک این کشور کشید، اما کسی ننوشته که دستاوردهای این سفر برای مردم ایران چه خواهد بود؟ چه تصمیماتی در مذاکرات لبنان گرفته شد و جایگاه منافع ملی ایران، در کجای این مذاکرات بود؟
بگذارید رسانه هایشان از “مبهوت شدن همگان از استقبال بی سابقه از احمدی نژاد در جنوب لبنان” سخن بگویند و این سفر را نشانگر نفوذ حکومت اسلامی در منطقه و فعال بودن وزارت خارجه و عدم تاثیر تحریم ها معرفی کنند، بگذارید حتی سی ان ان نیز از محبوبیت بالای محمود احمدی نژاد در جنوب لبنان سخن بگوید و کسی نپرسد این آقا در جنوب ایران چقدر محبوبیت دارد؟ بگذارید آنها بگویند اما ما به روستای مارونالرأس و بنتجتان که در جنگ 33 روزه حزبالله و اسرائیل نابود شدند و اهالی اش، به گفته رسانه، مشتاقانه منتظر دیدار احمدینژاد بودند، نگاهی می کنیم و به مردم روستاهای جنوب ایران، روستاهای مرزی ایران و عراق و همه کسانی که کمرشان زیر جنگ که نه، بعد از جنگ شکست و….
ما به بم بیندیشیم، به خرمشه، آبادان، روستاها و شهرهایی که سپر جنگ 8 ساله بودند.خوب هم می دانیم که تلنگر که بزنیم این محبوبیت پوشالی و کاذب و این نمایش مشروعیت خریداری شده، فروخواهد پاشید.
نگاهی به تصاویر لبنان، همان جنوب لبنان بیندازیم و نگاهی به جنوب ایران، خوزستانی داغدار که چهره اش هنوز جنگ زده است. لبنان با پول های ایران به سرعت ساخته شد وخرمشهر هنوز داغ جنگ را از چهره پاک نکرده است. مردم لبنان بهره مند از کمک های جمهوری اسلامی شادمان به خیابان ها آمدند تا محمود احمدی نژاد را ترغیب به اهدای کمک های بیشتر کنند اما مردم بم چقدر از این کمک ها بهره مند شدند؟