ماتیو بن و عباس ملکی
با آغاز مذاکرات بغداد ناظران و تحلیل گران که تاکنون هیچ گاه احتمال مذاکره بین ایران و غرب را بر سر برنامه هسته ای اش پیش بینی نکرده بودند، اینک به خاطر نادیده گرفتن این احتمال سرزنش خواهند شد. اما علی رغم سال ها پیگیری و وقفه، هنوز سایه جنگ بر سر روابط ایران و جهان وجود دارد.
اینک ناظران معتقدند علی رغم موانع متعدد، فرصت خوبی برای پیشرفت در مذاکرات وجود دارد به شرط آنکه طرفین بر سر یک میز به سازش هایی دست یابند و نوعی برخورد مرحله ای را برای جلب اعتماد طرف مقابل و صرف زمان بیشتر برای حل مسائل دشوار تر در پیش گیرند. دور بعدی مذاکرات میان ایران و قدرت های جهانی چهارشنبه 23 مه در بغداد انجام خواهد شد و این تازه آغاز راه است.
هیچ کس نمی تواند ادعا کند این مذاکرات آسان خواهد بود. ایران و آمریکا از سال 1979 با انقلاب اسلامی در ایران در خصومت دوجانبه با یکدیگر به سر می برند و این دشمنی دیرپا باعث عدم اعتماد سیاسی در هر دو طرف شده است.
در سالی که انتخابات ریاست جمهوری آمریکا انجام می شود، دادن هر گونه امتیازی دشوار به نظر می رسد و هیچ یک از نامزد های انتخاباتی مایل نیستند در برابر ایران “نرمش” نشان دهند. در ایران نیز که انتخابات ریاست جمهوری سال آینده برگزار می شود هیچ جناحی مایل نیست در برابر فشار غرب ضعف نشان دهد. برای برون رفت از این وضعیت هر دو طرف باید موضوع را از زاویه منافع ملی خود بنگرند.
نویسندگان این مقاله هم به عنوان یک ایرانی و یک آمریکایی، که دو وطن خود را دوست دارند گمان می کنند نگاه از زوایه منافع ملی دو کشور به پرونده هسته ای امکان پذیر است و دور از ذهن نیست. ایران و آمریکا علی رغم تعارض منافع در بسیاری از موارد، باید پذیرفت که با رسیدن به توافق وضعیت بهتری خواهند داشت که هرچند بی نقص نیست ولی بهتر از بن بست و یا رویارویی نظامی است.
برای ایران، ادامه وضع موجود یعنی ادامه تحریم ها، محدود شدن دسترسی شان به سرمایه گذاری خارجی و فناوری و زندگی با خطر تهدید های نظامی. برای آمریکا ادامه وضع موجود یعنی ادامه قیمت های بالای نفت و از دست دادن فرصت امضای توافقنامه ای در باره تروریسم، و صلح اسرائیل و فلسطینیان.
تبدیل تنش ها به جنگ برای هر دو کشور فاجعه خواهد بود. حمله نظامی به ایران توسط آمریکا یا اسرائیل تعارضات وسیعی را در منطقه دامن خواهد زد و باعث می شود که ایران تلاش های خود برای تولید سلاح هسته ای را چندین برابر کند.
دو کشور اگر در مسیر توافق حرکت کنند، باید قدم های کوچک را با بینش دراز مدت همراه کنند. اقدامات کوتاه مدت فقط می تواند بر اعتماد سازی تمرکز دارد.
راه هایی برای این اعتماد سازی وجود دارد. ایران باید غنی سازی 20 درصدی را متوقف کند و از انبار کردن بیشتر اورانیوم با درجه خلوص 5 درصد خودداری کند. آمریکا و اروپا نیز مانند گذشته باید پیشنهاد ارائه سوخت مورد نیاز راکتور تحقیقاتی تهران ارائه دهند و بخشی از اورانیوم غنی شده ایران را در ازای آن به خارج حمل کنند. ایران همچنین باید با پیروی از پروتکل الحاقی آژانس بین المللی انرژی هسته ای اجازه بازرسی از تاسیسات هسته ای خود را به بازرسان آژانس بدهد.
آمریکا و اروپا همچنین باید حذف تحریم های اخیر را در برنامه خود قرار دهند و این کار را تا زمانی که مذاکرات پیشرفت می کند ادامه دهند. این نوع اقدامات کمک می کند تا بدبینی طرفین برطرف شود.
به عنوان اقدامی ناشی از حسن نیت، آمریکا و اروپا می توانند صدور قطعات هواپیماهای مورد نیاز ایران را آزاد کنند. ایران نیز می تواند از ورود هرگونه سلاح به عراق یا افغانستان جلوگیری کند.
مسلما هیچ یک از این اقدامات نمی تواند راه حل اساسی برای مناقشات موجود باشد مگر آنکه ایران و آمریکا بخواهند روابط سازنده تری با یکدیگر داشته باشند. حل و فصل مساله هسته ای ایران مسلما مستلزم ادامه میزان کمی از غنی سازی اورانیوم در ایران خواهد بود که باید تحت نظارت و بازرسی آژانس هسته ای انجام شود.
آمریکا و اروپا همچنین می باید راکتور فرسوده تهران را با تجهیزات مدرن تعویض کنند و ایران نیز باید ساخت راکتور آب سنگین اراک را متوقف کند.
مساله برنامه هسته ای تنها موضوعی نیست که ایران و آمریکا را از یکدیگر دور می کند. مسائل دیگری چون تروریسم، تحریم ها، امنیت منطقه و غیره نیز باید مورد بحث قرار گیرند. آمریکا و متحدین این کشور باید تضمین کنند که در پی سرنگونی و تغییر رژیم در ایران نیستند؛ حداقل تا زمانی که ایران از تعهدات خود در زمینه برنامه هسته ای پیروی می کند.
هر دو طرف نگران آن هستند که طرف مقابل به تعهدات خود عمل نکند. اما هر دو طرف مجبورند ریسک هایی را بپذیرند.
منبع : فارین پالسی – 22 مه