اسب ترویای‎ ‎‏گازپروم

رضا تقی زاده
رضا تقی زاده

افزایش علاقه شرکت گاز پروم برای مشارکت در طرحهای تولید گاز ایران، همزمان با کاهش میزان فعالیت ‏شرکتهای نفتی اروپای غربی در طرحهای مشابه، بیش از آنکه نتیجه فرصت طلبی متعارفی تجاری روسها برای ‏پرکردن خلاٌ موجود، و یا تمایل عادی آنها برای گسترش همکاری و توسعه تجارت در یک کشور همسایه باشد، ‏ناشی ازتعیین هدفهای درازمدت موسسه یاد شده برای ادامه کنترل انحصاری بازار مصرف گاز در اروپا ودور ‏نگاه داشتن دست رقبای احتمالی بخصوص ایران از این بازار است. ‏

ایران، در کنار ترکمنستان و تا حدودی آذربایجان، دارای امکانات بالقوه برای حضور موثر در بازارخرده فروشی ‏و عمده فروشی گاز اروپا است. حضورعرضه کننده گان قدرتمند در این بازارمیتواند تدریجاً به تحدید منافع ‏تجاری گازپروم بیانجامد. دولت روسیه تا حد مقدور مصمم به پیشگیری ازبروز چنین تحولی است. برای کرملین، ‏افزایش ظرفیتهای صادرات گاز به اروپا ( در کنار صدور نفت)معادل افزایش کاربرد یک اهرم سیاسی و حفظ ‏انحصاری آن یک هدف کاربردی است. گاز پروم، علیرغم ثبت تجاری آن بعنوان یک شرکت خصوصی ( مشابه ‏شرکت ملی نفت ایران پیش از انقلاب) دارای مدیریت دولتی و برنامه های برونمرزی آن – منجمله سرمایه ‏گذاریهای خارجی- در راستا منافع اقتصادی درازمدت آن شرکت و هماهنگ با هدفهای سیاست خارجی دولت ‏روسیه است. ‏

‎ ‎الگوی بی پی‎ ‎

شرکت نفت بی پی با وجود تعلق داشتن به بخش خصوصی، طی سالهای 1940 تا نیمه دهه هفتاد مشابه چنین ‏نقشی را در ارتباط با مصالح سیاسی دولت بریتانیا ایفا میکرد. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ودر نتیجه، ‏نزدیکتر شدن تدریجی جامعه اروپا به یک مجموعه سیاسی اقتصادی با منافع مشترک، قدرت عمل مستقل ‏کشورهای بزرگ جامعه، منجمله بریتانیا، در صحنه های خارجی کاهش یافت و در نتیجه این تغییر پاره ای از ‏شرکتهای بزرگ نفتی به تدوین سیاستهای راهبری خاص خود در نقاط حساس جهان پرداختن. بعنوان مثال شرکت ‏بی پی هماهنگ با شرکتهای امریکائی فعال در منطقه خزر، و در غیاب اهرمهای سنتی که پیش از آن توسط ‏وزارت خارجه بریتانیا مورد استفاده قرار میگرفت، به تدوین سیاستهائی مبادرت ورزید که در خطوط اصلی آنها، ‏مصالح دراز مدت سیاسی بریتانیا و متحدانش، در کنارمنافع دراز مدت تجاری شرکت بی پی با هم لحاظ شده بود. ‏

در نتیجه اجرای این سیاستها بود که ایران با هدایت شرکت بی پی طی 18 سال گذشته از حیات اقتصاد انرژی ‏حوزه خزر کاملا کنار گذاشته شد، منجمله سهم همسایگی آن در کنسرسیوم اکتشاف نفت جمهوری آذربایجان در ‏آخرین لحظه به ترکیه واگذارگردید. همین شرکت، با چشم پوشی از تمامی محاسبات اقتصادی که اجرای طرح ‏انتقال نفت آذربایجان به اروپا از مسیر ایران را ارزانتر و سریعتر معرفی میکرد، مسیر لوله را با میلیارد ها ‏دلار هزینه بیشتر به گرجستان برد و از مسیر تفلیس به ترکیه هدایت کرد، حال آنکه شرکتهای تجاری همواره ‏بدنبال حد اقل کردن هزینه ها و حد اکثر کردن منافع اند و از هر دو لحاظ مسیر ایران ظاهرا میباید یرای بی پی و ‏شرکایش مناسبتر می‎ ‎نمود.‏

اینک شرکت روسی گازپروم که طی سالهای اخیر به بزرگترین شرکت گازی دنیا تبدیل شده، با گرفتن یک برگ ‏از دفتر راهنمای سیاسی بی پی، دست کم در ارتباط با ایران، در اندیشه تکرار همان تجارب است. با این تفاوت ‏که این بار خنثی کردن منشاء خطر نه از راه مقابله مستقیم که از راه نفوذ در مواضع رقیب مورد توجه قرار ‏گرفته است. ‏

حقیقت این است که ایران علی رغم بروز مشکلات اخیر در تامین گاز مورد نیاز داخلی و اجبار در قطع صادرات ‏گازصادراتی به ترکیه، با در اختیار داشتن منابع عظیم گاز- شانزده و نیم درصد ازکل منابع دنی (دومین ذخیره ‏گاز بعد از منابع روسیه) قادر است ضمن تامین تمامی نیازهای داخلی به صادر کننده بزرگ گاز طبیعی تبدبل ‏شود. اروپا نیز ثروتمند ترین و طبیعی ترین بازار برای صادرات گاز ایران محسوب میشود. بیش از 35 سال ‏پیش با در نظر گرفتن این شرایط خط لوله موسوم به ایگات 2 قرار بود گاز طبیعی ایران را به بازارهای اروپا ‏برساند.‏

در آن زمان اتحاد جماهیر شوروی که صادر کننده گاز به اروپای غربی نبود، بر خلاف روسیه امروز، در راه ‏اجرای این طرح “موانع نامرعی” نمیتراشید، سهل است که خود خریدار گاز ایران نیز بود. لوله گاز سراسری ‏ایران از جنوب به مرزجمهوری آذربایجان کنونی، که به لطف تصمیمهای انقلابی در همان ایام مسدود شد و ‏صدور گاز ایران به شوروی معلق ماند، یادگار محاسبات راهبردی آن ایام است.‏

‏ دولت روسیه وشرکت گاز پروم که از قدرت انحصاری فروش گاز در اروپا بجز منبع بزرک درامد ارزی بعنوان ‏اهرم سیاسی نیز بهره میگیرند، هردو از این سابقه و از امکانات بالقوه ایران برای نفوذ در بازار اروپا مطلع اند.‏

حساسیت روسیه و گاز پروم درقبال توجه احتمالی ایران به بازار گاز اروپا و رقابت در این بازار در نتیجه دو ‏تحول جداگانه اخیرا بیش از پیش افزایش یافته است:‏

‏1- ادامه بی تکلیفی و نها ئی نشد ن قرارداد اجرای طرح صدور گاز ایران به هند از طریق پاکستان.‏

‏2-‏‎ ‎جدیترشدن تلاشهای اروپا برای عملی ساختن خط لوله نابوکو با هدف انتقال گاز از حوزه خزر و بخشی از ‏خاورمیانه به اروپا.‏

پیش از این دولت روسیه و شرکت گازپروم تواماً با استفاده از روشهای اشکار و پنهان، منجمله انجام رایزنی های ‏سیاسی ظاهراً دوستانه، ارائه کمکهای فنی در اجرای طرح، سرمایه گذاری مشارکتی و غیره، در تلاش برای ‏توفیق طرح صدور گاز ایران به مقصد نهائی هند بوده اند. در صورت عملی شدن این طرح، بخش بزرگی از ‏تولیدات ایران به بازار شرق اسیا اختصاص یافته و در نتیجه امکان حضور فعال ایران در بازار گاز اروپا دست ‏کم تا 15 بعد عملا ازمیان میرفت.‏

‎ ‎کاهش سقف صادرات احتمالی به هند‏‎ ‎

مطابق تفاهمهای اولیه مابین ایران، پاکستان و هند ابتدا قرار بود از طریق خط لوله ای که ایران آنرا‎ ‎‏”خط لوله ‏صلح” نامکذاری کرده، روزانه 150 میلیون متر مکعب گاز به دوکشور مزبور صادر شود. این حجم گاز برابر ‏‏30% کل ظرفیت کنونی گاز ایران است. طی 18 ماه گذشته این هدف اولیه تغییر کرده و اینک مسئولان ایران از ‏سقف صادرات 30 تا 60 میلیون متر مکعب گاز در روز ( در صورت مشارکت هند) یاد میکنند. تغییر سقف ‏صدور گاز به هند نشانه انجام محاسبات تازه در مراکز تصمیم گیری ایران و رسیدن به نتایج متفاوت با گذشته در ‏تعیین هدفهای استراتزیکی صادرات گاز و شاید توجه بیشتر به بازارهای متنوع و ثروتمند تر از پاکستان است. ‏

تقلیل سقف صدور احتمالی گاز ایران به شرق امکان فعال شدن در اروپا را بیش از پیش افزایش داده است و این ‏نکته ایست که گازپروم از نزدیک تعقیب کرده و بشدت نگران آنست. همزمان، افزایش تلاشهای اروپا برای عملی ‏ساختن انتقال گاز حوزه خزر و شمال افریقا به قاره قدیم از طریق لوله موسوم به نابوکو این فرصت را بخصوص ‏برای ایران و ترکمنستان فراهم ساخته که به رقابت با روسیه در بازار گاز اروپا بپردازند. این بازار در حال ‏حاضر گرانترین بازار صادراتی گاز شیرین شده است. مقایسه قیمت 300 دلار برای هر هزار متر مکعب قیمت ‏گاز صادراتی روسیه با 70 تا 100 دلار بهای گازصادراتی ترکمنستان نشان دهنده میزان سوداوری این بازار ‏وتوجیه کننده تلاشهای گازپروم برای حفظ انحصاری ان است.‏

در مورد ترکمنستان هدف گازپروم تا حدودی موازی با برنامه هائی است که در قبال ایران در دست اجرا دارد. ‏مطابق بخشی از این اینده نگری ها، گازپروم ترجیح می دهد که گاز مازاد ترکمنستان یا برای صدور مجدد به ‏روسیه رفته و یا از طریق خط لوله دیگری به چین صادر شود. به این دلیل، چین نیز اخیرا بیش از پیش متوجه ‏بازار انرژی اسیاس مرکزی و حوزه خزر شده و همکاری با روسیه را برای یافتن زمینه های مشترک و روشهای ‏دست یابی به هدفهای مشترک در این منطقه افزایش داده است. پاره ای گمانه ها در ایران بر این است قطع ‏صدور گاز ترکمنستان به ایران در اول ماه ژانویه از جمله نتایج همکاری های سیاسی چین و روسیه بوده است.‏

فارغ از مستند شدن و یا نشدن این دعاوی، تیره شدن روابط دوستانه ایران و ترکمنستان میتواند زمین سازی شده و ‏مستقیما نتیجه اقدامات پنهانی همسایه شمالی باشد. این تحول، که قطع صدور گاز ترکمنستان به ایران تا حدودی ‏هم علت و هم معلول آن بوده، در حالی صورت گرفت که افزایش صدور گاز ترکمنستان به ایران در دستور کار ‏دو کشور قرار داشت. در صورت تحقق افزایش صدور گاز ترکمن به ایران، دو کشور میتوانستند در قالب ‏همکاریهای دو جانبه و صدور گاز بیشتر وارزانتر به تامین منافع بیشتری دست یابند. ‏

در کنار برنامه ریزی برای خنثی ساختن ظرفیتهای صدور گاز ایران به اروپا، منجمله ادامه تلاش برای نهائی ‏ساختن صدور گاز ایران به شرق با حد اکثر ظرفیت و در نتیجه عدم توجه جدی به بازار اروپا، تلاشهای گاز ‏پروم در سایر زمینه ها نیز در جهت افزایش نفوذ در برنامه های توسعه و صدور گاز همچنان در حال در حال ‏پیگیری است. ‏

دیدار چند روز گذشته مدیر عامل گاز پروم با وزیر و مسئولان نفت و گاز ایران و ارائه پیشنهاد مشارکت در ‏بهره برداری و توسعه میدان گازی پارس جنوبی و تشکیل شرکت مشترک گازی، بعنوان دیپلماسی روی پرده و ‏تنها بخشی از تلاشهائی است که روسیه و گاز پروم در بخش انرژی در ایران پیگیری میکنند.‏

سر فصل هدفهائی که روسیه و گازپروم درارتباط با گاز ایران دنبال میکنند عبارتند از:‏

‏1- سوق دادن ایران به بازارهای صادرات گازشرق و خنثی ساختن هر کوششی برای حضور فعال ایران در ‏بازار گاز اروپا. در این راستا، صادرات گاز از راه پاکستان به چین علی رغم هزینه های نجومی آن اخیرا ‏بعنوان گزینه تازه به افکار عمومی معرفی شده است.‏

‏2- معرفی ایران بعنوان تامین کننده غیر قابل اطمینان. قطع اظطراری صدور گاز به ترکیه در نتیجه قطع واردات ‏گاز از ترکمنستان به تامین این هدف کمک کرد.‏

‏3- تیره ساختن روابط ایران با همسایگان صادرکننده انرژی با هدف کاهش سطح همکاری مابین آنها

‏4- حضور فعال در مراکز تصمیم گیری گاز از راه اجرای طرحهای مشارکتی و منحرف کردن مسیر طرخها در ‏صورت تقابل آنها با منافع استراتژیکی روسیه و گازپروم ‏

تامین هدف اخیر که از راه اجرای طرحهای مشترک با گاز پروم امکان پذیر خواهد شد حضوراین موسسه ‏رابعنوان شریک خیر خواه در تمامی مراکز تصمیم گیری مربوط به گاز تضمین کرده و امکان تغیر مسیر طرحها ‏را در زمان لازم برای آنها فراهم میسازد. تصمیم توتال به پیروی از سیاسنهای دولت فرانسه برای کاهش میزان ‏تعهدات در ایران در اندازه ای بسیار کوچکتر نقش احتمالی آینده گازپروم را در ایران ترسیم میکند.‏

‎ ‎کاهش تولید افزایش مصرف‎ ‎

پایین نگاه داشتن سطح تولید گاز در ایران، یقینا به تامین هدفهای دراز مدت گازپروم یاری میدهد. اعلام داوطلبی ‏برای مشارکت در بهره برداری از پارس جنوبی و تولید گاز مایع ( که تکنولوژی آن همچنان از دسترس روسها ‏خارج است) در شرایطی که ایران در شرایط کنونی و بدلیل اعمال تحریمها چسبیدن به طناب ترکیه را هم فرصت ‏غنیمت تلقی میکند، به گاز پروم فرصت خواهد داد که ابتدا با توسل به تاکتیک تاخبر در اجرای طرح ( شبیه انچه ‏روسها در ساختن راکتور بوشهر بموقع اجرا گذاشته اند) تا حد امکان اجرای طرحهای تازه وافزایش تولید را عملا ‏با مشکل روبرو سازند، و در مرحله بعد و پس از به نتیجه رسیدن غیر قابل اجتناب طرح، محصول آن را در ‏مسیر هائی قرار دهند که در تضاد با منافع بزرگتر آنها قرار نگیرد. ‏

ایران و روسیه در بهترین شرایط رقیبهای استراتژیکی یکدیگردر منطقه اند، اگر چه طبیعت این روابط منافاتی با ‏همکاریهای موضعی مابین دوکشور بخصوص در شرایط حضور عامل سوم ندارد. در مورد گازودر رابطه با ‏بازارهای صادراتی آن، علیرغم سوء مدیریت جاری که بر امور تولید و مصرف گاز حاکم است، ایران دارای ‏موقعیتهای بالقوه فراوان برای تبدیل شدن به یک تولید کننده بزرگ با ظرفیت صادراتی چشم گیر منجمله دراروپا ‏است. موقعیت جغرافیائی ایران امکان همکاری با سایر تولید کننده گان گاز منطقه را نیز کاملا فراهم ساخته است: ‏نقشی که ترکیه بدون داشتن گاز مجدانه در تلاش ایفای ان است و ایران از اجرای آن در حد اقل ظرفیت نیز ‏بازمانده است.‏

‏ تلاش روسیه و شرکت گاز پروم در ارتباط با ایران، نه در جهت همکاری خالصانه و تامین منافع محدود تجاری، ‏که متوجه تامین هدفهای فرامنطقه ای اقتصادی- سیاسی در اندازه هائی بسیاربزرگتراست. دراین ارایش است که ‏دولت روسیه، یعنی مالک عمده و کارفرمای اصلی گازپروم نیز علی رغم تاکید بر دوستی و تفاهم فیمابین، در ‏جبهه های دیگر سیاست هائی را پیگیری می کند که در بهترین شرایط به سردی روابط با همسایگانش بیانجامد ‏‏(ایفای نقش دوگانه در خزر).از این لحاظ جای تعجب نیست که کرملین یکروز طی رویاروئی هسته ای با ایران ‏همراهی نشان دهد و روزدیگر با خطرناک خواندن ایران و برنامه های توسعه اتمی و موشکی آن، در شورای ‏امنیت علیه آن رای به تنبیه بدهد! ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏