پایان حاشیه امن جهرمی در پرونده اختلاس

بهروز صمدبیگی
بهروز صمدبیگی

» مهدی جهرمی کیست و چرا دستگیر شده است؟

ماجرای اختلاس بزرگ مالی هربار سمت و سوی جدیدی پیدا می‌کند، ابتدا انگشت اتهام به سوی مشایی و گروهی که اصولگرایان آنان را”جریان انحرافی” می‌نامند نشانه رفت. سپس نوبت به محمود خاوری، مدیر عامل مستعفی و فراری بانک ملی رسید و حالا در آخرین قطعه جور شده پازل، فرزند محمد جهرمی، مدیرعامل معزول بانک صادرات دستگیر شده است.

سایت آینده برای نخستین بار گزارش داد که “فرزند جهرمی به دلیل اتهامات مالی از سوی مراجع قضایی به مدت یک هفته بازداشت شده و هم اکنون با قید وثیقه آزاد شده است.” این سایت البته از انتساب قطعی این دستگیری به پرونده اختلاس پرونده سه هزار میلیارد تومانی خودداری کرده و “واسطه‌گری‌های آقازاده جهرمی” را هم بی‌تاثیر ندانسته است. اما آیا مدیر عامل برکنار شده بانک صادرات هم در مظان اتهام قرار دارد؟ فردی که در این گزارش از او به عنوان فردی دارای “روابط خاص سیاسی” و مصون از پیگرد معرفی شده است. رسانه‌های خارج از کشور اما دست بازتری در پرداختن به این موضوع دارند و از ابتدای افشای بزرگ‌ترین اختلاس تاریخ ایران، به ارتباط فامیلی وزیر کار دولت نهم با علی‌اکبر ناطق نوری و ارتباط نزدیک با آیت‌الله جنتی اشاره کردند. جهرمی البته پیش از این نیز حاشیه‌های بسیاری را پشت‌سر گذاشته و از کابینه نهم سخن از  ریاست‌جمهوری می کشید، اما با اوج گیری مشائی در کابینه دوم احمدی نژاد  در نهایت به  مدیرعاملی بانک صادرات اکتفا کرد.

گفته می‌شود  جهرمی  در حالی‌که در جمع روسای شعب بانک صادرات در تهران مشغول سخنرانی بوده با یادداشتی از سوی مجید ابوالفتحی، مدیر روابط عمومی بانک صادرات مواجه شده بود که “وزارت اقتصاد اعلام کرده : جهرمی برکنار شد”، اما جهرمی در واکنش به این یادداشت، با خونسردی کامل به سخنرانی ادامه داده و ذیل همان یادداشت می نویسد: “تکذیب کنید”.

او پیش از این دریافت حقوق و کارانه چند صدمیلیونی در مقام مدیرعاملی بانک صادرات را هم تکذیب کرده بود، گرچه وقتی قبض حقوق و دریافت بانک وی از دنیای مجازی سر در آورد استناد کرد که در همه دنیا مدیران بانک ها حقوق های کلان دارند. او تا آخرین روز  خضور در مقام  مدیرعاملی بانک صادرات هم معتقد بود: “اختلاس از تیرماه سال 88 حالت جدی به خود گرفته است اما من از آبان ماه سال 88 وارد بانک صادرات شدم، بنابراین اینکه این اختلاس را به بنده نسبت می دهند و انگشت اتهام به سوی مدیریت می گیرند منطقی نیست، همچنین اینکه موضوع را سیاسی کنیم نیز راه به جایی نخواهیم برد.”

 

جا پای پدر می‌گذارد

مهدی جهرمی که اکنون با قید وثیقه آزاد است، برخلاف پدر خود را سید نمی‌نامد. به‌خصوص از وقتی که موضوع تغییر نام جهرمی از علی‌نقی به محمد و افزودن پیشوند سید به نامش خبرساز شد و حتی به مجلس هم کشیده شد. اما پسر کوچک خانواده جهرمی شباهت‌های زیادی هم با پدر دارد. محمد جهرمی که هیچ‌گاه پایان‌نامه دکترایش را ارائه نداده، از سوی مجلسیان با تشکیک در مدرک لیسانس و فوق لیسانس مواجه شد و مهدی نیز سال‌ها پس از این که در نیمه راه دبیرستان، تحصیل حوزه علمیه را برگزیند، مدرک دیپلم  خود را دریافت کرد. تحصیل حوزوی او هم به دلیل آنچه مشکلات اخلاقی روایت می‌شود، ناتمام ماند. مهدی اما هیچ‌وقت سمت دولتی نگرفت. اما پدر وی   در 22 سالگی به فرمانداری آمل و سپس نور رسید. در حالی که پیش از آن راننده آیت‌الله خلخالی و علی‌اکبر ناطق نوری بود. رابطه‌ای که باعث شد تا علینقی جوان [سید محمد بعدی]  با یکی از عموزاده‌های ناطق نوری وصلت کند. از همین رو به اشتباه وی را  داماد ناطق خواندند. اشتباهی رایج که خوشایند جهرمی هم بود و هیچ‌گاه از سوی او تکذیب نشد.

سید محمد جهرمی  خیلی زود از فرمانداری به استانداری چندین استان کشور رسید و مراتب پیشرفت را به سرعت طی کرد. او در زمانی که سخنگوی شورای نگهبان بود، محمود احمدی‌نژاد را در سمت فرمانداری خوی می‌دید. فرمانداری که به زعم مصطفی تاجزاده با ماموریت جهرمی، برای دخالت در انتخابات منصوب شده بود.

با ریاست جمهوری احمدی‌نژاد، جهرمی به وزارت کار و اموراجتماعی رسید و مهدی، یار نزدیک و پشت‌پرده پدر شد. اداره تشکیلات پدر برای آماده شدن در کارزار انتخابات ریاست‌جمهوری را هم مهدی برعهده داشت و با  اعتماد به نفسی که خصوصه بارز اوست، نام سایت و شعار انتخاباتی پدر را “پدیده ایران” انتخاب کرد.

جهرمی قدرتمندترین و شاید یکی از ناسازگارترین وزرای دولت نهم بود. او در پی آن که طرح بنگاه های زودبازده اش شکست خورد و میلیاردها به هدر داد با طهماسب مظاهری رییس بانک مرکزی بر سر سیاست انقباضی دچار اختلاف شد و به عنوان برترین از وزیر خواست مظاهری را برکنار کند اما زورش نرسید تا زمانی که علنا خواستار آن شد که رییس دولت  هردوی آن‌ها را برکنار کند و اعلام کرد که بعد از خداحافظی با وزارت و انصراف از حضور در انتخاباتی که هدفش را چند قطبی‌کردن فضا اعلام کرده بود، هیچ تماسی با احمدی‌نژاد نداشته است. اما به ناگاه به مدیرعاملی بانک صادرات رسید تا فعالیت‌های اقتصادی فرزندش مهدی هم گسترش پیدا کند. جهرمی پسر که اداره چندین کارخانه را به طورغیرمستقیم برعهده دارد، رسما خود را صادرکننده روغن زیتون معرفی می‌کند اما انحصار فعالیت‌های تبلیغاتی بانک صادرات را در دست گرفت. با این آگهی ها ناگاهان هواداران جهرمی در مطبوعات فراوان شدند، به خصوص که گفته می شد مهدی جهرمی در ایجاد مقدمات برای دریافت وام از بانک، بسیار موثر بود.

 

افشاگری جدید

به تازگی افشا شده است که برخی شرکتهای بزرگ که برای مشارکت مالی بانک صادرات در طرح هایشان و دریافت تسهیلات سنگین به این بانک مراجعه می‌کردند، از سوی مسئولان بانک صادرات به شرکت مشاوره سرمایه گذاری مالی معرفی می‌شدند و از آن‌ها خواسته می‌شد با همکاری این شرکت، طرح توجیه اقتصادی و پیشنهاد خود برای مشارکت مالی و دریافت تسهیلات توسط این شرکت تهیه کنند. شرکتی که از سوی مهدی جهرمی  و مجید ابوالفتحی، مدیر روابط عمومی بانک مدیریت می‌شود. این شرکت در برابر دریافت چند درصد از مبلغ  وام، قول تهیه طرح توجیهی و موافقت با درخواست در بانک صادرات را می‌داده است. و حالا فرزند 32 ساله جهرمی برخلاف پدر که از همه بحران‌ها و جنجال‌ها به سلامت عبور کرده، گرفتار بازداشت و بازخواست شده است. آیا در شرایطی که رسانه‌ها از “کش” دادن ماجرای اختلاس منع شده‌اند، امکان باز شدن پای سید محمد جهرمی  هم به ماجرا وجود دارد و یا این که حاشیه امن او همچنان برقرار خواهد ماند؟