صدا ♦ چهارفصل

نویسنده
یاسر عزیزی

هفته گذشته، سیمین بهبهانی به نمایندگی از کمپین یک میلیون امضاء در پاریس حاضر شد تا جایزه سیمون دووبوار را ‏دریافت کند. سپس و در جمع مشتاقان خود به سخنرانی و شعرخوانی پرداخت تا پاریسی های مشتاق نیز با “سیمین سه ‏بووار”( لقبی که هادی خرسندی در شعر اخیرش به مناسبت اهدای این جایزه به سیمین بهبهانی داده) و شعرهایش بیشتر ‏آشنا شوند….‏

sedasimin1.jpg

‎‎دیدار با سیمین سه بووار در پاریس‎‎

روز پنج شنبه در پاریس مراسمی دیگر در حاشیه مراسم اهداء جایزه سیمون دوبووار به کمپین یک میلیون امضاء ‏برگزار شد. در این مراسم سیمین بهبهانی که به نمایندگی از کمپین یک میلیون امضاء به پاریس سفر کرده بود، در جمع ‏مشتاقان خود به سخنرانی و شعرخوانی پرداخت.‏

در اطلاعیه برگزاری این مراسم انجمن رودکی و انتشارات رودکی نوشته بودند: “برای ارجگذاری به مبارزه زنان ‏ایران، جایزه سیمون دوبوار در سال 2009 به کمپین یک میلیون امضاء اهدا شد. سیمین بهبهانی شاعر و نویسنده آزاد ‏کشورمان، به نمایندگی از کمپین یک میلیون امضاء برای دریافت جایزه سیمون دوبوار به پاریس آمده است. انجمن ‏رودکی مفتخر است که خانم سیمین بهبهانی دعوت آنها را برای شرکت در جلسه دیدار با دوستداران شان در پاریس ‏پذیرفته است. این جلسه در روز پنج شنبه ساعت 17 و سی دقیقه در سال فارابوف در دانشکده پزشکی پاریس برگزار ‏می شود. ا از هم میهنان گرامی خود دعوت می کنیم تا با شرکت خود دراین دیدار، محبت و احترام قلبی خود را به ‏شاعر محبوب مان خانم سیمین بهبهانی ابراز داشته و همبستگی خود را با مبارزه زنان کشورمان بیان کنند”.‏

در پی این اطلاعیه مراسم دیدار با سیمین بهبهانی روز پنج شنبه برگزار شد. که در آن سیمین بهبهانی و شهلا شفیق، از ‏فمینیست های ایرانی مقیم پاریس در آن حضور یافتند و به ایراد سخنرانی و شعرخوانی پرداختند.‏

لازم به ذکر است است که هادی خرسندی طنزپرداز ایرانی، در روزهای اخیر به مناسبت اهدای جایزه سیمون دوبووار ‏به نماینده کمپین، سیمین بهبهانی، شعری در وصف خانم بهبهانی سروده است که در سایت ها منتشر شده است. وی در ‏این شعر سیمین بهبهانی را “سیمین سه بووار” نامیده بود.‏

تو بانوی آزاده‌ی آن شهر و دیاری — سیمین سه‌بوواری
تو کار و کس آن وطن بی‌کس و کاری — سیمین سه‌بوواری

در میهن خاموش نماینده‌ی مائی — آواز رسائی
از فاجعه فریادی و از درد هواری — سیمین سه‌بوواری

تو با قلم و با قدمت، ظلم ستیزی — سیمین عزیزی
با زور گلاویزی و با جامعه یاری — سیمین سه‌بوواری

بادا که سلامت همه بادا تن و جانت — آنسان که روانت‏
کز جان خود و از تن خود مایه‌گذاری – سیمین سه‌بوواری

با دیده‌ی کمسوی و تن خسته و رنجور — از ما نشدی دور‏
یک لحظه نه غایب ز نظر نه به کناری – سیمین سه‌بوواری

زن‌های وطن را تو کشی جانب میدان — پرشور و غزلخوان‏
در کار رسیدن به تحقق ز شعاری – سیمین سه‌بوواری

گه سعدی و گه فرخی یزدی و جامی — فکری و کلامی
گه هادی خرسندی طنزینه نگاری – سیمین سه‌بوواری

ویراسته شد از تو دوبیتی ی من آن شب – (در باره‌ی عقرب)‏
دیدم که چه حاضر به یراقی، چه سواری-سیمین سه‌بوواری

در طنز مرا هم بنهی پشت سر خویش - خوش میروی از پیش
انگار که من واگن اسبی تو قطاری - سیمین سه‌بوواری

با اینهمه خوشذوقی و شوخی، گه پیکار - سرسختی و پر کار‏
غیر از الفی، هیچ نه کم از چه‌گواری! - سیمین سه‌بوواری

گفتند بهاران برسی جانب لندن — پس زنده شوم من‏
چون من بُـَزک‌ام، کمبیزه‌ای تو،….. و خیاری — سیمین سه‌بوواری

عکس های مراسم‏

sedasimin2.jpg

sedasimin3.jpg

‎‎تکرار عصیان “دوبووار”‏‎‎

‏”تو در این انتظار پوسیدی
‏ که کلید رهایی ات را‏
‏ باد آرد و افکند به دامانت”(م.سرشک)سیمون دوبوار

‏”ویلیام فالکنر”- نویسنده شهیر آمریکایی- در تخلیص و تصریح فلسفه پوچی “آلبر کامو” می نویسد:“کامو می گفت: تنها ‏نقش واقعی انسانی که در جهانی پوچ زاده شده است، زیستن، آگاه شدن از زندگانی خویش، عصیان خویش و آزادی ‏خویش است”.‏

هم از این روست اگر در نخستین برآمد مثبت اندیشی خود - در طاعون – عصیان انسان را در تبلور اجتماعی اش آن ‏چنان تبیین می کند که در لابیرنت تنهایی اش، جز با رهایی جمع و فراشد عام از نکبت ِ جهل و صولت نااهل، آزادی و ‏آرام نمی یابد و عصیانگری انسانش جز با غلبه بر بیگانگی از تبار و تارش محمل نمی یابد.‏

لازمه فهم دیالکتیک مستتر در فراخوان کامو، استقرا از اورانشهر کامو به جهانسرای ماست. اورانی که تمثیل جهان ما ‏بوده است و فهمی که این روزها در میان کثیری از همراهان دیار طاعون زده ما لمس می شود.‏

اعطای جایزه “سیمون دوبوار” به کمپین مبارزین علیه تبعیض حقوقی در ایران، اگرچه ساده تر از پیچش های فلسفی، ‏بلکه تنها در ساده تر شدن کنش های ارتباطی و تفاهمی شدن ِ هرچه بیشتر این کنش ها در بازه ای جهانی است که معنا ‏می یابد، اما بی تردید مدخلی نیز بر آن فهم پیش آمده فلسفی دارد. مدخلیتی بر آن همه،وقتی وصله دل های جریحه داری ‏که در روزگار جور و جهل اقلی از واضعان ناترازی هستی انسانی، سهم شعور خود می برند، در آن سوی مرزها تنیده ‏می شود و تکیه طنین حق خواهی هم صداهای ما زآن سوی تر شنیده می شود.‏

پیشتر گفته ام و بیشتر از آن شنیده ایم که این جایزه در کنار همه دستاوردهایی که برای کمپین داشته است، یک ره آورد ‏ممتاز،که همان انگیزه دوچندان فعالین این عرصه در برداشتن قوی تر گام های دیگر است، نیز با خود آورده است. ‏انگیزه ای که با درک فرامرزی از این جنبش تقویت و در گشایش های بعدی موثر خواهد بود. چه دیگر همه می دانیم ‏که راه ها بازتر، پندارها دریده تر و دیوارها نه چنان که پیشتر، کشیده اند.‏

در این میان، عصیان بی وقفه “سیمون دوبوار” همچنان زاینده و پاینده، امیدبخش و اثرگذار است، گویی جهان را در ‏خود میرانده است، نه در جهان چنان، کاینگونه بر طاعون عصیانگر است و بل عاصی می زاید و شکوه می نشاند، چه ‏زیستن را زاده است و آگاهی فشانده است و برای آزادی عصیان کرده است تا بر پوچ ِ جهان نشان ایمان خویش بنشاند، ‏و شاید به تعبیر زیبای “بامداد” شعر ایران می ماند که:‏

‏”گر بدینسان زیست باید پاک
من چه ناپاکم اگر ننشانم از ایمان خود چون کوه
یادگاری جاودانه بر تراز بی بقای خاک”‏

ترکیب کنید این تاریخ عصیان “دوبوار” را با “سیمین بهبهانی” که نماینده زنان ایران بود در آن مجال، تا تصویر تابلوی ‏زیبای حق خواهی تکمیل شود.‏

این تصویر با همه زیبایی اش مبارک مبارزان برابری در ایران و جهان…‏