نگاه

نویسنده

نگاهی به فیلم مهدی کرم پور درباره موسوی

عمله نمی خواهیم….

 

 

“ستاره های سبز” عنوان فیلم تبلیغاتی فیلمساز جوان، مهدی کرم پور در حمایت از میرحسین موسوی است که از عنوانش پیداست قرار است از “ستاره”های سینما سود بجوید و رنگ سبز یک نامزد را تبلیغ کند. بر خلاف فیلم مجید مجیدی در حمایت از این نامزد که راه به جایی نمی برد و از اهداف و جذابیت های این نامزد فاصله گرفته و برعکس سعی داشت التزام این نامزد را به مفاهیمی نظیر دفاع مقدس، انقلاب و امام اثبات کند و به همین دلیل نمی توانست انبوهی از جمعیت ایران را که در انتخابات گذشته شرکت نکردند، به حضور در انتخابات راغب کند، این بار در این اثر کوتاه کرم پور، این مهم مدنظر قرار گرفته و تکلیف فیلم با مخاطبش مشخص است.

اهمیت فیلم کرم پور از این جهت است که او می داند مخاطبش کیست و برای چه قشری دارد فیلم می سازد. در نتیجه ساختار ساده اش را بر این هدف متمرکز می کند. او تنها از هنرمندان سینما می خواهد که جلوی دوربین حرف بزنند. از برخی جوان ترهایش هم می خواهد که دستبند سبزی به نشانه رنگ حمایت از موسوی به دست ببندند.

حرف های هنرمندان مختلف از طیف های گوناگون از فیلمسازانی چون داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی و محسن مخملباف تا بازیگرانی چون داود رشیدی و پگاه آهنگرانی، به خوبی تدوین شده و سعی دارد تماشاگر را به یک جای مشخص ببرد. هر کدام از هنرمندان به شیوه خاص خود و با دلایل خود اظهار نظر می کنند، اما شیوه تدوین فیلم آنها را در ذات یکسان و در پی یک هدف نشان می دهد.

فیلم در راستای هدفش سه موضوع اساسی را مطرح می کند: ابتدا چرا باید رای داد و اگر مردم رای ندهند چه اتفاقی می افتد. پاره اول فیلم تمام هدفش را بر این موضوع متمرکز می کند و حتی یکی از شخصیت های فیلم می گوید که رای نمی دهد و این بازی را او تا به اخر ادامه می دهد تا در نهایت با بقیه همراه می شود. پاره دوم فیلم در این باره است که خوب حالا باید به چه کسی رای داد. فیلمساز ابایی ندارد که نام میرحسین موسوی را چندین و چندبار از زبان هنرمندان مختلف بشنویم، چون اصلا از ابتدا قصد فیلم مشخص است. قسمت سوم و آخر به این موضوع اختصاص دارد که حالا چرا باید به موسوی رای داد. هنرمندان مختلف دلیل رای دادن خود را به موسوی اعلام می کنند.

تنها نکته ای که می توانست فیلم را در جذب مخاطب های عام موفقتر نشان دهد، استفاده بیشتر از ستاره های سینما بود که می توانست مخاطب فیلم را از طیف تحصیلکرده، بیشتر به سمت مردم عامی تر سوق دهد. دیگر این که اگر فیلم نام هر نفر را حداقل یک بار به عنوان زیرنویس داشت، شاید بهتر می توانست با مردم عادی که چهره برخی را نمی شناسند ارتباط برقرار کند.

دیگر نکته قابل اشاره جسارت فیلم است که در نهایت تکلیفش را با تماشاگرش روشن می کند با این مضمون:” ما عمله نمی خواهیم، مهندس می خواهیم.”

 

درباره فیلمساز

مهدی کرم پور در سال 1355 در تهران به دنیا آمد. او در رشته سینما تحصیل کرد. دوازده فیلم کوتاه کارگردانی کرد که آخرین آنها با عنوان “روی جاده نمناک” در سال 1379 تولید شد. او دو تئاتر در تئاتر شهر در سال های 1377 و 1379 با عناوین” در انتظار گودو” و “مرگ دانتون” کارگردانی کرد و اولین فیلم بلندش را توانست در سال 1381 با عنوان “جایی دیگر” بسازد. این فیلم مورد استقبال نسبی قرار گرفت. فیلم داستان چند نفر را روایت می کند که می خواهند از کشور خارج شوند و زندگی دیگری داشته باشند.

دومین فیلم بلند او با عنوان “چه کسی امیر را کشت” در سال 1384 ساخته شد و آخرین اثر سینمایی او اپیزود سوم فیلم “تهران، تهران” است که در سال 1387 به تولید رسیده است.

او کارگردانی چندین جشن سینمای ایران و مراسم جشنواره فیلم فجر را به عهده داشته است. کرم پور عضو شورای صنفی نمایش خانه سینما، عضو شورای مرکزی کانون کارگردانان سینمای ایران و عضو هیئت موسس انجمن فیلم کوتاه ایران است.