نگاه

نویسنده
یوسف محمدی

لوطی مسلکان در سینما…

تا چند سال پیش حسن فتحی فیلمسازی بود که در تلویزیون و در زمینه سریال‌سازی چهره‌ای موفق‌تر از سینما به‌حساب می‌آمد و سریال‌هایی نظیر شب دهم، میوه ممنوعه و یا مدار صفر درجه تفاوت بسیار زیادی با اغلب سریال‌های تلویزیونی داشت.اما حالا وی در زمینه فیلمسازی در سینمای ایران تلاش دارد تا شیوه ای را مختص به خود به وجود آورد و درپی این هدف با کانالیزه ساختن نوع نگارش و انتخاب فیلمنامه های خود در یک مسیر مشخص پیش می رود.

نگاه فتحی به کاراکترهای آثارش نگاهی دوگانه است. او لوطی مسلکان ـ به زعم خود ـ را با نگاهی همدلانه و گاه ستایش‌گرانه به تصویر می‌کشد که البته این کاراکترها طیف وسیعی از ویژگی‌های اجتماعی و اخلاقی را در برمی‌گیرند، از حیدر خوش مرام در «شب دهم» تا حاج آقا سرپولکی در «ازدواج به سبک ایرانی» و اسمال چارلی در «کیفر». در سوی دیگر کاراکترهایی همچون ابرام فیلم «پستچی سه بار…» و نیز خیل عظیم لمپن‌های فیلم کیفر را می‌توان دید( از ابی بن بست گرفته تا برادرزن‌های چاق و لاغر به ظاهر عزادار و انتقامجو تا نوچه‌(غلام؟) اسمال چارلی و اجتماع زیرزمینی اراذل در شرط بندی کیک بوکسینگ و  …). در این میان به جز جوان فیلم با بازی مصطفی زمانی که رویکردی جدا از پس زمینه‌ی خانوادگی‌اش دارد و پرسونای سمپاتیک روایت است نگاه تحسین آمیز فیلمساز به اسمال چارلی حائز اهمیت است و کلیدی برای درک نگاه فتحی به کاراکترهای کج و معوج فیلم‌هایش است. اسمال چارلی که یک سیاهکار واقعی و به تمام معنا بوده از روزگار انگلی فاصله گرفته، از بزهکاری دست شسته و به جایگاه اجتماعی و ایفاء نقش تولید اقتصادی رسیده است و این در حالی است که قطب شر روایت یعنی ابی بن‌بست همچنان در سیاهکاری و «خلاف» غوطه می‌خورد. فتحی با تخصیص ویژگی‌های دراماتیک به کاراکترهای به ظاهر همسانش به آن‌ها شأن و جایگاه اجتماعی می‌دهد. فیلم کیفر بازتاب دنیایی است که در آن با بر باد رفتن ارزش‌ مفاهیم رفاقت و برادری، پول راهبر اصلی همه‌ی کنش ها است.

کارکرد دراماتیکی که فتحی از نمایه‌ها، نشانه‌ها و فرهنگ لمپنی در فیلم‌هایش می‌گیرد قابل نقد و تامل است. به یاد بیاورید سکانس زیرزمین فیلم «پستچی سه بار …» را و وصله کردن رقص باباکرمی به آن سکانس پر از تعلیق و اضطراب… گمان می رود، فتحی قصد جذابیت بخشیدن پوپولیستی به کارش از طریق نمایش نشانه‌های لمپنی را ندارد  و بیشتر بر آن است تا نگاهی هجوآمیز از یک طبقه و لایه‌ی اجتماعی به دست دهد. این رویکرد در شکل ایزوله‌اش شاید سکته و نقصانی در یک فیلم ایجاد نکند مثلا ما بر اساس ساختار «پستچی…» تفاوت لحن و پرداخت ساکنان طبقه اول( زوج جوان امروزی) و ساکنان سودایی طبقه دوم را به آسانی می‌پذیریم و باور می‌کنیم ولی کدام دید زیبایی‌شناسانه است که تداخل یک رقص باباکرمی در گرماگرم یک رویارویی تمام عیار خشن را توجیه پذیر و یا مطلوب جلوه می‌دهد؟ در کیفر هم پرداخت طنزآمیز و کاریکاتوری برخی از کاراکترها، نام‌گذاری زمخت و کودکانه‌ی آن‌ها، واگذاری گره‌گشایی فیلم به یک اتمسفر فراموشخانه‌ای تحمیلی و هذیانی و… نه تنها نشانی از ظرافت و ذوق ندارند و امتیازی برای فیلم محسوب نمی‌شوند که در تعارض کامل با پیرنگ تلخ و جذاب داستان قرار می‌گیرند و  راه را بر شکل‌گیری یکی از آثار درخشان ژانر جنایی معمایی سینمای ایران می‌بندند و آن را در سطح یک شبیه خوانی روحوضی ناموفق از یک تراژدی متوقف می‌کنند. 

فتحی در تجربه پیشین خود که “پستچی سه بار درنمی زند” نام داشت در جشنواره فجر با اقبال روبرو شد اما همین فیلم به دلیل پیچیدگی و کشدار بودن زمان آن دراکران عمومی شکست خورد.تجربه ای که این بار هم فتحی در آخرین اثر خود یعنی “کیفر”آن را تکرار می کند.کیفر در مرحله دیالوگ نویسی با زبانی پیش می رود که برای تمشاگر گاها غریب است.فتحی با همکاری علیرضا نادری در نگارش فیلمنامه در بسیاری از سکانس های فیلم پرحجم و کشدار برخورد می کنند.تا آنجا که خیلی از اوقات ماجرای دیالوگ نویسی فیلم آن هم با زبانی نسبتا فاخر برای تماشاگر غیر قابل هضم می نمایاند.
اما درمجموع فیلم، از پرداختی ملموس و قابل قبول برخوردار است. به عبارت دیگر ما تمام اتفاقات فیلم را در دنیای خود فیلم ملموس و پذیرفتنی می‌یابیم.
فیلم درنهایت تلاطم دربخش فیلمنامه جلو می رود واز مضمونی پر از حادثه و اتفاق برخوردار است که از همان آغاز فیلم پی در پی رخ داده و تماشاگر را آرام نمی‌گذارد، بنابراین تا آخرین دقایق فیلم ارتباط میان تماشاگران با فیلم برقرار است.
فیلمنامه به تدریج به تماشاگر اطلاعات می‌‌دهد اما تصاویر انتخاب شده و دکوپاژهای کارگردان  دربرخی لحظات فیلم گویا ورسا نیست.اتفاقات درون اثر با تعدد زیادی پشت سر هم قرار گرفته شده است به قدری که که برخی از آنها حتی بی دلیل است. شاید اگر این رویدادها با دقت انتخاب می شدند کشف این ارتباطات و ریزه‌کاری‌ها در این بین بر جذابیت فیلم برای تماشاگر می‌افزایید.