سایت دیدبان، از سایت های وابسته به جناح حاکم اصولگرا گزارش داد که احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان برای اینکه یکی از فرزندانش که عضو سازمان مجاهدین خلق بود، توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی دستگیر یا اعدام شود، نذر کرده بود. بر اساس این گزارش، جنتی نذر کرده بود که در این صورت “۴۰ روز روزه شکر” بگیرد.
جنتی دو پسر به نام علی و محمدحسین داشت. محمدحسین جنتی پس از اعلام جنگ مسلحانه سازمان مجاهدین خلق علیه جمهوری اسلامی، به حمایت از این سازمان برخاست و همراه با همسرش فاطمه سروری به زندگی مخفی روی آورد تا اینکه بالاخره در ۲۳ خرداد سال ۱۳۶۱ در حمله غافلگیرانه نیروهای سپاه پاسداران کشته شد.
علی جنتی نیز از همراهان محمد منتظری در مبارزات مسلحانه در پیش از انقلاب ۱۳۵۷بود و پس از انقلاب در دورههای مختلف پستهایی نظیر ریاست صدا و سیمای استان خوزستان، استانداری خوزستان، استانداری خراسان، ریاست دفتر هاشمی رفسنجانی، سفیر جمهوری اسلامی در کویت و معاونت سیاسی وزیر کشور در دوره احمدینژاد را به عهده داشته است.
علی جنتی که از حامیان هاشمی رفسنجانی در انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری (۱۳۸۴) بود، در دوره محمود احمدینژاد سفیر جمهوری اسلامی در کویت بود که در سال ۱۳۸۹ از این مقام برکنار شد.
احمد جنتی مورد اعتماد رهبر جمهوری اسلامی تنها مقام ارشد نظام نیست که فرزند یا فرزندانش مخالف جمهوری اسلامی بودند و توسط حکومت کشته شدند.
غلامرضا حسنی، نماینده ولی فقیه در آذربایجان شرقی و امام جمعه ارومیه یکی دیگر از این افراد است.
رشید حسنی، پسر بزرگ او پس از پیروزی انقلاب به گروه سیاسی مسلح سازمان فدائیان خلق پیوست و از رهبران آنها شد و مسئولیت شاخه آذربایجان غربی بر عهده او بود.
در پی شناسایی محل حضور رشید در تهران آیت الله حسنی حکم دستگیری وی را صادر کرد.
وی در بخشی از خاطرات خود می نویسد: “جایش را شناسایی کردیم. در کمیته انقلاب تهران با آیتالله مهدویکنی تماس گرفتم و گفتم: یک موردی هست، چند نفر مسلح بفرستد. نگفتم پسرم است….. گفتم اگر مقاومت یا فرار کند، بزنید، نگذارید فرار کند و اگر هم تسلیم شد، دستگیر کنید و به کمیته تحویل بدهید. آنها رفتند و او را دستگیر کردند.”
امام جمعه شهرستان ارومیه در ادامه می افزاید: “رشید را بعد برای بازجویی و محاکمه به تبریز انتقال دادند. او چون محل فعالیتهایش آذربایجان بود در این شهر محاکمه و به اعدام محکوم شد و بلافاصله حکم اجرا گردید.”
در این مورد وی بعدها نیز کمترین تردیدی از خود نشان نداده و نوشته: “وقتی خبر اعدام رشید را شنیدم، چون به وظیفه خود عمل کرده بودم هیچ ناراحت نشدم. من در مورد انقلاب با هیچ شخصی ولو پسرم باشد، شوخی ندارم و با هیچ احدی در این مورد عقد اخوتی هم نبستهام. هنوز هم اگر یکی از فرزندانم بر ضدانقلاب و رهبری خدای ناکرده فعالیت کند، همان کاری را خواهم کرد که با رشید کردم.”
پیش از این گفته می شد که آیت الله محمد محمدی گیلانی، رئیس دادگاه های انقلاب در ابتدای انقلاب و از مسئولان ارشد قضایی جمهوری اسلامی، حکم اعدام فرزندان خود را صادر کرده است.
اما روزنامه جمهوری اسلامی در مهرماه سال جاری فاش کرد یکی از پسران آیتالله محمد محمدی گیلانی٬ رئیس پیشین دادگاههای انقلاب در درگیری مسلحانه و دو پسر دیگر وی بر اثر مصرف سیانور جان باختهاند.
این روزنامه روز پنجشنبه (ششم مهر) در واکنش به یادداشت روزنامه کیهان که از اکبر هاشمی رفسنجانی خواسته بود همچون محمدی گیلانی با فرزندانش برخورد کند٬ این مطلب را در قالب خبری مطرح کرده است.
آنطور که این روزنامه نوشته بود “یکی از سه پسر محمدی گیلانی در درگیری با ماموران کشته شد و دو پسر دیگر وی درحال فرار به سوی مرز ترکیه در اطراف ارومیه با واژگون شدن خودرویشان و از ترس اینکه مبادا توسط مأموران دستگیر شوند با خوردن سیانور خودکشی کردند.”
اندکی بعد، حسینعلی نیری از نزدیکان آیتالله محمدی گیلانی نیز سرمقاله روزنامه کیهان و این شایعه که محمدی گیلانی حکم اعدام فرزندان خود را صادر کرده است، تکذیب کرد.
معاون رئیس دیوان عالی کشور که به گفته آیت الله حسینعلی منتظری از عوامل اصلی اعدام دسته جمعی زندانیان سیاسی در دهه 60 بود، با ارسال نامه ای به روزنامه جمهوری اسلامی، مطلب روزنامه کیهان را “ساختگی و توهین” به آیت الله محمدی گیلانی دانست.
نیزی درباره سرنوشت فرزندان محمدی گیلانی نوشت: “آیتالله محمدی گیلانی دارای سه فرزند ذکور بودهاند که ارشد آنها مرحوم محمدجعفر در سال ۱۳۵۸ بر اثر تصادف و عفونت بیمارستانی دارفانی را وداع گفتند. دو فرزند دیگر ایشان که از هواداران سازمان منافقین بودند بعد از قضایای سال ۱۳۶۰و اعلان جنگ مسلحانه توسط آن سازمان، منزل پدری را ترک و به زندگی در خانههای تیمی پناه بردند و سرانجام موقع فرار از کشور در استان آذربایجان غربی دچار حادثه شده و از ترس شناسائی و دستگیری با خوردن قرص سیانور به زندگی خود خاتمه دادند و کارشان به دستگیری و محاکمه نرسید.”
وی در بند دیگری از این نامه آورد: “در طول تاریخ اسلام، علما و بزرگانی بودهاند که به عللی فرزندان و اقوام آنها دچار انحرافات فکری و عقیدتی شده و حتی عنوان مرتد به خود گرفته ولی پدران آنها جز ارشاد و نصیحت اقدام دیگری حتی بصورت تنبیه و تعزیر جزئی در مورد آنها نداشتهاند و این روش و سیره همه علماء ربانی بوده است.”
درادامه این مطلب آمده: “چگونه تصور میشود انسانی درصدد کشتن فرزندان خود بر آید آنهم به صرف هواداری از سازمان منحرفی بدون آنکه دستش به خون بیگناهی آغشته شده باشد و یا در عملیات نظامی شرکت کرده باشد؟ و اصولاً مگر همه هواداران منافقین که دستگیر میشدهاند به اعدام محکوم میشدند که بر فرض دستگیری این فرزندان، اینها نیز محکوم به اعدام شوند؟”
این عضو عالی رتبه دستگاه قضایی در پایان نامه خود پرسیده بود: “چه لزومی دارد برای بعض اهداف سیاسی چهره مهربان و عطوف بزرگان حوزه که همیشه موجب جذب جوانان به اسلام ناب محمدی(ص) و هدایت آنها بودهاند را خشن و زشتتر از شمر و نادر و مغول معرفی کنیم؟”
آیت الله ابوالقاسم خزعلی عضو فعلی مجلس خبرگان رهبری نیز از دیگر مقام های ارشد نظام است که از برخورد با پسرش، مهدی خزعلی که هم اکنون به اتهام فعالیت علیه نظام جمهوری اسلامی در زندان به سر می برد، حمایت کرده است.