پرل هاربر این قرن

نویسنده
مهرداد شیبانی

مهرداد شیبانی

درست یک هفته مانده به پایان مهلت شورای امنیت سازمان ملل، علیرضانوری زاده با بغضی درگلو، درتلویزیون صدای آمریکا چند بار داد زد:” وطن در خطر است. آمریکائی ها پرل هاربر خود را یافته اند.”

روزنامه نگارفعال و سرشناس ایرانی، در اپوزیسیون” دنبال همان “گوش شنوایی” است که دکتر ابراهیم یزدی درحاکمیت جمهوری اسلامی دنبالش می گردد، و”پرل هاربر” را در شرایطی بخاطر می آورد که آیت الله منتظری آن را “وضعیت کم نظیر بحرانی” می خواند و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی “بحرانی خطرناک”. همه از حمله نظامی آمریکا حرف می زنند که عباس عبدی سخنان رهبر جمهوری اسلامی را”نشان دهنده” بروز آن می خواند. او در مقاله خودبسیار دقیق مشخصات” صلح مسلحی “ را می دهد که هر لحظه می تواند با حادثه ای واقعی و یاساختگی، آمریکا را به صحنه جنگی بکشاند که عقاب های کاخ سفید شمارش معکوس آن را مدت هاست شروع کرده اند.

در جنگ دوم جهانی بعد از حمله ژاپنی ها به” پرل هاربر” آمریکا واردجنگ شد، برای ژاپن ویرانه ناکازاکی را باقی گذاشت و خود بعنوان قدرت برتر جهان برنده اصلی جنگ شد.

آقائی آمریکا درجهان بعد از اتحاد شوروی، در گرو پیشی گرفتن از قدرت هائی است که هر کدام می خواهند سرنوشت جهان را در قرن حاضر در دست داشته باشند ومی دانند که ایران” شاه مهره” این “شطرنج شوم” است.

این هفته با برپائی” کنفرانس امنیتی مونیخ” حوادث که شدت بیسابقه ای گرفته اند، ایران را به خبراول جهان مبدل کردند. علی لاریجانی به این کنفرانس رفت تابقول سایت انتخاب:” آخرین برگ های سیاسی مانده در دست های دستگاه دیپلماسی ایران را بازی کند.“کاری که همزمان با او، دکترعلی ولایتی، وزیرخارجه اسبق ومشاور عالی سیاست خارجی رهبر جمهوری اسلامی درمسکو انجام داد. مذاکرات دومی که نشان می داد سیاست خارجی جمهوری اسلامی از یک منبع واحد نشات می گیرد، در سکوت کامل خبری به پایان رسید و تنهامعلوم شد ایران روی طرح روسیه حساب باز کرده است.

لاریجانی مانند احمدی نژاد، در” جنگ سرد” جدیدی که کنفرانس مونیخ از آن پرده برداشت، موضع تبلیغاتی کاملا مخالفی بافرستاده شخص آیت اله خامنه ای داشت. او در سخنرانی طولانی خود و در مصاحبه های متعدد بارسانه ها کوشید تا با” حفظ وضع کنونی” بازهم زمان را بخرد و مذاکره نهائی رابوقتی موکول کند که دست جمهوری اسلامی” پر “ است. لاریجانی کوشید درآستانه پایان مهلت شورای امنیت بادادن حداقل امتیازات حتی” تضمین” پرونده اتمی را از شورای امنیت به آژانس بین المللی اتمی برگرداند و مذاکرات را ضمن ادامه غنی سازی امکان پذیر سازد.

جوزف لیبرمن، سناتور ذینفوذ و دمکرات آمریکائی که درکنفرانس حضورداشت، گفت:” سخنان لاریجانی قشنگ است، اما انگار او واحمدی نژاد در دوکشور مختلف زندگی می کنند.” او به سخنان رئیس جمهور برکشیده طالبان ایرانی اشاره داشت که در راه پیمائی” میلیونی” 22 بهمن ، تاریخ 20 فروردین- 9 آوریل 2007 - را برای اعلام “خبرخوش” تعیین کرد. او که اتفاقا، دقیقا در کشوری زندگی می کند که علی لاریجانی هم جزو گروه بندی سیاسی او است، روی دیگر سیاست از “ بالا” تعیین شده راپیش می برد. رئیس جمهوربه “ مرگ” می گیرد تا دبیر شورای امنیت ملی جهان را به “تب” راضی کند. هدف، رسیدن به وضعیت کره شمالی است. الگوئی که درهمین هفته به ضدخود بدل شد. کره شمالی به خواست جهان تن داد و خانم کوندولیزارایس تسلیم کره را “ پیامی برای ایران” دانست.

پاسخ” جامعه بین المللی” که به گفته سناتور جوزف لیبرمن” به این جمع بندی رسیده است که ایران در حال ساخت تسلیحات هسته ای است” درعمل همان بود که خانم آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان از ایران خواست:” توقف غنی سازی بدون اما و اگر.” و جان بولتون سفیر سابق آمریکا در شورای امنیت هم کاملا “ شیر فهمش” کرد: “ایران بخاطر قطعنامه 1737 از رسیدن به سلاح هسته ای دست بر نمی دارد. می بینیم که ایرانی ها تهدید خود را مبنی بر خروج از NPT به مرحله اجرا نگذاشتند. روس ها به آنها گفته اند:واکنش نشان دادن بیش از حد معمول نمی تواند هیچ نتیجه ای دربر داشته باشد و دلیلی هم برای ترس از این قطعنامه وجود ندارد. ایران اکنون چهار سال است که با اروپا درحال مذاکره است و چهار سال است که ایران شد به سوی توان ساخت سلاح هسته ای گام برمی دارد.”

تصمیم وزرای خارجه اتحادیه اروپا برای تشدید تحریم هاهم موضع اروپا را مشخص کرد.

در پایان هفته، آمریکا درحالی که با پخش اعترافات یک افسر دستگیر شده سپاه پاسداران و انتشار خبر کشف سلاح های فروخته شده توسط اتریش به ایران نزدشورشیان عراق، به آماده سازی افکارعمومی جهان ادامه می داد، از زبان بوش گفت:” آمریکا قصدحمله به ایران راندارد.” سخنی که به تیتراول کیهان واعتماد ملی راه یافت و به ظرافت لحظه توجه نشد. لحظه ای که تند روهای آمریکائی درآستانه پایان مهلت شورای امنیت، مهره صلح را به حرکت در می آورند و از اختصاص بودجه ای 75 میلیون دلاری “برای حمایت و پیشبرد دموکراسی در ایران” خبر می دهند؛ و همانطور که منتظرند جواب مناسب را از همتایان خود درحاکمیت جمهوری اسلامی می گیرند.

درهمان روزی که آیت اله منتظری در پاسخ “ صدای آمریکا” می گوید:” استبداد، استبداد است چه از ناحیه شاه و چه از ناحیه روحانیت”، احمدی نژاد به آمریکا پیام می دهد: “ آزادی و دموکراسی برای مردم جهان پیامی ندارد.” سخنگوی وزارت خارجه اش هم از استقرار” مردم سالاری حقیقی” درمنطقه و جهان می گوید. بهترین دلیل را هم در آستین دارد. دیده بان سازمان حقوق بشر خبر از “بازداشت خانگی فعالان اجتماعی” می دهد. و یکی از آنها که هاشم آقاجری باشد، می گوید: “عده ای مدتی است هر شب کابوس انقلاب مخملی می بینند.” او هم مانند بقیه کسانی که ممنوع الخروج هستند، متهم به شرکت در انقلاب مخملین است.

در همین شرایط “ رمضان عبداله سلح” رهبر جهاد اسلامی فلسطین که دادگاهی او را تروریست شناخته و برایش 5 میلیون دلار جایزه تعیین شده است، در تهران سرگرم ملاقات با آیت اله خامنه ای بود که خبر فرار مقتداصدر به تهران منتشر شد.

هاشمی رفسنجانی درآستانه تشکیل مجلس خبرگان جدید از سفر بامعنائی به قم بازگشت. روزنامه اعتماد ملی “کدورت علما از احمدی نژاد” را ازشایعه به خبر تبدیل کرد و علت سفر هاشمی را توضیح داد: “اتخاذ تدابیر در اوضاع بحرانی کنونی باهمفکری علما و حفظ وحدت روحانیت.”

شایعات درکشوری که خبرگزاری اصلی آن” شایعه پرس” است از رایزنی هاشمی برای آینده رهبری حکایت دارد.

سیل اخبار در روزهای پایانی و مصاحبه شب پنجشنبه بوش با سی ان ان که سراسر تهدید جمهوری اسلامی بود، وجه تاکتیکی سخن رئیس جمهور امریکا را مبنی بر عدم حمله به ایران، روشن کرد. روزنامه انگلیسی گاردین در گزارشی نوشت:” با وجود اینکه مقامات آمریکایی تصمیم برای حمله به ایران را انکار می‌کنند، پنتاگون به تدوین طرح‌هایی پیشرفته در این زمینه پرداخته و حتی لیست اهداف احتمالی را نیز تهیه کرده است.همه اقداماتی که در چند هفته اخیر انجام گرفته منطبق با همان چیزی است که قبل از حمله هوایی صورت می‌گیرد، ما باید این تصور را که آمریکا چون خیلی در عراق زمین‌گیر شده نمی‌تواند چنین اقدامی را انجام دهد دور بیاندازیم زیرا این یک حمله هوایی است”.

یک روزنامه نگارمستقل آمریکائی بنام داگلاس هرمان هم به نقل از یک منبع نظامی فهرستی از “اهداف احتمالی” آمریکا را منتشر کرد: “در روز اول، حمله قبل از اذان صبح و با شلیک موشک ها به اهداف از قبل تعیین شده در تهران مانند مراکز تحقیقات هسته ای و آزمایشگاه جابر بن حیان و مرکز کالای الکتریک آغاز می شود. سپس نوبت به بوشهر می رسد. بدنبال تهران و بوشهر، ‏ اهداف از پیش تعیین شده در یزد،‏ نطنز، اردکان، مرکز فناوری هسته‌ای در اصفهان و تاسیسات رادیو ایزوتوپ در اراک، نیز همگی در همان ساعات اولیه آغاز حمله، بشدت بمباران خواهند شد و کلیه نیروی هوایی و دریایی ایران نابود خواهد شد.”

حتی تصور این فاجعه که مقدمه هر اتفاق شومی در ایران است، هراس آوراست.

آیا تند روهای حاکم بر ایران، کشور ما را به پرل هاربر جدید آمریکا تبدیل خواهند کرد؟ هواپیما های انتحاری بدون سرنشین که تولیدانبوه آنها دراین هفته توسط سپاه اعلام شد، نقش ناوگان ژاپن در جنگ دوم جهانی را بازی خواهند کرد؟ آن دستی که آرم سپاه رابر بدنه یک ناو امریکائی نقش زد و کسانی که خبرش راروز آخرهفته در بوق کردند، زمینه را برای آمریکا هموار نمی کنند؟ و یا سرانجام گوش شنوائی خواهد بود که باشجاعت آِیت اله منتظری از ضرورت مذاکره با امریکا بگوید؟ کسی هست که برای نجات ایران جام دوم زهر را سر بکشد؟ و یا ایران ما بار دیگر قربانی عاشقان قدرت به هرقیمت خواهد شد و ترکمانچای دوم ایالات دیگری از ما راجدا خواهد کرد؟ آغاز عملیات های انتحاری و انفجاراتوبوس سپاه در زاهدان مقدمه این فردای تلخ نیست؟

این فردای تلخ نزدیک نیست؟ عصر چهار شنبه هاشمی رفسنجانی در تهران گفت که موانع برای مذاکره باآمریکا رفع شده است. دیشب جرج دبلیو بوش در مصاحبه بی سابقه ای با سی ان ان، گفت: “سپاه قدس در حوادث عراق دست دارد. ما نمی گوئیم آنها تلفن می کنند به عراق و فرمان می دهند چه بکنند، اما می دانیم که در حوادث عراق دست دارند و می دانیم که سپاه قدس بخش مهمی از حکومت ایران است”.

به این ترتیب غرب یک راه برای ایران بیشتر نمی شناسد و آن رفتن به همان مسیری است که کره رفت. راهی که روس ها هم با آن همراه هستند و در صورت پافشاری جمهوری اسلامی، کار به تصویب قطعنامه سوم طبق فصل هفت منشور سازمان خواهد کشید.

و فصل هفت یعنی مقدمه حمله نظامی.