قبل از اینکه گوش ها کر شوند

نویسنده

» تحلیل ال پائیس از حمله اسراییل:

دیوید گراسمن

آیا حمله اسراییل به ایران و آغاز یک جنگ جدید – که پیامدهای آن کاملاً نامشخص اند – به این نیت که شاید در آینده خطری منطقه را تهدید کند، توجیه پذیر است؟

بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسراییل، طی ماه های اخیر سخنرانی های بسیاری انجام داده. شاهد بودیم که او مخاطبان خود را بارها به هیجان آورده و کراراً به هولوکاست، سرنوشت یهودیان و نسل های آینده اشاره کرده. با توجه به اظهارات آخرالزمانی او، این سؤال ایجاد می شود که آیا نتانیاهو تفاوت میان خطرات واقعی [که اسراییل را تهدید می کنند] و آنچه در گذشته اتفاق افتاده را تشخیص می دهد؟ این سؤال مهمی است، زیرا دخالت دادن یک موضوع با موضوع دیگر می تواند اسراییل را به تجربه کردن مجدد آن دوران محکوم سازد.

اگر تمامی این اظهارات و بیانات تند صرفاً یک تاکتیک باشد با هدف تبلیغات در داخل کشور و شوراندن افکار عمومی علیه ایران، و اگر این تاکتیک بتواند بدون حمله نظامی به هدف خود برسد، می توان گفت رویه نخست وزیر کاملاً صحیح بوده و عملکرد او باید مورد قدردانی قرار گیرد. ولی اگر هدف چیز دیگری است و او یک توهم مبهم از جهان دارد که میان دو نقطه متقابل یعنی “ایجاد فاجعه” و “منجی گری” در نوسان است، باید بگویم که حکایت چیز دیگری است.

به جای ارتباط دادن میان اسراییل سال ۲۰۱۲ و هولوکاست یهودیان اروپا، لازم است این سؤال را مطرح کنیم: آیا منطقی است که اسراییل به تنهایی جنگی را که پیامدهایش مشخص نیست علیه ایران آغاز کند تا شاید در آینده از خطری که منطقه را تهدید می کند جلوگیری نماید؟ بعبارت دیگر، آیا منطقی است که امروز اسراییل برای جلوگیری از وقوع یک فاجعه احتمالی در آینده، خود مسبب یک فاجعه مسلم شود؟

تصمیم گیری در یک لحظه بسیار سخت است. برای یک رهبر اسراییلی سخت است که در برابر سنگینی گذشته و هراس های مربوط به آینده خونسرد بنشیند. آیا نخست وزیر فعلی اسرائیل در اوج فشارهایی که ایجاد کرده، راهی برای رسیدن به یک اقدام عملی خواهد یافت؟ ممکن است واقعیت امروز به مقوله غم انگیز دیگری که گریبان گیر هر نسل از یهودیان می شود تبدیل نشود اما آیا منطقی است که خود باعث تبدیل این واقعیت به یک تراژدی دیگر شویم؟

البته واقعیت دیگری نیز وجود دارد که نباید آن را از ذهن دور کرد: درحال حاضر یک تعادل وحشت و ارعاب میان ایران و اسراییل برقرار شده. سران ایرانی می گویند که صدها موشک رو به شهرهای اسراییل نشانه رفته و البته اسراییل هم دست به سینه نایستاده. از دید کارشناسان، این “تعادل وحشت” شامل تسلیحات اتمی، بیولوژیکی و شیمیایی می شود. خوشبختانه تاکنون اتفاقی در این زمینه نیفتاده.

هیچ کس نمی داند که آیا این توازن وحشت ادامه دار است یا خیر. هیچ کس نمی داند که آیا فن آوری اتمی به دست آمده در ایران به سازمان های تروریستی سرایت خواهد کرد و معلوم نیست آیا حکومت فعلی ایران با حکومت میانه روتری جایگزین خواهد شد. فعلاً نخست وزیر، وزیر دفاع و اعضای کابینه امنیتی که می توانند در این زمینه تصمیم گیری کنند، درحال بررسی جوانب کار هستند.

اسراییل به صورت قطعی نمی تواند مطمئن باشد که این حمله کل توان اتمی ایران را نابود خواهد کرد. و هیچ کس نمی داند که مقابله به مثل ایران چه تعداد کشته برجای خواهد گذاشت و چه تعداد از شهرهای اسراییلی نابود خواهند شد. اعتماد به نفس بالای رهبران اسراییلی قبل از جنگ دوم لبنان را نیز نباید فراموش کرد.

به علاوه یک موضوع دیگر نیز قابل ذکر است: حتی در صورت نابودی زیرساخت های اتمی ایران، آیا دانش این کشور نیز نابود خواهد شد؟ اگر چنین نیست، بار دیگر تأسیسات جدید اتمی از خاکسترها سر بر خواهند آورد و حاکمان جمهوری اسلامی به دنبال توهین و تحقیر خود به تکاپوی انتقام گیری خواهند افتاد.

تا آنجا که می دانیم ایران یک حکومت اصولگرای تندروست. البته بخش عمده ای از جمعیت این کشور را لائیک ها، روشنفکران و تحصیلکرده ها تشکیل می دهند. طبقه متوسط این کشور شامل افرادی است که جان خود را به خطر می اندازند و برای مقابله با دیکتاتوری دین سالار به اعتراض می پردازند. شاید بخشی از این جمعیت، حکومت کشور را در آینده برعهده گیرند و به بهبود روابط با اسراییل اقدام کنند. حمله اسراییل به ایران این احتمال را نیز برای سال های متمادی ازبین خواهد برد: اسراییل به عنوان یک کشور سلطه طلب و یک دشمن تاریخی که مدام باید با آن جنگید شناخته خواهد شد. آیا این مسأله از ظهور یک ایران اتمی خطرناک تر نیست؟

و اسراییل چه خواهد کرد اگر عربستان سعودی نیز پس از چندی تصمیم بگیرد به سلاح اتمی دست یابد؟ آیا باید به عربستان هم حمله کرد؟ مصر چطور، اگر با دولت جدیدش گام در این راه بگذارد؟ آنجا را نیز بمباران خواهد کرد؟ آیا می خواهید تنها کشوری در منطقه باشید که برای همیشه سلاح اتمی را در انحصار خود داشته باشد؟

با اینکه این موارد بارها مطرح شده اند، ولی تکرار دوباره و دوباره آنها، قبل از اینکه گوش مان از سر و صدای جنگ کر نشده، بسیار مهم است. آیا به واقع جنگ سودی دربر خواهد داشت؟ آیا می توانید اطمینان بدهید که اسراییل سال های سال در صلح و آرامش زندگی خواهد کرد؟ آیا بهتر نیست طوری عمل کنیم که اسراییل به عنوان یک شریک و همسایه مشروع شناخته شود؟

من از نخست وزیر، وزیر دفاع و اعضای کابینه امنیتی دلگیر نیستم. می دانم که آنها مسؤولیت سنگینی بر دوش دارند. ولی معتقدم در شرایط پیچیده فعلی که با تردید و ابهام اشباع گشته، نباید دست به ماجراجویی زد. مطمئنم توجیه کسانی که به دنبال حمله نظامی علیه ایران هستند این است که می خواهند از وقوع کابوسی که ممکن است در آینده اتفاق بیفتد جلوگیری کنند. ولی آیا کسی این حق را دارد که بخاطر یک احتمال که شاید هیچ گاه محقق نشود، بسیاری را امروز محکوم به مرگ کند؟

منبع: ال پائیس، ۱۸ مارس