کشورهای غربی با بزرگ نمائی حرکات او و مهم جلوه دادن احمدی نژاد که همواره در صحنه سیاست ملی منزوی بوده، خدمت بزرگی به رییس جمهور ایران کرده اند.
محمود احمدی نژاد در زمان انتخابات خود در سال 2005 اعلام کرده بود که دولت کارهای بسیار مهم تری از درگیر شدن با شیوه پوشش زنان و دختران دارد. او حتی گفته بود که به زنان اجازه خواهد داد تا فوتبال بازی کنند. این درحالی است که امروز مردم ایران شدیدترین محدودیت های اجتماعی را تحمل می کنند و زنان اجازه ندارند در اماکن عمومی سیگار بکشند یا حتی به استادیوم های ورزشی بروند.
رییس جمهور ایران از زمان به قدرت رسیدن خود، نقل مجالس و رسانه های بین المللی بوده و اظهارات ستیزه جویانه وی همچنان بر سر زبان هاست. احمدی نژاد که شیوه دیکتاتوری و ضعف وی در سیاست اقتصادی زبانزد است، به دفعات واقعیت هولوکاست را تکذیب کرده و خواستار محو اسراییل از نقشه جهان شده است. به دنبال این اظهارات تحریک آمیز، اروپا و ایالات متحده به واقع نمی دانند با ایران چگونه رفتار کنند. ازطرف دیگر، کشورهای غربی باعث شده اند تا احمدی نژاد علیرغم انزوای روزافزون در صحنه سیاسی، در کشورهای مختلف، به ویژه کشورهای منطقه خاورمیانه، به چهره ای محبوب تبدیل شود.
کارشناسان سیاسی در تهران از این که رییس جمهورشان تا این حد توجه غرب را به خود معطوف داشته اظهار شگفتی می کنند و در حقیقت، این توجه ورای اهمیت واقعی اوست. این درحالی است که احمدی نژاد برخلاف همتای امریکایی خود، نه رییس دولت است و نه رییس ارتش. این قدرت ها در اختیار رهبر انقلاب آیت الله خامنه ای است که کلیه اختیارات مدنی و مذهبی را یکجا برعهده دارد. درحال حاضر، رییس جمهور قدرت خود را از دو عامل می گیرد: از یک طرف، حمایت بی شائبه رهبر انقلاب که به دفعات شاهد آن بوده ایم و ازطرف دیگر، محکومیت های بین المللی که به دلیل اظهارات ستیزه جویانه او از زمان به قدرت رسیدنش به راه افتاده.
البته این بدین معنی نیست که او یک چهره کم اهمیت در نظام جمهوری اسلامی است. او در حقیقت ریاست دولت غیرنظامی را برعهده دارد. این شیوه ریاست را می توان در نخست وزیر مصر یافت کرد: قدرت واقعی در دست رییس جمهور است. رییس جمهور ایران همچنین بودجه کشور را اداره می کند و کلیه کسانی که مناصب اداری و دولتی را اشغال کرده اند از ایده های او تبعیت می کنند. نقطه اتکای وی شبه نظامیان بسیجی و عناصر سپاه پاسداران هستند.
با این حال، موفقیت احمدی نژاد در عرصه داخلی بسیار کمتر از نقش پرتحرک او در عرصه بین المللی بوده. تاکنون چندین تن از وزرای او از شیوه دولتداری او انتقاد کرده اند. رییس بانک مرکزی ایران از سمت خود برکنار شد. رییس دیوان عالی کشور از شیوه ای که او در اداره دولت به کار بسته انتقاد کرد. و از همه مهم تر اینکه، وعده های او، اعم از ریشه کنی فساد مالی و توزیع عادلانه درآمد نفت، هیچ یک جامه عمل به خود نگرفت. ازطرف دیگر، رییس جمهور تاکنون حمایت مجلس را تا حد زیادی از دست داده. غرب به جای تمرکز کردن روی رییس جمهور ایران باید بداند که در ایران حرف آخر را ایدئولوژی می زند و آن ایدئولوژی برگرفته از انقلاب اسلامی است.
احمدی نژاد قدرت خود را مدیون منصبش نیست، بلکه مدیون خواسته های آیت الله خامنه ای و دیگر رهبران افراط گرایی است که حلقه روابط بین المللی را به آرمان های انقلابی گره زده اند و اجازه توسعه آن به سوی کشورهای غربی را نمی دهند. البته برخی از محافظه کاران و افراط گرایان نیز هستند که خود را عمل گراتر از دیگران نشان می دهند و می خواهند با حفظ “ارزش های انقلابی”، ایران را در جرگه دیگر کشورهای جهان، به ویژه ازنظر اقتصادی، قرار دهند. ولی امروز تصمیم گیری با آنها نیست.
به دنبال انتخابات احمدی نژاد، باور بر این بود که از این پس افراط گرایان به شکلی منحصر به فرد قدرت را دراختیار خواهند داشت. امروز به نظر می رسد که احمدی نژاد یک افراط گرا به معنای کلاسیک آن نیست. از دید ناظران، وفاداری شخصیت های بزرگ سیاسی کشور به سوی نظام معطوف است تا به سوی شخص احمدی نژاد. اگر او بخواهد پا را از وظایف خود فراتر گذارد، خواهیم دید نام او نیز به نام اسلافش، که در اصلاح کردن نظام شکست خوردند، اضافه خواهد شد. مردم ایران تا کمتر از یک سال آینده رییس جمهور جدید را انتخاب خواهند کرد، ولی فشارهای وارد بر نظام انتخاباتی آنچنان قوی است که بسیار بعید است شاهد یک انتخابات بی طرف و سالم باشیم.
چه احمدی نژاد مجدداً انتخاب شود، چه نشود، هیچ کس در ایران معتقد نیست که این امر کوچک ترین تغییری بر روند ارتباطات ایران با بقیه جهان خواهد داشت. اکنون به شرایطی رسیده ایم که حتی هیچ نیروی داخلی هم نمی تواند تغییری در این روند ایجاد کند.
منبع: کوریه انترناسیونال، 10 اکتبر
مترجم: علی جواهری