سال گذشته در روز نوزدهم بهمن ۱۳۹۱، رهبر ایران گفته بود: “مذاکره به صورت یک تاکتیک، مذاکره برای مذاکره، مذاکره برای فروختن ژست ابرقدرتی بیشتر به دنیا، این مذاکره یک حرکت حیلهگرانه است؛ این حرکت واقعی نیست. من دیپلمات نیستم، من انقلابیام، حرف را صریح و صادقانه میگویم. دیپلمات یک کلمهای را میگوید، معنای دیگری را اراده میکند. ما صریح و صادقانه حرف خودمان را میزنیم؛ ما قاطع و جازم حرف خودمان را میزنیم. مذاکره آن وقتی معنا پیدا میکند که طرف، حُسن نیت خود را نشان بدهد؛ وقتی طرف، حُسن نیت نشان نمیدهد، خودتان میگویید فشار و مذاکره؛ این دوتا با هم سازگار نیست.” او در همان سخنرانی تاکید کرده بود: “آمریکا در سیاستهای خود در این منطقه، دچار شکست است. احتیاج دارند به اینکه یک برگ برندهای را به قول خودهاشان رو کنند؛ این برگ برنده از نظر آنها عبارت است از اینکه: نظام جمهوری اسلامی انقلابی مردمی را، بکشانند پای میز مذاکره؛ به این احتیاج دارند.”
سه ماه قبل از آنکه آیتالله خامنهای بصورت “انقلابی و صریح و صادقانه” مذاکره با امریکا را رد کند، سایت کلمه در گزارشی خبر از مذاکره پنهان ایران و امریکا داده بود. بر اساس این خبر علیاکبر ولایتی در حال مدیریت این مذاکرات بود. در آن گزارش آمده بود: “گفته میشود که علی اکبر ولایتی مشاور رهبری در امور بین الملل به ایالات متحده سفر کرده و در تلاش برای برقراری باب مذاکره مستقیم بین ایران و آمریکا است. اما این سفر از دید افکار عمومی مخفی نگه داشته شده و رسانههای رسمی حتی اخبار اخیر رسانههای بین المللی درباره مذاکره مستقیم ایران و آمریکا و واکنشهای دو طرف به آن را نیز چندان پوشش ندادهاند. چرا حاکمیت درباره حضور مشاور رهبری در آمریکا و علت آن توضیحی به افکار عمومی نداده است؟ آنها در آمریکا چه میکنند؟”
در همان زمان نشریات غربی نیز خبر از مذاکره مستقیم ایران و امریکا داده بودند. حتی گفته میشد دولت اوباما تلاش کرده است تا چنانچه در مذاکرات مستقیم با ایران به نتیجه رسید، آن را در آستانه انتخابات ریاستجمهوری امریکا اعلام کند تا به عنوان پیروزی دیپلماسی او تلقی شود.
یک ماه قبل از آنکه خبر مذاکرات پنهان ایران و امریکا درز کند، محمود احمدینژاد طی آخرین سفرش به امریکا در گفتگویی با واشنگتنپست مستقیما پیشنهاد مذاکره مستقیم با امریکا را داد. او نیز خبر داشت که پشت صحنه ماجراهایی در جریان است. روزنامه کیهان اما خطاب به محمود احمدینژاد در یادداشتی با عنوان “چرا جدی گرفته نشد ؟!” نوشت: “با پیشنهاد ایشان برخوردی سرد و تقریبا بی تفاوت نیز داشتند و سؤال این است که چرا…. پاسخ دشوار نیست و با پوزش از آقای احمدینژاد باید گفت دولتمردان آمریکایی، پیشنهاد آقای احمدینژاد را بدون پشتوانه تلقی کردهاند. چرا که آنها نیز به خوبی میدانند آقای احمدینژاد اگرچه رئیس جمهور و یکی از مسئولان بلندپایه جمهوری اسلامی ایران است ولی اتخاذ تصمیم درباره مذاکره یا رابطه با آمریکا در حوزه مسئولیت و اختیارات قانونی ایشان نیست.”
هفته گذشته، سایت دولت بهار طی گزارشی از دیدارهای پنهانی نمایندگان ایران و امریکا در عمان از قول عبدالرضا داوری، از هوادارن محمود احمدینژاد نوشت: “پاییز ۹۱ در برخی رسانهها خبر مذاکره آقای دکتر علیاکبر ولایتی با برخی مقامات امریکایی در عمان منتشر شد و البته این خبر از سوی آقای دکتر ولایتی تکذیب شد. همان ایام از آقای مهندس مشایی چند و چون موضوع را پرسیدم و ایشان هم به این جمله اکتفا کرد که : موضوع مذاکرات فرستادگان ایران و امریکا در عمان قابل تکذیب نیست، هرچند دولت نمایندهای در این مذاکرات نداشته است.” داوری با اشاره به گزارشهای مکرری که از آن دیدارها منتشر شده، گفته بود: “این روایتها سند مظلومیت دولتی است که در عرصه مدیریت سیاست خارجی «دور» خورده بود.”
اوایل آذرماه گذشته خبرگزاری آسوشیتدپرس طی گزارشی خبر داد که مذاکرات مستقیم ایران و امریکا پیش از انتخابات ریاستجمهوری ایران آغاز شده است. بر اساس آن گزارش این مذاکرات حداقل پنج بار در عمان انجام گرفته بود و دولت اوباما آن را از متحدان اصلی خود، از جمله اسرائیل، پنهان نگاه داشته بود. آسوشیتدپرس میگفت که این امر میتواند اختلاف نظر کشورهای ۱+۵، خصوصا موضع متفاوت فرانسه در دور اول مذاکرات ژنو را توضیح دهد. پس از آن گزارشهای متعددی از این مذاکرات منتشر شد و حتی بخشی از جزئیات آن هم نقل شد. روزنامه شرق به نقل از لیبراسیون گزارش داد که یکی از این مذاکرات “چندین ماه قبل از انتخابات ریاستجمهوری ایرانی بود که در نهایت روحانی برنده آن شد. درآن زمان محمود احمدینژاد ماههای آخر خود را بهعنوان رییسجمهوری سپری میکرد. با این حال در این مذاکرات چیزی که مشخص بود اینکه او را خارج از گود گذاشته بودند و مذاکرهکنندهها تحت امر مقامات ارشد نظام عمل میکردند. حتی در آن برهه زمانی خیلیها فکر میکردند ولایتی رییسجمهوری آینده ایران خواهد بود. بههرحال موردی که اهمیت ویژه داشت مذاکره مستقیمی بود که در ایران از آن بهعنوان «تابو» یاد میشد.”
مذاکرات پنهان ایران و امریکا در حالی ادامه داشت که رهبر ایران همچنان از موضع “انقلابی” با مذاکرات مخالفت میکرد. بر اساس آماری که وبسایت رسمی آیتالله خامنهای منتشر کرده است، وی در سال ۱۳۹۱ بیش از دو هزار بار از مذاکره با امریکا سخن گفته است. این اظهارات در مقایسه با سال ۱۳۹۰ رشدی در حدود پنج برابر را نشان میدهد. در سال ۱۳۸۵ و ۱۳۸۶ نیز که مذاکرلات مستقیم ایران و امریکا بر سر بحران عراق در جریان بود تعداد اظهارات رهبر ایران درباره این موضوع افزایش چشمگیری را نشان میدهد. نظران سیاسی معتقدند توجه به این مساله که دولت احمدینژاد کاملا از مذاکره با امریکا کنار گذاشته شده بود، نشان میدهد که ابتکار عمل کاملا با رهبر ایران بوده است و او نمیتواند “دیپلمات”ها را در اینباره مقصر بداند.
اما قابل تامل آنکه آیتالله خامنهای هرگاه درحال مذاکرات مستقیم و پنهانی با امریکاییها بوده است، در سخنرانیهای علنی به انجام هرگونه مذاکره با امریکا ابراز بدبینی کرده و آن را نادرست دانسته است! برای نمونهای دیگر اواخر بهمن ۱۳۹۱ در حالی که مذاکرات مستقیم با امریکاییها در عمان در جریان بود، آیتالله خامنهای در شهر تبریز طی سخنانی گفته بود: “بحث مذاکره را پیش کشیدند، که ایران بیاید بنشینیم مذاکره کنیم. همین رفتار غیرمنطقی، در این دعوت به مذاکره هم وجود دارد. غرض آنها حل مشکلات و مسائل نیست - که من بعد توضیح خواهم داد - غرضشان یک کار تبلیغاتی است برای اینکه به ملتهای مسلمان نشان دهند که ببینید این نظام جمهوری اسلامی بود با آن سرسختی، با آن ایستادگی، اما عاقبت مجبور شد بیاید باب مصالحه و گفتگو را با ما باز کند. وقتی ملت ایران اینجور است، شماها چه میگوئید دیگر؟” او اضافه کرد: “مذاکره در عرف آمریکائیها و قدرتهای سلطهگر به معنای این است که بیائید بنشینیم گفتگو کنیم تا شما حرف ما را قبول کنید […] خب، این مذاکره که به درد نمیخورد؛ این مذاکره که به جائی نمیرسد. حالا گیرم دولت ایران قبول کرد، رفتند نشستند با آمریکائیها مذاکره کردند. وقتی هدف این است، این چه مذاکرهای است؟”
اما اکنون مشخص شده است که نظام جمهوری اسلامی “با آن سرسختی، با آن ایستادگی” مدتها بود که در حال مذاکره بود.