برت استفنز
قبلا پیشبینی کرده بودم که توافق هستهای با ایران با مخالفت رهبر این کشور مواجه خواهد شد و در ماه مه نوشته بودم، دیپلماتهای ایرانی “میگذارند این دور از مذاکرات شکست بخورد و در عوض برای تمدید توافق اولیه چانهزنی میکنند. تمدید را دریافت میکنند و دوباره زمان میخرند. توافق نهایی هرگز بدست نخواهد آمد.”
وقتی در ماه ژوئیه جان کری پنج ماه تمدید مذاکرات را به قیمت ۲.۸ میلیون دلار کاهش تحریمها برای تهران خرید حرف من ثابت شد. شرط میبندم وقتی مهلت ۲۴ نوامبر هم منقضی شود همینگونه خواهد شد. به نظر میرسد مذاکرات اخیر بین آقای کری و آقای ظریف در عمان هم به جایی نرسیده است. همانطور که جیمی کارتر در زمان بحران گروگانگیری متوجه شد، حاکمان ایران خصوصا در قبال کسانی که ضعیف میبینند، تحقیرآمیز رفتار میکنند.
فرض کنیم اشتباه میکنم. چه توافقی ممکن است حاصل شود؟
پیش از هر چیز، یک توافق فنی خواهد بود. بسیار فنی. مهارت و دانش زیادی میطلبد تا تفاوت آنها را درک کنید.
همچنین به ابعاد احتمالی نظامی برنامه هستهای ایران توجه داشته باشید که مدام در گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی هستهای تکرار میشود. در عین حال، اراک، که پلوتونیوم تولید میکند را نیز به دقت زیر نظر داشته باشید.
اگر توافق بین آمریکا و مثلا فنلاند بود، میشد در مورد شفافیت و دقت آن تحقیق کرد. اما درباره ایران حرف میزنیم که جزئیات فراوان آن باعث گیجی و سردرگمی میشود. دولت اوباما روی نادانی عمومی و سادهلوحی رسانه ها حساب باز کرده است و فکر میکند میتواند با ارجاع به متخصصانی که از نتیجه راضی هستند، توافق را بفروشد.
مارک دوبوویتز، متخصص تحریمها از بنیاد دفاع از دموکراسیها میگوید: “ایرانیها مانند همیشه تقلب میکنند. دیر یا زود متوجه یک تخطی میشویم و وارد بحثهای جدلی خواهیم شد: آیا ایران متعهد است یا نه؟ در این جریان پیش از اینکه بتوانیم در مورد برخورد با آن تصمیم سیاسی بگیریم، مقدار زیادی وقت تلف خواهد شد.”
از سال ۲۰۰۲ که برنامه هستهای ایران آشکار شد، این کشور فعالیتهای پنهانی زیادی داشته است. از آن زمان ما درباره عدم پایبندی آنها مذاکره کردهایم. چرا رژیمی که هیچ هزینهای بابت عدم صداقت نپرداخته باید ناگهان پی به ارزشهای صداقت در جهان پس از توافق ببرد؟
حامیان توافق سه پاسخ میدهند. یکی این است که در صورت تقلب ایران، کاهش تحریمهای غرب همیشه میتواند معکوس شود. آقای اوباما یک سال پیش گفت: “ما میتوانیم همهچیز را به عقب بازگردانیم.” از سوی دیگر آنها استدلال میکنند، ایران به دنبال “قدرت رضایتبخش” است، اینکه بتواند با عادیسازی دیپلماتیک، رونق اقتصادی و غرور هستهای به اهدافش برسد – اما حدش را هم میداند.
در آخر اینکه، همانطور که مجله اکونومیست در سرمقاله اخیر خود نوشته، غرب هنوز فرصت دارد. به چین در اوایل دهه ۱۹۷۰ فکر کنید: دیر یا زود خامنهای نیز مانند مائو خواهد مرد؛ دیر یا زود عطش عموم برای مدرنیزاسیون، تهران را به مسیر بهتری میکشاند.
شاید اینطور باشد: گاهی رویاها به واقعیت میپیوندد. اما دیپلماسی برپایه رویا معمولا شکست میخورد. ایران تحت رهبری معتدل خود، تقریبا هر هفت ساعت یک نفر را اعدام میکند. در چهار پایتخت نفوذ دارد: بیروت، دمشق، بغداد و اخیرا در صنعا. رئیسجمهور شیطان بزرگ برای توافق هستهای التماس میکند. شرکتهای اروپایی پیشاپیش برای قراردادهای پس از تحریمها، آب از چانههایشان سرازیر شده.
اگر ایران به توافق نه بگوید، آقای کری خیلی زود با یک پیشنهاد بهتر بازمیگردد. اگر بله بگوید، هرچه داده شده را میگیرد و به وقتش بیشتر میخواهد.
منبع: وال استریت ژورنال - 9 نوامبر