اوجگیری انقلاب 57 نه در سال 42 که در هفدهم دی 57 صورت گرفت، زمانی که فردی با نام مستعار “احمد رشیدی مطلق”مقالهای در روزنامه اطلاعات نوشت و به آیتالله خمینی به عنوان رهبر حرکت مردمی توهین کرد.
این مقاله که هیچگاه دستهای پشت پرده و هویت نویسنده آن فاش نشد، تا اندازهای مردم را به خشم آورد که از آن پس دیگر مهار جنبش مردمی برای حاکمیت تبدیل به امری ناممکن شد.
در آن روزها ژنرال رابرت هایزر معاون فرماندهی ناتو از طرف رییسجمهور آمریکا برای بررسی شرایط ایران در تهران بسر میبرد. یکی از طرحهایی که در جلسات هایزر با رهبران سیاسی و نظامی وقت ایران مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت رد شد، طرح ترور آیتالله خمینی بود.
جلالالدین فارسی در کتاب “زوایای تاریک” مینویسد: “نچه که هم آمریکا و هم بختیار را از اجرای نقشه هولناک ربودن و قتل رهبر انقلاب بازداشت، خطر بروز یک جنگ داخلی تمام عیار بود…”
انتشار مقاله احمد رشیدی مطلق در آن روزها را شاید بتوان تلاشی برای بررسی واکنش مردمی در قبال احتمال ربودن، ترور یا حتی زندانی کردن آیتالله خمینی ارزیابی کرد.
این روزها شاهد زمزمههای کودتاچیان و اقتدارگرایان در مورد لزوم محاکمه و “اشد مجازات” سید محمد خاتمی، میرحسین موسوی و مهدی کروبی هستیم. حاکمیت که تمامی سبعیت و ددمنشی قابل تصور را در قبال مردم معترض به نتایج انتخابات به کار بسته، اکنون گمان میکند که با محاکمه یا مثلا اعدام یکی از رهبران برجسته اصلاحات میتواند زهرچشمی گرفته و جنبش مردمی را خاموش کند.
بیهوده است اگر گمان کنیم حاکمان ایران، جرأت محاکمه یا اعدام رهبران اصلاحات را ندارند؛ اما اینکه این خطای تکراری تاریخ معاصر ایران را در مورد کدام یک از سه قطب مثلث “خاتمی ـ موسوی ـ کروبی” مرتکب شوند، جای سئوال است.
بازداشت و محاکمه سید محمد خاتمی به دلیل دو دوره ریاست جمهوری و وجهه بینالمللی او، تقریبا محال مینماید. میرحسین موسوی نیز در این شرایط عملا تبدیل به نماد و رهبر جنبش شده و ثابت کرده که مواضعی سازشناپذیر نیز دارد. حاکمیت به خوبی میداند که تعرض به موسوی، بهایی سنگین دارد.
اما مهدی کروبی در این بین نه جایگاه بینالمللی خاتمی و نه محبوبیت گسترده موسوی را دارد و از دید کودتاچیان طعمه خوبی برای مشغول کردن ذهن مردم به دادگاه نمایشی (و احتمالا جذاب) او و گمانهزنی در مورد حکم صادره است.
اگر روزنامه کیهان و حسین شریعتمداری را به مانند ادبیات خودشان، اتاق فرمان کودتا بدانیم، سرمقاله چهارشنبه 21 مرداد شریعتمداری را میتوانیم به یادداشت احمد رشیدی مطلق تشبیه کنیم؛ با این تفاوت که کروبی، خمینی نیست و اقتدارگرایان نمیتوانند از طریق توهین به کروبی و متهم کردن او، جامعه مردمی و واکنش احتمالی آن را بسنجند.
اگر در سال 57 افراد عقلمداری چون هایزر، بختیار، سپهبد بدرهای و قرهباغی وجود داشتند که پس از مقاله رشیدی مطلق از فکر تعرض به آیتالله خمینی منصرف شدند، اکنون هیچ نشانی از عقلانیت در حاکمیت کنونی به چشم نمیخورد.
حاکمیت کنونی به احتمال زیاد مرتکب این حماقت شده و واکنش مردم به آزمونهایی از قبیل محاکمه نمایشی ابطحی و عطریانفر یا یادداشت شریعتمداری با واکنش به محاکمه مهدی کروبی قطعا تفاوتهایی بنیادین یا به عبارت صحیحتر خانمانبرانداز خواهد داشت.
لطفا مهدی کروبی را بازداشت و محاکمه کنید تا تاریخ تکرار شده و نقطه پایانی بر “روزگار تلختر از زهر” ما در کنار حاکمیت تزویر و ریای شما گذاشته شود.