اولین نشست مطبوعاتی مهندس میر حسین موسوی چند روز پیش برگزار شد. سخنان موسوی در این جلسه به عنوان یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری حاوی نکات مهمی بود. بخش قابل توجهی از نظرات موسوی در این نشست پاسخ به ابهامات و شبهات پیرامون نظرات و دیدگاههای وی بود و بخش دیگری نیز به اظهار نظر درباره مسائل جاری کشور اختصاص داشت.
اگرچه در این جلسه مهندس موسوی تلاش کرد تا در پاسخ به سئوالات خبر نگاران مواضع صریح تری را نسبت به اظهارات پیشین اتخاذ کند اما او در برخی موارد همچنان در برزخ گذشته و آینده به سر می برد و نتوانست ابهامات جاری درباره مواضع اش را روشن کند.
برخی از نظرات صریح مهندس موسوی درباره وضعیت موجود کشور که پیام مشخصی برای افکار عمومی داشت عبارت بودند از:
1- دولت کنونی (احمدی نژاد) در مقایسه با دولت های آقایان هاشمی و خاتمی تابع قوانین و مقررات نیست و قانون گریز است.
2- دولت کنونی (احمدی نژاد) در مقایسه با دولت های پیشین ساختارهای تصمیم گیری عقلانی در کشور را بر هم زده است.
3- گردش آزاد اطلاعات در کشور وجود ندارد و از شفافیت لازم برخوردار نیست.
4- در دولت کنونی (احمدی نژاد) وضعیت تعادلی در سیاست خارجی وجود ندارد و افراط و تفریط صورت می گیرد.
5- عملکرد دولت کنونی (احمدی نژاد) به کاهش سرمایه اجتماعی انجامیده، این امر تحت تأثیر سیاست های گداپروری بوده که منجر به تحقیر و پایمال شدن عزت نفس مردم شده است.
موسوی تا زمان برگزاری انتخابات فقط کمتر از دو ماه فرصت دارد تا دیدگاه و مواضع اش را برای افکار عمومی توضیح دهد و این مدت برای کسی که نزدیک به 20 سال حداقل حضور را در فضای عمومی داشته بسیار کم است. اگرچه حمایت های تدریجی اما بی دریغ خاتمی شانس میرحسین را برای کسب آرای قابل توجه افزایش داده اما در صورت ادامه روند کند و محتاطانه موسوی در بیان آرا و نظرات اش امیدی به کسب نتیجه نخواهد بود.
موسوی در مصاحبه مطبوعاتی خود فاصله گذاری مشخصی بین دید گاههای فعلی اش با برنامه ها و سیاست های اقتصادی زمان جنگ ایجاد کرد. او با تأکید بر ضرورت تقویت بخش خصوصی و فعال کردن نظام تولید کشور برای کاهش بیکاری، کنترل نقدینگی و تثبیت ارزش پول به منظور کنترل تورم، حمایت از تولید داخلی، جلوگیری از فساد مالی بدون مخدوش ساختن فضای کسب و کار و تهدید شدن امنیت سرمایه برای تولید کنندگان کما بیش راه خود را در حوزه اقتصاد روشن کرده است، اگر چه هنوزموضوعات مشخص دیگری وجود دارد که خصوصاً برای متمایز شدن برنامه های موسوی از سیاست ها و برنامه های دولت فعلی باید درباره آن ها اظهار نظر کند. از جمله دیدگاه او درباره حضور نهادهای نظامی و امنیتی در اقتصاد و برنامه او برای کاهش و متوقف ساختن رانت های سرازیر شده به سوی مقامات قبلی و فعلی نظامی و امنیتی چیست؟ او درباره رابطه سیاست و اقتصاد چگونه می اندیشد و در صورت تمایل چگونه منافع اقتصادی حاصل از قدرت سیاسی را قطع خواهد کرد؟ موسوی قبلاً دیدگاه های مشخصی درباره عدالت داشته است؛ او اکنون چه برنامه ای برای کاهش فقر و نابرابری در کشور دارد. او برای مبارزه با فساد اداری – مالی در درون نظام بوروکراتیک کشور چه خواهد کرد؟ و چگونه ساختاری را که خروجی آن وزیر 160 میلیاردی است اصلاح خواهد کرد؟
در حوزه اجتماعی موسوی با اتخاذ مواضع صریح اما ژورنالیستی از جمله توقف طرح امنیت اجتماعی گامی به جلو برداشت، اما او باید به تعمیق نظرات اش در این زمینه بپردازد. ورود نهادهای نظامی و امنیتی به مسائل اجتماعی طی سال های اخیر یکی از سیاست های اجتماعی مهم بوده که طرح امنیت اجتماعی تنها یکی از مصادیق آن است. رویکرد پلیسی - قضایی به مسائل اجتماعی و فرهنگی در حوزه اعتیاد، جوانان، سازمان های جامعه مدنی و زنان همه مصادیقی از سیاست های نادرست اجتماعی است که وضعیت نابسامان و غیر قابل دفاعی را در کشور ایجاد کرده است.موسوی باید پا را فراتر از مصادیق گذاشته و به نقد سیاست ها در این زمینه بپردازد.
حاصل سیاست های دولت کنونی در زمینه خانواده به لایحه حمایت از خانواده منجر شد. موسوی در این زمینه چه نظری دارد؟ او درباره تبعیض های جنسیتی و قومی در بازار کار، قوانین و مقررات جاری خصوصاً قانون مدنی و قانون مجازات اسلامی و نظام پذیرش دانشگاه ها چه فکر می کند؟
موسوی چه نظری درباره سهمیه 40 درصدی برای نهادهای نظامی – امنیتی از جمله بسیج دارد؟ آیا اگر 20 سال پیش و در حماسه مقاومت علیه مهاجمین عراقی، بسیج مدرسه عشق بود و باید به پاس این مشارکت و مقاومت سهمیه ای به اعضای بسیج اختصاص می یافت، اکنون در قبال کدام هزینه و چه مقاومتی باید حتی بیش از دوران جنگ برای اعضای یک نهاد نظامی - امنیتی سهمیه اختصاص داد؟ اینها همه مصادیقی از سیاست تقویت حضور نظامی – امنیتی و پلیسی در حوزه اجتماع و فرهنگ است که هیچ ارتباطی بین آن و اصول و ارزش های انقلاب وجود ندارد و در مواردی حتی کاملاً در تعارض با اصول بنیادین انقلاب و انگیزه های مردم ایران برای به زیر کشیدن رژیم پهلوی است، نظرات نامزد اصلاح طلب مهندس موسوی در این باره چیست؟
در حوزه مسائل سیاسی داخلی اگر چه میر حسین با تأکید بر ضرورت تأمین آزادی بیان و عقیده، آزادی مطبوعات و نشر کتاب به صراحت موضع گیری کرد اما او باید موانع تحقق این اصول و موازین که در قانون اساسی نیز به صراحت بر آن ها تأکید شده را توضیح دهد و مواضع خود را در این زمینه ها مشخص کند. نظر مهندس موسوی درباره قانون مطبوعات چیست؟ او چه سیاستی در قبال وضعیت کنونی نشر کتاب اتخاذ می کند و مدیریت فرهنگی دولت خود را به دست چه کسانی می سپارد؟ آیا او همانطور که در حوزه اقتصاد به صراحت از آنچه دهه 60 رخ داده فاصله می گیرد، در حوزه فرهنگ نیز چنین می کند؟
اگر در دهه 60 گفتمان حقوق بشر حضور جدی در ایران نداشت، امروز این گفتمان یکی از وجوه برجسته نقد وضع موجود است. موسوی چه سیاست ها و برنامه هایی در این زمینه دارد؟ اساساً او امروز درباره حقوق بشر چه می اندیشد و درقبال محدودیت ها و برخورد های امنیتی – قضایی با فعالان حقوق بشر چه موضع گیری دارد؟
حرفها و سخنان ناگفته میرحسین در حوزه سیاست خارجی نیز فراوان است؛ تنش زدایی شاید در دولت خاتمی مفهوم و مصادیق مشخص داشت اما در دولت کنونی کاربرد این اصطلاح به هیچ وجه روشن کننده دیدگاهها و مواضع نیست. موسوی در موضع یک نامزد اصلاح طلب ناچار است به صراحت نظر خود را درباره رابطه با امریکا اعلام کند، اما باید نقد خود به سیاست خارجی دولت کنونی را توضیح دهد و در قبال پروژه انرژی اتمی کشور مواضع مشخص اتخاذ کند. آیا مهندس موسوی با عملکرد دولت فعلی در قبال انرژی اتمی موافق است؟ آیا او نیز تصور می کند حق توسعه، حق صلح،حق عدالت، حق آزادی، حق شهروندی و بسیاری حقوق دیگر باید تحت الشعاع برخورداری از انرژی اتمی حق قرار گیرد؟ آیا دولت او نیز بحث درباره سیاست های دست یابی به تکنولوژی انرژی اتمی را خط قرمز محسوب می کند و اجازه بحث و گفت و گوی آزاد درباره آنها را نمی دهد؟
باید همچنان منتظر بنشینیم تا موسوی بیشتر و بیشتر سخن بگوید. او اگر نه به عنوان تفنن بلکه برای کسب آرای بیشتر و پیروزی در انتخابات وارد عرصه سیاست شده، باید لکنت زبان را کنار گذارد، خجالت و پرده پوشی را دور بریزد، و به صراحت ضمن نقد وضع موجود، نوید زندگی بهتری را به همه ایرانیان دهد. مهندس موسوی باید روشن، روشن تر و باز هم روشن تر با مردم ایران سخن گوید تا آن ها را برای رفتن پای صندوق های رأی به سود خویش متقاعد سازد.