فلینت لورت و هیلاری مان لورت
در پی انتشار ارزیابی جدید سازمان ملی اطلاعات آمریکا درباره برنامه هسته ای ایران، دموکرات ها و سایر مقامات آمریکا از جرج بوش بخاطر “راه انداختن جنجال” جدید درباره تهدید تسلیحات اتمی انتقاد کرده اند. اگرچه این انتقاد بجاست، اما به موضوع حساس سیاست در مورد اینکه “ما هم اکنون چه اقدامی را در پیش گرفته ایم؟” نمی پردازد.
واضح است که آمریکا نمی تواند از مسأله ایران چشم پوشی کند. ممکن است تهران ابعاد کاملا ً تسلیحاتی برنامه هسته ای خود را به حال تعلیق درآورده باشد، اما این احتمال نیز وجود دارد که همچنان بدون هیچ محدودیت توافق شده ای به غنی سازی اورانیوم بپردازد. علاوه بر این، موقعیت ایران به گونه ای است که می تواند به پیشرفت اهداف آمریکا در عراق و سراسر خاورمیانه کمک کند و یا مانع از تحقق آنها شود.
در عین حال بنظر می رسد تأکید قاطعانه دولت بوش بر افزایش فشارهای بین المللی بر ایران، بیش از پیش دور از واقعیت است. حتی قبل از انتشار ارزیابی جدید هسته ای نیز درباره ایران، هیچ سلسله تحریم هایی وجود نداشت که شانس حمایت شورای امنیت و یا حتی اتحادیه اروپا را داشته باشد، که اگر چنین می شد واشنگتن و متحدانش، نفوذ واقعی استراتژیک بر تصمیم گیری ایران داشتند.
در واقع، همزمان با افزایش سریع بهای نفت، تأکید آمریکا مبنی بر عدم استخراج ذخائر انبوه نفت و گاز ایران تا زمان روی کار آمدن رژیم مطلوب آمریکا در این کشور، در بلندمدت عملی نیست. ایده “نزدیکی” دیپلماتیک به ایران هم اکنون نسبت به سال های نخست ریاست جمهوری بوش، کمتر مورد حملات سیاسی قرار می گیرد. با در نظر گرفتن همکاری های رسمی ایران و آمریکا در خصوص افغانستان و القاعده پس از حملات 11 سپتامبر و مذاکرات جاری مقامات ایران و آمریکا در بغداد، ادعای کاندولیزا رایس درباره تمایل به تغییر “سیاست 28 ساله” و مذاکره با ایران فریبکارانه بنظر می رسد.
حتی دموکرات هایی که در مورد “سیاست نزدیکی” به ایران سخن گفته اند، هنوز مجبورند توضیح دهند که حاصل سیاست موفق نزدیکی به ایران چه خواهد بود. اکثر آنها پشت سخنان ابهام آمیز جبهه می گیرند، از جمله آنها مشاور ارشد هیلاری کلینتون در امر امنیت ملی آمریکا است که در اظهارات اخیر خود به “ارائه مشوق های بدقت حساب شده به ایران به شرط رفع نگرانی های آمریکا” اشاره کرده است.
چرا سران ایران باید چنین نطقی را بعنوان یک دعوت معقول به پای میز مذاکره بپذیرند؟ ایران در طی دو دهه گذشته بارها همکاری های تاکتیکی با آمریکا را امتحان کرده است که از آن جمله می توان به کمک به آزادی گروگان ها از لبنان در اواخر دهه 1980 و ارسال محموله های تسلیحاتی به مسلمانان بوسنی در زمانی که انجام این کار برای آمریکا قدغن بود، اشاره کرد.
با این وجود، انتظارات ایران از حسن نیت دوجانبه هر بار با محکوم کردن اقدامات احتمالی تحریک آمیز این کشور در سایر عرصه ها توسط آمریکا از بین رفته اند. از جمله این موارد حمایت ایران از اهداف آمریکا در افغانستان پس از حملات 11 سپتامبر است که نتیجه آن نامگذاری ایران بعنوان “محور شرارت” توسط جرج بوش بود. امروز سیاست نزدیکی به ایران نمی تواند بر بی اعتمادی عمیق میان واشنگتن و تهران غلبه کند.
از نظر ایران، سیاست جدی نزدیکی به این کشور با تمایل آمریکا به پذیرفتن امنیت مشروع ایران و منافع این کشور در منطقه آغاز خواهد شد. اما نه جمهوریخواهان و نه دموکرات های آمریکا بخاطر حمایت ایران از سازمان های تروریستی و دنبال کردن گزینه تسلیحات اتمی، مایل به بررسی چنین رویکردی نبوده اند. سیاست موفق نزدیکی ایران و آمریکا مستلزم بکارگیری دیپلماسی جامعی است که نگرانی های اصلی دو طرف را دربرگیرد.
از طرف آمریکا، هرگونه رویکرد جدید باید به مسأله امنیت ایران بپردازد، یعنی واشنگتن باید روشن کند که بدنبال تغییر رژیم ایران نیست، بلکه در پی تغییر رفتار حکومت ایران است. با این هدف، آمریکا باید آماده باشد چند تضمین به ایران بدهد. اولا ً، واشنگتن باید قول دهد که از زور برای تغییر شکل مرزهای ایران و یا نوع حکومت استفاده نخواهد کرد. علاوه بر این، با رفع نگرانی های آمریکا در خصوص فعالیت های هسته ای ایران، تأمین تجهیزات نظامی و آموزش سازمان های تروریستی و مخالفت ایران با طرح صلح اعراب و اسرائیل، واشنگتن نیز قول خواهد داد که به تحریم های یکجانبه بر علیه ایران و معرفی این کشور بعنوان کشور حامی تروریسم پایان دهد و مجددا ً با ایران روابط دیپلماتیک برقرار کند.
در مقابل ایران نیز باید همه اطلاعات مربوط به برنامه هسته ای خود را در گذشته و حال فاش کند و با سیستم بازرسی های سرزده آژانس اتمی از هرگونه فعالیت چرخه سوخت در داخل خاک ایران موافقت نماید. علاوه بر این، تهران باید با صدور بیانیه ای، حمایت خود را از حل وفصل منصفانه درگیری اعراب و اسرائیل بر مبنای قطعنامه های جاری شورای امنیت سازمان ملل اعلام کند. ایران در عین حال قول خواهد داد که از آموزش گروههای تروریستی و تأمین تجهیزات نظامی آنها و نیز حمایت از تبدیل گروههای حماس و حزب الله به سازمان های منحصرا ً سیاسی و اجتماعی دست خواهد کشید.
اما مسأله مهم تر این است که حتی اگر هر دو کشور با این اقدامات دوجانبه موافقت نمایند، آشتی پایدار تنها در صورتی میسر خواهد بود که واشنگتن و تهران در جهت رویکردی فعالانه تر برای برقراری امنیت و ثبات در منطقه به ویژه عراق تلاش کنند. از زمان مرگ آیت الله خمینی در سال 1989، سیاست آمریکا در قبال ایران در خدمت منافع آمریکا نبوده است. نه ادامه چشم پوشی از منافع قانونی ایران و نه مجازات های بزدلانه به بهبود موقعیت کمک خواهد کرد. در نهایت اینکه درس واقعی ارزیابی جدید سازمان ملی اطلاعات آمریکا این است که ما به یک تجدیدنظر کلی در سیاست آمریکا نسبت به ایران نیاز داریم.
منبع: نیویورک تایمز، 11 دسامبر