روحانی! صهیونیست! اوه اوه اوه!

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

این برادر دیپلمه بیکار و دچار بحران سکسی سیاسی، گاهی حرفهایی می زند که آدم ساعتها باید فکر کند تا انگیزه بیان آن حرفها و محل درآمدن آنها را کشف کند. من که معتقدم مشکلات دوران کودکی در نیاز افراد به توجه نقش بسیار مهمی دارد. همین می شود که یک دفعه می بینی کودکی که همیشه مورد بی توجهی والدین و همشاگردی ها بوده، وقتی بیست ساله می شود وسط مسابقه بارسلونا و رئال مادرید شورتش را در می آورد و وسط زمین بازی می دود. یا مثل فمن های اوکراینی دم به دقیقه جلوی سفارتخانه های اینجا و آنجا لخت مادرزاد می شوند و می دوند، یا مثل جوانان ناکام که دست رد دختر همسابه به سینه شان می‌خورد، ۲۴ تا قرص آسپیرین می‌خورند و به همه تلفن می‌زنند که من دویست تا قرص برنج خوردم و تا ده ثانیه دیگر می‌میرم، بیایید مرا نجات دهید.

این نیاز به توجه نقش مهمی در زندگی آدم‌ها بازی می‌کند. پانزده سال قبل محسن رضایی و رحیم صفوی و فیروزآبادی درباره عدم تعادل روانی حسن عباسی حرف زده بودند و علت اخراج او از سپاه را بخاطر همین مسائل دانسته بودند. البته، الحمدالله در مملکت ما هیچ وقت با کمبود دیوانه و خل و چل مواجه نمی‌شویم و در واقع سیاست ایران هرگز کمبود مشنگ پیدا نمی‌کند. و جالب است که دائما هم حرف‌های عجیب تری از خودشان استخراج می‌کنند.

آخرین شاهکار حسن عباسی که یک هفته قبل در یک سخنرانی گفته شده، جزو همین اتفاقات حیرت انگیز است. حسن عباسی گفته که در سال ۱۳۶۵ حسن روحانی همراه با یک نماینده دیگر مجلس شورای اسلامی در هتلی در پاریس با فردی که خودش را آمریکایی معرفی می کرد و در واقع مشاور ضدتروریستی اسرائیل بود ملاقات کرده و در جلسه مذکور از انعطاف بیش از حد غربی در برابر آیت الله خمینی گله کرده بود. همین حسن عباسی گفته که “اسرائیل سالها قبل اسناد این مذاکره را به عبری منتشر کرده و دو سال قبل هم به زبان انگلیسی خبر این مذاکره توسط اسرائیلی ها منتشر شده است.

حسن عباسی گفته که “من نسبت به این موضوع تردید دارم، چون اسرائیلی ها با طرح چنین چیزی می خواهند روحانی را زمین بزنند” و بعد هم گفته که “حسن روحانی باید در این مورد هرچه سریع تر موضع بگیرد و آن را تکذیب کند.” آخر کار هم نتیجه گرفته که با چنین چیزی ما چطوری به این مذاکرات اعتماد کنیم؟

یعنی من هرچه دارم فکر می کنم که دلیل گفتن این حرفها چیست، نمی توانم بفهمم. نه اینکه فکر کنم چنین اتفاقی رخ نداده، یا رخ داده، اصلا نمی توانم بفهمم دلیل بیان این موضوع توسط حسن عباسی چیست؟

اگر واقعا حسن روحانی با اسرائیل ملاقات کرده و علیه رهبر ایران حرف زده، طبیعتا این اقدامی علیه ایران است، آقای عباسی باید این خبر را به وزارت اطلاعات و رهبر بدهد، آنها هم روحانی را دستگیر و محاکمه کنند و اگر به نتیجه رسیدند مجازاتش کنند. آیا حسن عباسی نمی تواند این موضوع را به وزارت اطلاعات یا رئیس قوه قضائیه بگوید؟ اصلا این چه مملکتی است که دبیر شورای امنیت ملی آن که بیست سال این مسئولیت را به عهده داشته با مهم ترین دشمن کشور ملاقات کرده، خبرش هم توسط اسرائیلی ها منتشر شده و چون به عبری منتشر شده بود هیچ ایرانی از آن خبردار نشده و تازه دو سال قبل که به انگلیسی منتشر شده حکومت ایران از آن خبردار شده و با وجود اینکه دو سال است حسن عباسی و در نتیجه همه این موضوع را می دانند، ولی تا همین لحظه هیچ کس درباره آن هیچ حرفی نزده و با وجود اینکه همه می دانستند که روحانی با اسرائیل رابطه داشته او همچنان رئیس جمهور ایران بوده است؟

البته ممکن است که حسن روحانی در این ملاقات به عنوان جاسوس ایران به اسرائیلی ها کلک زده و می خواسته نقش مامور دوجانبه را برای سیستم اطلاعاتی ایران بازی کند. بعید نیست، ولی به فرض که اینطور باشد، برای چی حسن عباسی یک عملیات اطلاعاتی جمهوری اسلامی را افشا کرده. این که مخالف مصالح امنیتی و اطلاعاتی کشور است.

حسن عباسی از این موضوع نتیجه گرفته که چون قبلا چنین اتفاقی افتاده مذاکرات لوزان قابل اعتماد نیست. احتمالا منظورش این است که آمریکایی ها قابل اعتماد نیستند. برای چی آمریکایی ها قابل اعتماد نیستند، اتفاقا لو رفتن این خبر توسط اسرائیل ثابت می کند که اسرائیلی ها اینقدر صداقت دارند و روراست هستند که حتی اسرار امنیتی شان را هم در روزنامه چاپ می کنند. در واقع این حسن روحانی است که قابل اعتماد نیست. در واقع از این خبر دو نتیجه می توانیم بگیریم، اول اینکه این خبر درست است. اگر خبر درست باشد طبیعی است که روحانی باید دستگیر و مجازات شود. اعتماد دیگر معنی ندارد. آدمی که ۲۵ سال مسئول امنیت ایران بوده، با اسرائیلی ها نشست و برخاست می کند، و دستگیر و مجازات نمی شود؟

موضوع دوم هم این است که احتمالا اسرائیلی ها ممکن است دروغ گفته باشند، که در این حالت حسن عباسی به عنوان کسی که به حیثیت نظام لطمه زده باید دستگیر و مجازات شود.

اما موضوع مهم تر این است که چطوری خبری که سالها قبل به عبری منتشر شده بود، در تمام این سالهایی که روحانی رئیس امنیت کشور بود، وجود داشت و هیچکسی در ایران چیزی درباره آن نمی دانست. یعنی جمهوری اسلامی که اسرائیل را دشمن شماره یک خودش می داند، یک متخصص به زبان عبری ندارد؟

البته حرف حسن عباسی از یک دید بسیار منطقی است. اسرائیل یک ملاقات امنیتی و اطلاعاتی با یک مقام امنیتی ایران کرده و بلافاصله مثل گو… خبر چین ها همه اطلاعات محرمانه اش را منتشر کرده و طبیعی است که باید  فرض کنیم اسرائیلی ها که دروغ نمی گویند، حتما رئیس جمهور خودمان دروغ می گوید. یا مثلا اینکه وقتی آمریکایی ها درباره مذاکرات نظر می دهند، طبیعی است که آنها با ما صادقانه برخورد می کنند، ما که نباید حرف آنها را بگذاریم کنار به حرف ظریف که آدم خودمان بوده گوش کنیم.

کلا به نظرم اگر توجه بیشتری به حسن عباسی بشود، شاید خیلی مسائل حل شود، اصلا درست نیست که با بی توجهی و نادیده گرفتن یک آدمی که خودش فکر می کند هنری کیسینجر است، باعث رشد عقده های او بشویم. گناه دارد. تو را به خدا چنین نکنید.