بوی خوش کفش

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

po_nabavi_01.jpg

همه چیز به این بستگی دارد که اصلاح طلبان و نیروهای میانه رو تا حد امکان صندلی های شورا و خبرگان را بگیرند. در مورد خبرگان قضیه اینقدر جدی نیست که در مورد شوراهای شهر. پیروزی در انتخابات شوراهای شهر به معنی داشتن امکانات بیشتر برای پیروزی در انتخابات مجلس بعدی و ریاست جمهوری است. به همین دلیل راههای زیر را برای شرکت در انتخابات پیشنهاد می کنم:

اول: هر کسی که به این نتیجه نرسیده است که باید در انتخابات شرکت کند، باید قانع کنید. سعی کنید از تعداد موجودات بی تفاوت و بی انگیزه بکاهید.

دوم: هرکسی که به این نتیجه رسید که باید در انتخابات شرکت کند باید تلاش کند با ایجاد یک شبکه تلفنی با خویشان و دوستان و غیره، افرادی را که می تواند پای صندوق ببرد. هر روز این افراد را کنترل کنید که وسط کار پشیمان نشوند.

سوم: دسته جمعی برای دادن رای بروید که کسی از قلم نیفتد و بر اساس لیست رای بدهید که تمام لیست اصلاح طلبان و میانه روها حتی الامکان رای بیاورند.

چهارم: مصطفی تاج زاده حرف درستی زده است. اگر در حوزه ای با رد صلاحیت ها امکان هیچ رقابتی وجود ندارد، انتخابات آن حوزه تحریم شود و قبل از برگزاری انتخابات حتی الامکان تحریم این حوزه ها اعلام شود.

پنجم: مطمئن باشید که طرف مقابل تمام نیروی بسیج و نیروهای اداری سازماندهی شده را پای صندوق می آورد، بنا براین هرگز فکر نکنید که به یک رای شما نیاز نیست و در اولین فرصت رای بدهید.

ششم: در تمام روز برگزاری انتخابات با کسانی که ممکن است رای نداده باشند تماس بگیرید که حتما از رای دادن یا به قول احمد پورنجاتی از قطار سرنوشت جا نمانند.

هفتم: یک انگیزه بزرگ وجود دارد. دولت احمدی نژاد به نام نماینده مردم ایران حضوری در جهان پیدا کرده است که ادامه این حضور به معنی نابودی آینده کشور است و تنها راه برای جلوگیری از ادامه این حضور این است که مردم دنیا بفهمند که دولت احمدی نژاد بعد از یک سال و نیم چون ناموفق بود، در انتخابات شکست خورد. این اصل دعواست.

الفنون بازهم نامه نوشت

حالا می رویم سر موضوعات بی اهمیت دیگری مثل نامه احمدی نژاد به مردم آمریکا که برای دعوت ملت آمریکا به اسلام و درخواست توبه سیاستمداران آمریکایی و چیزهای دیگر نوشته شده که من قصد دارم جداگانه به عنوان یکی از مزدوران آمریکا به وی پاسخ بدهم.

خبرهای انتخاباتی از همه جا

لیست ائتلاف اصلاح طلبان از طرف اصلاح طلبان و اعتماد ملی منتشر شد. تقریبا بعد از چهار پنج سال این اولین بار است که اصلاح طلبان و نیروهای میانه رو موفق شدند یک لیست واحد برای انتخابات بدهند. من فکر می کنم رهبران محافظه کار از حالا شروع می کنند که یک سری از برادران گیج شبه اصلاح طلب مثل کواکبیان و اصغر زاده را علم کنند که در مورد لیست واحد سووال ایجاد کنند و همان بلایی بر سر این انتخابات بیاید که در انتخابات های قبل آمد. از طرفی مرتضی حاجی سخنگوی ائتلاف برنامه اصلاح طلبان برای اداره تهران را اعلام کرد.

و بشنوید از بازی بازی های روزهای آخر که این بقایای یخبندان دوم زمین شناسی در شورای نگهبان، در نقش آقاتیزه تا روز آخر به قول فردوسی پور چه می کنند؟ اولین خبر در این راستا این که « فرماندار سابق گرگان به دلیل اقدام علیه نظام جمهوری اسلامی رد صلاحیت شد.» آگاهان توضیح دادند که نظام جمهوری اسلامی چنان در سالهای فرمانداری این فرماندار خائن، قدرتمند بود، که علیرغم اقدامات وی علیه نظام هیچ اتفاقی نیفتاد و ایشان هنوز در خانه نشسته و مشغول ادامه اقدامات ضدانقلابی اش است. همچنین سه نفر از اعضای شورای شهر اصفهان که قبلا صلاحیت شان توسط هیات اجرایی تائید شده بود، توسط هیات نظارت رد شد. ظاهرا هیات نظارت حق رد صلاحیت را ندارد، بلکه باید صلاحیت های رد شده را احراز کند، اما چون هیات مذکور به انجام وظیفه اش علاقه نداشت، یک کار دیگر کرد.در همین راستا خانواده شهدا و امام جمعه اصفهان به رد صلاحیت ها اعتراض کردند.

بوی خوش کفش

به نظر من که احمدی نژاد خیلی کار بدی کرد که وسط سخنرانی با پای راستش که از کفش بیرون بود، پشت زانوی چپش را خاراند، این کار اصلا کار ابتکاری و جالبی نبود. برای این کار پیشنهاد می کنم زریبافان که عضو بیکار دولت است، مامور شود تا هر وقت جایی از رئیس جمهور نیاز به خارش داشت، آن را بخاراند. رئیس ستاد انتخابات جبهه پیروان خط امام و رهبری گفت:

« فکر نمی کنم ستادهایی چون « رایحه خوش خدمت» و « حامیان قالیباف» بتوانند با یکدیگر نزدیک شوند.» آگاهان حدس می زنند بزودی چند ستاد تبلیغاتی با اسامی « بوی خوش یار» و «در محضر عشق» و « همبسته با وابسته» و « مهرت به دل خاکم به سر، جون!» برای حمایت از کاندیداهای طرفدار دولت تشکیل شود. نکته مهم این که قرار است رئیس جمهور در انتخابات هیچ دخالتی نکند.

پیکان در سودان

من فکر می کنم بزودی ماجرای « دارفور» در سودان که طی آن دهها هزارتن از مردم سودان توسط همدیگر به قتل رسیدند، منتفی شده و مردم سودان از این به بعد با وسایل جدیدتری از شمشیر و قمه و بیل و کلنگ به قتل برسند. دولت ایران اعلام کرد که برای صادرات تصادف از ایران، تولید پیکان در سودان آغاز شد.»

سلمان رشدی ترک می شود

ورود یک نویسنده صاحب نام و نویسنده پرفروش ترین رمانهای معاصر را به هموطنان ترک این وری و آن وری تبریک می گوئیم. آقا! من به این آقای « رافق تقی» پیشنهاد می کنم که فورا چند رمان بنویسد و میلیاردر شود. اصلا مهم نیست که موضوع رمان ها چه باشد. ضمنا پیشنهاد می کنم به سرعت به آمریکا یا فرانسه برود. لابد می پرسید چرا. در پی انتشار مقاله « رافق تقی» نویسنده روزنامه « صنعت» در جمهوری آذربایجان، آیت الله فاضل لنکرانی که عواقب و نتایج صدور حکم مرگ سلمان رشدی را دیده بود و می دانست، حکم ارتداد و مرگ رافق تقی را اعلام کرد. این موفقیت ادبی را به این رفیق رافق تبریک گفته و امیدواریم زودتر کتابهایش چاپ شود.

دلی اوغلان، آی دلی اوغلان!

این معمرالقذافی هم شاهکاری است. واقعا لاو ترکونده. من که دارم با کارهایش حال می کنم. نکته جالب این است که اکثر کسانی که گفته می شود خیلی محبوب هستند، بیشتر محافظ دارند، ظاهرا طرفداران شان یا می خواهند آنها را بکشند یا … نه، احتمالا می خواهند آنها را جر بدهند. پیشنهاد می کنم مجسمه این مشنگ های سیاسی را یک جایی بگذارند، موزه باحالی می شود. یک موزه بی نظیر که قول می دهم هر روز هزاران بازدید کننده داشته باشد. براساس اخبار منتشره، «معمرالقذافی با 200 محافظ وارد نیجریه شد و چون دولت نیجریه فقط با ورود هشت اسلحه موافقت کرد، قرار شد اسلحه های اضافی را به دولت نیجریه تحویل دهند. قذافی برای اعتراض مدتی مسیر تا محل برگزاری جلسه را پیاده رفت، اما دوباره برگشت.»

توجه توجه، از تهران تا کیش، با هواپیمای شخصی

ما یک مملکت بزرگ داریم که در آن حداقل سالانه چهارهواپیما سقوط می کند و 35 هزار نفر در تصادفات جاده ای کشته می شوند. در چنین مملکتی به نظر شما چه راهی برای کاهش مرگ و میر وجود دارد؟ بله، درست است. بهترین راه تولید هواپیماهای شخصی است. چون وقتی هواپیمای شخصی سقوط می کند فقط مسافران خودش کشته می شود، اما وقتی یک اتومبیل تصادف می کند، مسافران اتومبیل دیگر هم کشته می شوند. حالا مساله دوم را هم باید حل کنیم؛ این هواپیماها که احتمالا اکثر آنها متعلق به مردم تهران هستند، در کجا فرود می آیند و در کجا پرواز می کنند؟ آن هم در شهری که برای رانندگی اتومبیل هم جای کافی وجود ندارد. در هر حال، « هواپیمای فوق سبک با قیمت کمتر از خودروی سواری تولید شد. از این هواپیما برای حمل و نقل مسافر و سمپاشی استفاده می شود.» به نظر شما با وجود احمدی نژاد، آیا کشور ما نیازمند به هواپیمای سمپاشی بیشتری دارد؟

توهین به لرهای عزیز

شما برای چی توقیف شدید؟ بخاطر اهانت به نظام.

روزنامه شما برای چی توقیف شد؟ بخاطر اهانت به مسوولان مملکت

روزنامه شما رو چرا تعطیل کردند؟ بخاطر کشیدن کاریکاتور رئیس جمهور

شما برای چی توقیف شدید؟ بخاطر استفاده ابزاری از تصاویر بانوان

شما چرا تعطیل شدید؟ بخاطر توهین به مقدسات

روزنامه شما رو چرا بستند؟ بخاطر توهین به ترک ها

شما چرا زندانی شدید؟ بخاطر اهانت به لرها

روزنامه شما چرا توقیف شد؟ بخاطر اهانت به فوتبالیست ها

روزنامه شما چرا توقیف نشد؟ هنوز دلیلش رو به ما نگفتند.

در خبرها آمده است: « حسین سعیدی پور مدیر مسوول نشریه سپاس به جرم اهانت به لرها بازداشت شد.»

نتیجه گیری اخلاقی: آقا جان! توی این داروخونه ما فقط نفت داریم، هیچ احتیاجی هم به روزنامه نداریم، شما هم بیخود سووال نکن، بشاش و برو

ما دو تا ماهی بودیم….

واقعا علاقه میان ملت ایران و مردم عراق یک علاقه انکار ناپذیر است. به همین دلیل است که ما بیش از چهل سال با وجود داشتن مرز مشترک طولانی همیشه و در همه حکومت ها با هم در حال جنگ بودیم. البته قبل از این دوره هم کشور عراق وجود نداشت، وگرنه حتما سعی می کردیم با آنها بجنگیم. شاید به دلیل همین علاقه دو ملت است که ما هر از چند گاهی گروهی از عرب های جدایی طلب طرفدار عراق را اعدام می کنیم تا علاقه مان را به آنها نشان دهیم و به دلیل همین علاقه است که ما معتقدیم عرب هایی که از طریق عراق به ایران حمله کردند، در حقیقت عرب هایی بودند که از طریق روسیه به ایران حمله کردند. و به همین دلیل است که ما به عراقی ها می گوئیم سوسمارخور و آنها به ما می گویند مجوس کافر. بالاخره این عشق باید این همه نشانه هم داشته باشد. باور کنید که من که این حرف ها را می زنم، شدیدا مخالف نژادپرستی هستم و عرب ها را خیلی دوست دارم. اما نمی فهمم که چرا احمدی نژاد این جمله را گفته است که: « هیچکس نمی تواند ملتهای ایران و عراق را از هم جدا کند.» البته به نظر من دو موجود هستند که در چهل پنجاه سال گذشته این دو ملت را از هم جدا کردند: دولت ایران و دولت عراق.

جوشش شعر و در و دیوار

من تا به حال می دانستم مصرف مشروبات الکلی و عدم رعایت قوانین و چپ روی و تندروی جزو دلایل تصادفات رانندگی است، اما فکر نمی کردم شعر هم چنین نقشی داشته باشد. منصور اوجی شاعر بزرگ میهن مان اعتراف کرد: « از وقتی شعر در من جوشید، ماشین را به در و دیوار می زدم! بنابراین ماشین را کنار گذاشتم.» آگاهان موارد زیر را توضیح دادند:

اول: لطفا وقتی شعر در شما جوشید ترمز کنید.

دوم: ممکن است منظور شاعر از جوشیدن شعر چیز دیگری باشد که جوشیده است.

سوم: اگر شاعر هستید لطفا در کوچه های تنگ رانندگی نکنید.

چهار: در هنگام جوشش شعر چراغ های فلاشر را روشن کنید که رانندگانی که شاعر نیستند مواظب خودشان باشند.

شکست در مانور

یکی از بزرگترین برتری های ما نسبت به ارتش های کلاسیک جهان در این است که ما در مانورهایی که برگزار می کنیم، موفق می شویم دشمن فرضی خود را شکست دهیم. و این یک افتخار بزرگ برای ارتش ماست. البته در چند سال گذشته گاهی در مانورهایی که برگزار کردیم دشمن فرضی تعدادی را اسیر کرد که از سرنوشت آنها هیچ خبری نیست. فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی گفت: « آمریکا در مانور آخر خلیج فارس در برابر مانور ایران شکست خورد.» آگاهان توضیح دادند که بدنبال این پیروزی عظیم بخشی از کسانی که در مانور نقش نیروهای آمریکایی را بازی می کردند، دستگیر شده و فعلا در حال بازجویی هستند. همچنین چند نفر از نیروهای فرضی آمریکایی نیز شهید شدند که قرار است برای تشییع جنازه اجسادشان را به آمریکا بفرستند.

هر گاو گند چاله دهانی….

یکی از کارهای مهمی که فرزندان و آشنایان و دوستان ادبا و شخصیت های بزرگ می توانند بکنند و معمولا باید هم بکنند، این است که پس از مرگ پدر شاعرشان تا می توانند شخصیت او را نابود کنند و اثبات کنند که این شاعر برجسته، مثل همه آدمهای معمولی هزار تا نقطه ضعف هم داشته و اگر مردم این نقطه ضعف ها را ندانند، ممکن است خدای ناکرده از شعر و داستان و ترجمه و تحقیقات آن مرحوم لذت ببرند. البته این کار برای اینکه معلوم بشود که فرزند این مردک ترسو و بزدل وجود دارد نیز ضروری است. سیروس شاملو در مورد پدرش نوشت: « این که شاملو هرگز به سانسور تاسی نکرد و همواره به بی عدالتی نه گفت، مفت ترین دروغ جهان معاصر است… شاملو انسانی دوشخصیتی و مالیخولیایی بود… او آدمی به شدت ترسو و وحشت زده و چاپلوس بود.» این اقدام قهرمانانه سیروس شاملو را تبریک گفته و آرزوی موفقیت های روزافزون برای او داریم.

برنامه استندآپ کمدی در اورلاندو

بالاخره سفر آمریکا هم بعد از دو ماه تمام شد و من آخرین برنامه استندآپ کمدی خودم را در اورلاندو برگزار می کنم. اصلا نمی دانم در اورلاندو غیر از مسعود نقره کار عزیز چه ایرانیانی زندگی می کنند. البته این مشکل را در مورد سایر شهرها هم دارم. بعد از اورلاندو هم به واشنگتن می روم و به بروکسل برمی گردم. نوشتن رمان « نذر» که داستانی است که در دوران احمدی نژاد می گذرد شروع کردم و فعلا فصل چهارم آن را تا دیشب نوشتم. اگر از دست نگذارم شاید یک ماهه تمام شود.