بلوغ جسمی در انسان به اندازه بلوغ روحی دارای اهمیت است و سلامت جنسی نیز به اندازه سلامت روحی موجب رشد همه جانبه و متعادل می شود، اما در سیاستگذاری فرهنگی حکومت ایران سلامت جنسی از جمله مفاهیمی است که در سایه نگاه ایدئولوژیک بکلی فراموش شده و یا طبق نسخه خاصی به آن پرداخته میشود؛ نگاهی که در ۳۴ سال گذشته نه تنها موجب به خطر افتادن سلامت جنسی جامعه، که موجب گسترش آسیب هاو مشکلات روانی شده است. خطری که حتی بعد از ازدواج می تواند خانواده را متلاشی کند.
بدون شک هر گونه اختلال و نادیده گرفتن سلامت جنسی از سوی حکومت یا خانواده، منجر به افسردگی و اضطراب و وسواس واختلالات جنسی و انزوا و حتی خشونت و طلاق عاطفی می شود و رفتارهای جنسی و روانی زن و مرد را تحت الشعاع خود قرار دهد.
اما نکته اینجاست، در حالی که جامعه به سرعت در حال تغییر است و جوان امروزی با جوان یک نسل قبل خود تفاوتهای جدی دارد، اما همچنان الگوهای تربیتی در جامعه ما سنتی و بدون معیارهای منطقی ای است که جوان این نسل بتواند بپذیرد؛ معیارهایی که جوان ما رادچار سردرگمی کرده و موجب شده تا نسبت به همه معیارها دچار شک و تردید و نوعی وازدگی شود. تفاوتی هم نمیکند این جوان در خانواده مذهبی یا غیر مذهبی بزرگ شده و یا در خانه اش ماهواره داشته یا نداشته است. او علت این همه فشار و حلال و حرام را نمیفهمد،و تحمل شنیدن این همه گناه و حرام و مستحب و مکروه را ندارد. نسلی که امروز در ایران زندگی میکند تحمل اینهمه قضاوت شدن بر اساس این معیارها را ندارد. نسلی که سلامت روانی خود را در میان بایدها و نبایدها و دستورالعمل های رفتاری از دست داده و به نسلی مشوش با بغضی فروخورده تبدیل شده است و متاسفانه جمهوری اسلامی همچنان بر طبل کهنه و قدیمی خود می کوبد.
هفته گذشته معاون اجتماعی آگاهی که حتما با مشاهده آسیب های اجتماعی مختلف به دنبال راه چاره بوده، به جای آسیب شناسی بی طرفانه، میگوید: متاسفانه بسیاری از روابط دختران و پسران در جامعه پنهانی شده است و این رابطه به این دلیل که مبنای منطقی ندارد باید کنترل شود و خانواده ها اولین کنترل کننده بوده و بیشترین نقش را دارند.
سرهنگ اندرز راه چمنی در مصاحبه خود با ایلنا همچنین گفته است، زنان به دلیل رابطه آشنایی قبل از ازدواج در جامعه مورد بیحرمتی قرارمیگیرند. وی برای حل معضلات اجتماعی از خانوادهها خواسته است که “روابط پنهان دختران و پسران” را کنترل کنند.
اما آیا راه حل تامین سلامت جنسی جامعه نسخه ای است که معاونت اجتماعی پلیس آگاهی می پیچد؟ آیا عملی شدن چنین توصیه ای ممکن است؟ آیا میتوان به جوانی که از حدود ۱۲ تا ۱۵ سالگی با نیازهای جنسی روبرو ست و تا ۳۰ سالگی امکان ازدواج پیدا نکرده گفت که نیازهای جسمی متعارف اش رابا یاد خدا سرکوب کند. آیا این مقام پلیس و مقامهای دیگر در بخش سیاست گذاری و فرهنگی جامعه به اثرات رویه ای که در ۳۴ سال گذشته در پیش گرفته اند فکر کرده و اندکی آن را در بوته نقد گذاشته اند؟
به اظهار نظر این کارشناس فرهنگی توجه کنید. دکتر حمید حبشی درباره سلامت جنسی می گوید: آموزش مسایل مربوط به سلامت جنسی به جوانان حرمت اجتماعی را از میان می برد.
او معتقد است حتی به بهانه پیشگیری از بیماری ایدز آموزش روابط جنسی غلط است و حرمت اجتماعی را از میان میبرد و این آموزشها جوانان را بی پروا و حریص میکند. او که مدرس مرکز آموزش عالی خاوران است میگوید باید به جوانان تاکید کرد که هیچ امنیت روانی، جسمی و جنسی در برداشتهای خارج از روابط زوجیت وجود ندارد.
نکته جالب اینکه اینگونه اظهار نظرات ها در میان مسئولان و کارشناسان فرهنگی جمهوری اسلامی کم نیست. سردار جعفری نسب،با تاکید خواستار مشخص شدن مرز بندی ها در روابط دختر و پسر است. راه حلی که این مقام مسئول ارائه می کند این است که: نگاه قرآنی به این موضوع داشته باشیم. قواعد و اصول ارتباط دختر وپسر در دین اسلام تعریف شده است. مطمئنا اگر می خواهیم غیر از آموزه های دینی عمل کنیم؛ دنیا و آخرت خود را از دست خواهیم داد.
واقعیت این است که تفکر خانواده های ایرانی با در نظر گرفتن شرایط فرهنگی و اقلیمی در رابطه با روابط میان دختر و پسر با نوعی شرم فرهنگی همراه است. خانواده ها گاهی آنچنان در مقابل نیاز های جنسی جوانان مقاومت میکنند که فرزندان خود را به روابط در سایه و پنهان سوق و آنها را در شرایط رفتارهای پر خطر قرار میدهند.
در پایان باید گفت سلامت جنسی به عنوان یکی از اولویت های سلامت همگانی است. مسئولان فرهنگی و بهداشتی جامعه ما نمی توانند به این موضوع بی تفاوت باشند. نمی توانند چشم خود را ببندند و از خانواده ها بخواهند روابط دختر و پسر را کنترل کنند. نمی توانند فکر کنند با کنترل دخترها و پسرها سلامت جنسی جامعه حفظ و تامین خواهد شد. آنها نمی توانند با این تفکر، با مشکلاتی که جامعه امروز ما با آن دست به گریبان است مقابله کنند. پای فشردن بر راه رفته ای که نتیجه ای جز فرو پاشی اخلاقی در ایران نداشته همچنان راه به جایی نخواهد برد و این کلاف را پیچیده تر خواهد کرد.