آرش معتمد
نوشین احمدی خراسانی و پروین اردلان، فعالان حقوق زنان به اتهام “تبانی و اجتماع جهت برهم زدن امنیت کشور” به سه سال حبس که دو سال و نیم آن به مدت پنج سال تعلیقی است، محکوم شدند. به این ترتیب شش ماه از حبس آنها از نوع تعزیری و لازم الاجراست. حکمی که که صدور آن “خارج از انتظار” بود. آن طور که نسرین ستوده می گوید و می افزاید: “پیوند دادن مطالبات مدنی، که بیشتر آن در چارچوب مسائل خانواده قابل بررسی است، با مسائل امنیتی سوال برانگیز است.”
خانم ستوده همچنین در گفت و گو با رسانه های مختلف خبری، تاکید کرده است که: “یقینا لایحه تجدید نظرخواهی را به دادگاه انقلاب ارائه خواهیم کرد”.
به این ترتیب، تعداد زنانی که صرفا به دلیل شرکت در یک تجمع مسالمت آمیز، به زندان های طولانی محکوم شده اند به پنج نفر می رسد. پیش از این شبعه ششم دادگاه انقلاب تهران فریبا داوودی مهاجر، از دیگر شرکت کنندگان در تجمع اعتراضی هفت تیر را به جرم “برگزاری اجتماع غیرقانونی” و “تبانی جهت ارتکاب جرم” به یک سال زندان و سه سال حبس تعلیقی محکوم کرده بود. جرمی مشابه در دادگاهی مشابه و با حکمی همانند برای سوسن طهماسبی و آزاده فرقانی. این دو فعال عرصه حقوق زنان نیز، یکی به شش ماه زندان و یک سال و نیم حبس تعلیقی و دیگری به دو سال حبس تعلیقی محکوم شدند.
یکی از فعالان زن در ایران در این ارتباط به روز می گوید: “حبس تعلیقی مثل شمشیر بالای سر بسیاری از ما نگاه داشته شده تا خلاف میل آقایان سخنی نگوییم.”
او می افزاید: “اما آقایان توجه ندارند که مقوله حقوق زنان امری همه گیر است که تا خانه های خود مسئولین هم ادامه دارد. روزی که دختران خود اینها حق شان را بلند بخواهند با آنها چه می کنند؟”
یکی از فعالان دانشجویی نیز که خود دو سال حبس تعلیقی را یدک می کشد، می گوید: “وقتی ما نمی توانیم حقوق ساده انسانی خود را داشته باشیم، چطورمی توانیم انرژی هسته ای را حق خود بدانیم؟”
خانم معلمی که دختر وی در ارتباط با جمع آوری امضا برای کمپین یک میلیون امضاء دستگیر شده و مدتی را هم در زندان به سر می برده، می گوید:“از آن روز مانع بیرون رفتن دخترم از خانه شده ام. دلم نمی خواهد دخترم دست اینها بیفتد. اما خودم می فهمم که شور و حرارت دخترکم چگونه تبدیل به خشم و نفرت می شود. بچه هایی مثل بچه من کم نیستند. یکی نیست بگوید وقتی نمی گذارید آدم ها فکر کنند، پس چرا مانع کارهای دیگری می شوید که برای فرار از فکر نکردن به آنها پناه برده اند؟”