در کشمکش میان شیعیان و سنی ها در خاورمیانه، باید مقام اول را به قدرت تندروی ایران شیعه داد. ایران از طریق نماینده شبه نظامی خود- حزب الله- نشان داد که می تواند در قامت قدرت واقعی لبنان ظاهر شود. برای این کار فقط چند روز لازم بود.
هفته پیش شبه نظامیان شیعه در لبنان به طرفداران ضعیف دموکراسی تحت حمایت غرب که از دل انقلاب سرو سال 2005 بیرون آمده، یورش بردند و با سرکوب مخالفان، به کشتار ده ها تن از مردم دست زدند. این حادثه لبنان را در وحشت شروع یک جنگ داخلی نظیر اوضاع اسفبار بین سال های 1975 تا 1990 فروبرد.
ولی حزب الله به احتمال زیاد به جنگ داخلی فکر نمی کرد. این تنها ضرب شستی کوچک بود برای نمایش برتری نظامی این گروه تحت حمایت ایران و سوریه. پس از غیرقانونی اعلام شدن شبکه مخابراتی آن هااز سوی دولت و اخراج یک مقام نزدیک به این گروه از فرودگاه بیروت، چنین قدرت نمائی لازم شد. اکنون حزب الله با زیرکی تمام می تواند دولت را برای اعطای قدرت قانونی بیشتر تحت فشار بگذارد.
این منازعات لرزه شدیدی بر پیکر دولت های عرب سنی خاورمیانه، نظیر عربستان سعودی و مصر انداخت چرا که آنها ایران را در حال پیشروی در منطقه مشاهده می کنند.
این امرواقعیت دارد. از زمانیکه صدام حسین دشمن بزرگ ایران با تهاجم ایالات متحده سرنگون شد، فضای بیشتری برای اشاعه اسلام، با برداشت خاص ایران، در منطقه پدید آمده. تهران علیرغم کارکرد مایوس کننده اقتصادی دولت در داخل آن کشور، چهره چالش برانگیزی را از خود در برابر دشمنان خارجی نظیر سعودی، اسرائیل و غرب به نمایش گذاشته است.
ایران با تجهیز و حمایت از شبه نظامیان عراق، مشکلات متنابهی را سر راه ایالات متحده در این کشور قرار داده و در افغانستان نیز به کمک طالبان شتافته است.
حماس نماینده تروریستی و ضد اسرائیلی دیگر ایران درنوارغزه است. الیوت آبرامز، مشاور امنیت ملی رییس جمهور آمریکا که در سفر هفته جاری بوش به خاورمیانه او را همراهی می کند، می گوید ظرف هفت سال گذشته، «میزان کمک های ایران به حماس از افزایش چشمگیری برخوردار شده است».
اکنون ایران مشغول افزودن به قدرت شیعیان لبنان است که می تواند به انقباض عضلات شیعه آن کشور در مقابل گروه های فرقه ای دیگر و اسرائیل بینجامد دست بزند. اسراییل هم می باید تصمیم بگیرد که آیا درمقابل برنامه هسته ای ایران، باید رفتاری نظیر آنچه با سوریه و عراق انجام داد، در پیش گیرد؟
در سوی دیگر خاورمیانه کشورهای عربی، ایالات متحده و منافع دموکراتیک و نیز اسرائیل قرار گرفته اند. البته اهرم های قدرت این کشورها در لبنان محدود است.
حزب الله به خوبی تجهیز شده و از سازمان منظمی برخوردار است. هیچ کس قصد این را ندارد یا نمی تواند آنها را خلع سلاح کند. نه دولت لبنان و نه اسرائیل - که از عهده سرکوی حزب الله در سال 2006 برنیامد. نیرو های پاسدارصلح سازمان ملل نیزنتوانستند آن ها را خلع سلاح کند. ایالات متحده هم که در عراق زمینگیر شده است، انفجار سال 1983در پایگاه خود در بیروت را به خاطر دارد. واقعیت این است که در وهله اول، این تلاش دولت لبنان برای تضعیف قابلیت های نظامی حزب الله بود که آتش طغیان این گروه را شعله ور ساخت.
در همین حال، اتحادیه عرب هم که مذاکرات لبنان در هفته جاری را برپا کرده است، خود فاقد اعتبار کافی است. این اتحادیه چگونه می تواند به تقسیم قدرت دموکراتیک در لبنان بیاندیشد درحالیکه رهبران آن، خود در کشورهایشان با مشکل روبرو هستند؟
بنابراین برای نهادینه کردن دموکراسی در لبنان به حمایت های بیشتری- چه به صورت کمک به توسعه اقتصادی آن کشور ویا به صورت تجهیز و تسلیح بیشتر ارتش لبنان باشند - نیاز است. اسلامگراهای خشونت طلب نمی تواند لبنان را برای خاورمیانه الگو قرار دهند.
منبع: کریستین ساینس مانیتور – 14 مه