پیتر بومانت/ سعید کمالی دهقان
شهرزاد کریمان، مادر شیوا نظر آهاری فعال حقوق بشر 26 ساله [که دیروز از زندان ازاد شد]، دو هفته قبل توانست وی را برای مدت کوتاهی در خارج از صحن دادگاه در اوائل ماه جاری ملاقات کند. کریمان به جنبش بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: «ما توانستیم او را برای چند دقیقه ببینیم. فقط به اندازه ای که بتوان او را در آغوش کشید. اما نتوانستیم بپرسیم در دادگاه چه روندی طی شد… ما تا پیش از برگزاری دادگاه از اتهامات وارد شده اطلاعی نداشتیم.»
محاربه از جمله اتهامات وارد شده به نظر آهاری است که مجازات آن می تواند مرگ باشد. این اتهام در اصل برای استفاده در مورد گروه های مسلح و سارقان مسلح و نه مخالفان درنظر گرفته شده بود.
ضمناً نظرآهاری به سازماندهی و ارتکاب جرائم، تبلیغ علیه نظام و ایجاد اخلال در نظم عمومی نیز متهم شده است. اما شاید مهمترین اتهام وی، که البته قویاً از طرف خانواده و سازمان خبرنگاران حقوق بشر تکذیب شده است، داشتن «ارتباط» با سازمان مجاهدین خلق است. رژیم ایران این سازمان را به انجام فعالیت های تروریستی متهم کرده است. خانواده نظرآهاری می گویند شیوا از سازمان مجاهدین بیزار است.
وی که در خلال ناآرامی های انتخابات بحث انگیز ایران در ژوئن 2009 دو بار دستگیر شد و در زندان اوین در شمال تهران حبس شده بود، از دسامبر گذشته تا کنون و پس از دستگیر شدن در جریان تلاش برای حضور در مراسم خاکسپاری آیت الله حسینعلی منتظری، در بی خبری محض نگهداشته شده است. محبوبه عباسقلی زاده فیلمساز و چهره برجسته دیگر حقوق بشر نیز در همین ارتباط دستگیر شده بود. وی توانست از کشور خارج شود اما به طور غیابی به دو سال و نیم زندان و تحمل 30 ضربه شلاق محکوم شد.
چهره شیوا و زنانی نظیر وی در 15 ماه گذشته و متعاقب انتخابات به سرقت رفته در ایران، در شهرهای مختلف دنیا نظیر پاریس، نیویورک، لندن، برلین، سیدنی و پراگ به نمایش گذاشته شده است.
تصویر این زنان در دست بسیاری از تظاهرکنندگان و در وب سایت های حقوق بشر دیده شده است و بر روی بسیاری از نشریات و صفحه های تلویزیون ظاهر شده است.
تصاویر دیگری نیز هست که به مرگ افرادی نظیر ندا آقا سلطان مربوط است. او در 20 ژوئن 2009 و حین شرکت در تظاهرات مخالفان برای اعتراض به سرقت آرا در انتخابات توسط احمدی نژاد و طرفدارانش به ضرب گلوله از پای درآمد.
زنان همانقدر که حضور برجسته تری داشته اند، بیشتر هم با تهدید مرگ روبرو شده اند. از جمله آنها سکینه محمدی آشتیانی، زن 43 ساله و مادر دو فرزند است که پس از محکوم شدن به سنگسار به اتهام زنا، در کانون توجهات بین المللی قرار گرفت.
اگرچه محمدی آشتیانی یک فعال نبود و یک قربانی به شمار می آید، اما پرونده وی به عنوان مظهر سوء رفتار جمهوری اسلامی با زنان و شکست دستگاه قضایی رژیم، به ابزار روشنگری برای فعالان حقوق بشر تبدیل شده است. این روند با حمایت ستاره های سینما نظیر کالین فیرت، اما تامسون، همسر رئیس جمهور فرانسه، کارلا برونتی و نیز سیاستمدارانی نظیر ویلیام هیگ وزیر خارجه انگلستان و نهادهایی نظیر اتحادیه اروپا و واتیکان همراه شد.
نتیجه تمامی این تحولات این بوده که برخی از نام ها و چهره ها به اندازه چهره های مشهور دیگر ایرانی پیش از سال 2009، نظیر شیرین عبادی، برنده جلیزه صلح نوبل و فعال حقوق بشر، نزد افکار عمومی دنیا مطرح شوند.
اینکه داستان فعالان زنی که به دلیل فعالیت هایشان تحت تعقیب قرار می گیرند ونیز کسانی نظیر محمدی آشتیانی در سطح دنیا مطرح می شود، دلیل ساده ای دارد. اینکه داستان آنها جنبه های مختلف نحوه برخورد رژیم ایران را به نمایش می گذارد: جایگاه زنان و اینکه زنان چه آسان هدف اتهام قرار می گیرند و بدون ضمانتی برای برگزاری دادگاه عادلانه، محکوم شناخته می شوند.
دکتر زیبا میرحسینی، فعال حقوق بشر و محقق ازکمبریج انگلستان می گوید برجسته شدن مبارزه زنان در آنچه وی مبارزه میان «دموکراسی و استبداد» می خواند، با توجه به تاریخچه حقوق زنان درایران کاملا طبیعی است.
وی می گوید این تنشی است که در نتیجه رویکرد بحث انگیز انقلاب اسلامی 1979 به حقوق سیاسی زنان به آن دامن زده شده است. قانون حمایت از خانواده که زمانی از سوی شاه برای تضمین حقوق بیشترزنان در مسائلی نظیر طلاق مطرح شد، مدت کوتاهی پس از سقوط وی برچیده شد. جمهوری اسلامی اما رأی دادن توسط زنان را حفظ کرد و جالب است که این موضوع در دوره پس از انقلاب مورد توجه بیشتری قرار گرفت، هرچند که سایر حقوق زنان همچنان با دستاویز «حمایت از ارزش زنان»، هدف تخطئه بیشتر قرار گرفت.
با آغاز کار جنبش جمع آوری یک میلیون امضا که به همت تنی چند از پیشگامان حقوق بشر در سال 2006 و یکسال پس از انتخاب احمدی نژاد برای دوره اول ریاست جمهوری پا به عرصه حیات گذاشت، صحنه برای یک رویارویی آماده شد.
درحالیکه این جنبش برای تعلیق موقت قانون حمایت از خانواده احمدی نژاد، قانونی که اجازه تعدد زوجات را به مردان می داد و گرفتن طلاق را برای زنان دشوارتر می کرد، به موفقیت دست یافت، اما در عین حال نسل جدیدی از فعالان زن ظهور کرد که بعدها رهبری تظاهرات خیابانی متعاقب انتخابات 2009 را برعهده گرفتند و روند فرسایشی مبارزه با رژیم در حال افراطی تر شدن را مشهودتر کردند.
مریم نمازی از جنبش بین المللی حمایت از همبستگی با ایران می گوید: «من فکر می کنم دلیل تمرکز فراوان بر حقوق زنان پس از انتخابات اخیر، تا حدی اهمیت نقش زنان در تظاهرات سال 2009 بوده است. آنها در صف اول بودند و سردادن شعار را رهبری می کردند. ضمناً این واقعیت نیز وجود دارد که حقوق زنان هدف بزرگی برای سرکوب توسط این دولت است.»
از آخرین نماد های این جنبش نیز توجه جهانی به حکم سنگسار سکینه اشتیانی است. توجه بین المللی باعث برجسته شدن مواضع همیشگی زنان در خصوص نیاز به انجام اقدامات وسیع تر علیه متجاوزان به حقوق زنان، شد.
رویداد جالب توجه دیگر نیز به شادی صدر مربوط می شود که مرکز مشاوره حقوقی برای زنان، موسوم به رهایی، را مدیریت می کند. وی علیه سنگسار به فعالیت دست زد و به عنوان وکیل مدافع نظرآهاری فعالیت کرد.
وی ژوئیه گذشته در سر راه خود به دانشگاه تهران برای شرکت در نماز جمعه به امامت آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی دستگیر شد. وی به درون یک خودروی شخصی کشیده شد و سر از زندان اوین درآورد. او را در سلول انفرادی نگاه داشتند و برای کسب اطلاعات از سایر فعالان حقوق بشر و انتخابات تحت بازجویی قرار دادند. بعداً وی را به تهدید امنیت ملی از طریق سازمان دهی اغتشاشات متهم کردند.
وی در دادگاه به عنوان یکی از سران جنبش حقوق بشر زنان معرفی شد و ضمناً به تلاش برای براندازی نظام متهم شد. شادی صدر دو روز بعد به ترکیه گریخت.
شادی صدر هفته گذشته در توضیح تلاش هایش برای دفاع از نظرآهاری گفت: «هرگز اجازه ملاقات با شیوا به من داده نشد تا اینکه خودم دستگیر شدم و جالب اینکه به سلولی برده شدم که تا روز قبل شیوا در آن نگهداری می شد.»
«او سرگذشت خود و اتهامات وارد شده را بر روی دیوار سلول نوشته بود. می توانید این را تصور کنید؟ وکیل و موکل هر دو به فاصله یک روز در یک سلول نگه داشته شوند. من اجازه ملاقات با شیوا و شنیدن دفاعیات او را نداشتم اما آن روز تمام داستانش را از روی دیوار خواندم.»
سرنوشت شادی صدر، شیوا نظرآهاری و محبوبه عباسقلی زاده ازسال 2009 به این سو، بسیار آموزنده هستند. آنطور که مرکز اسناد حقوق بشر ایران در گزارش ماه گذشته خود تحت عنوان «خاموش کردن جنبش حقوق زنان در ایران» آورده است، این پرونده ها برای از کار انداختن جنبش حقوق زنان و خاموش کردن فعالان با دستاویز نگرانی های امنیت ملی تنظیم شده است.
در گزارش یاد شده از قول پریسا خزاعی یکی از پیشگامان دفاع از حقوق زنان آمده است که صرفنظر از آنکه رژیم واقعاً به این حربه اعتقاد داشته باشد یا خیر، اما در پی قراردادن فعالان زنان در برابر سه گزینه است: «غیرفعال شوند، زندانی شوند ویا کشور را ترک کنند.»
هیچ نشانه ای از کمسو شدن شعله برخورد با فعالان زن به چشم نمی خورد. ماه گذشته نوبت به نسرین ستوده 45 ساله، وکیل صریح الهجه و همکار شیرین عبادی رسید که کار وکالت چندین فعال مخالف و معترض را برعهده داشته است. وی به عنوان یکی از اعضای جنبش جمع آوری یک میلیون امضا، از سوی مقامات اطلاعاتی تهدید شده بود که در صورت ادامه وکالت ازسوی شیرین عبادی، دستگیر خواهد شد. خانم عبادی یک روز پیش از انتخابات ریاست جمهوری برای شرکت در کنفرانسی در اسپانیا از کشور خارج شد و به دلیل نگرانی از ارعاب و رفتارهای موجود، دیگر به کشور بازنگشت.
خانم عبادی در خصوص دستگیری نسرین ستوده گفت: «تنها دلیل دستگیری او، فعالیت های برای حقوق بشر و دفاع بدون ترس و هراس از موکلانش بوده است.» از انتخابات سال گذشته به این سو، موجی از ارعاب و فشار علیه وکلا و خصوصاً وکلای زن به راه افتاده است.
«بسیاری از آنها مجبور به ترک ایران شدند و برخی نیز در زندان هستند. در چنین شرایطی، ستوده یکی از معدود وکلا و فعالان حقوق زن بود که هنوز در ایران کار می کرد.»
عبادی به ترس رژیم فعلی از زنان اطمینان دارد. او در مقاله ای برای گاردین اعلام کرد: « کلام مرا به خاطر بسپارید. این زنان خواهند بود که دموکراسی را به ایران می آورند.»
توان بالقوه اجتماعی در همزمان شدن حقوق زنان و اصلاحات دموکراتیک، چیزی است که احمدی نژاد و طرفدارانش مصم هستند به آن اجازه ظهور ندهند.
منبع: گاردین- 12 سپتامبر