هیلاری کلینتون بالاخره پس از یک مبارزه 18 ماهه به تلاش های خود برای احرازنمایندگی حزب دموکرات امریکا در انتخابات ریاست جمهوری این کشور پایان داد و در مبارزه اولین ها، که از بخت بد هردو اولین های یک حزب بودند، این باراک اوباما، اولین کاندیدای سیاه پوست بود که بر اولین کاندیدای زن برتری یافت تا شاید بخشی از جفای رفته بر سیاهان این کشور جبران شود؛ هر چند هنوز تا پایان مسیر ادای این دین راه درازی باقی است.
و اما از دیگر سو شاید این انتخابات مقدماتی از این نکته هم پرده بر داشت که هنوز امریکا مانند برخی کشورهای هم قاره ای اش و حتی دیگر قاره دوستش، تمایل چندانی به نشستن یک زن بر صندلی ریاست جمهوری ندارد.ولی با این وصف نمی توان از اهمیت این مسئله که حضور یک زن در مقام ریاست جمهوری امریکا، آن هم در جهانی که زنانش ثانیه به ثانیه بر مدار پیشرفت چرخ می خورند غافل شد.جای گفت و گو نیست که وجود زنی مانند کلینتون می توانست فرصتی باشد برای کشوری که تاکنون وجود زنان قدرتمندی همچون مادلین آلبرایت،کاندولیزا رایس و نانسی پلوسی را تجربه کرده؛هرچند تمام تصمیمات عرصه سیاستش با نظارتی مردانه همراه بوده است.
هیلاری 60 ساله، گزینه ای مناسب برای این صندلی بود چرا که هم در کنار همسر خود تجربه ریاست جمهوری را تمرین کرده بود وهم اینکه بیشتر از یک سیاستمدار، به عنوان یک فعال اجتماعی و اکتیویست شناخته می شد؛ ضمن اینکه تاکید بر حقوق زنان، فارغ از بیان گرایشی خاص در این زمینه، برگ برنده ای بود تا همگان اعم از فمینیست،غیرفمینیست و حتی مردم عادی کوچه و خیابان برای حضور وی به توافق برسند. اما در نهایت این رقابت بود که سرنوشت را رقم زد و ضعفهایی که شاید بیرون از گود رقابت ضعف تلقی نمی شد،هیلاری را از پله های صعود به رقابت نهایی بازداشت. ضعف هایی که نقطه اوج آنها در تبلیغات و گاه سخنان این اولین کاندیدای زن نمایان می شد و همین پاشنه آشیلی شد برای او.
آن گاه که کلینتون از مواضعش در برابر ایران و حمله به آن بر خلاف سیاست حزب مورد حمایتش سخن گفت تا آرای امریکایی های مخالف ایران را جلب کند، باراک حسین اوباما از گفت و گو با احمدی نژاد گفت و وزنه را به سوی خود چرخاند؛ هرچند تنها هفته ای پس از آن با زیرکی گفته اش را تغییر داد و تا آن جا پیش رفت که فردای روز پیروزی اش برنامه حمله به ایران را هم روی میز کار خود گذاشت!
یا زمانی که خانم کلینتون با تحقیر و توهین خطاب به اوباما سخن می گفت، باراک حسین با خونسردی تمام در برابر این حملات واکنش نشان داد و با مهارتی عجیب، تمامی آنچه را که هیلاری به وی نسبت داده بود با زبانی دیگر بیان کرد تا نشان دهد که میان بنشین و بفرما چه مقدار فاصله است.
کلینتون اما تا لحظه آخر امید خود را از دست نداد وشجاعانه در این عرصه تاخت و به رغم تمام پیش بینی ها از پای ننشست. پس از شکست هم به کمک رقیب رفت وبرای رسیدن به پیروزی مخفیانه با او جلسه گذاشت تا نشان دهد که مقصد از مسیر مهم تر است.
چنین بود که نشد امریکا هم چند سالی بر پاشنه بلند زنی بچرخد و در جدال اولین ها، اولین زن در برابر اولین سیاه پوست پیروز شود.
اما باز هم برای کلینتون 60 ساله زمان هست. شاید 4 سال بعد، نوبت او باشد که از آخرین کمپین مقدماتی خندان باز گردد، چرا که به نظر می رسد نا امیدی در دستور کار خانم سناتور نیست.