”راز سر به مهر” با توجه به نامه اخیری که خانواده زهرا بنی یعقوب منتشر کرده و در آن از مردم ایران استمداد طلبیدند نوشته است:
مراجع محترم عظام که برای رویت ماه اول شوال این سو و آن سو نفرات مورد اطمینان خود را میفرستند و آن قدر منتظر میمانند تا خبر موثق بگیرند، که حق عید فطر پایمال نشود و حرام خدا؛ حلال، آیا برای پایمال نشدن خون زهرا بنی یعقوب هم، به عنوان یک مسلمان، این همه حس مسوولیت دارند و حاضرند برای دفاع از حق خانواده ای که مدعی است مثل آب خوردن در حقش دارد ظلم میشود، کسی را برای کمک و پیگیری مأمور کنند شاید که حقی احقاق و باطلی ابطال شود؟
مردم، خزعلی را از جزیره بیرون کردند
محمد نوری زاد در “گاه نوشت” از مشاهداتش در سفر اخیرش به جزیره هرمز نوشته است:
درجزیره هرمزم. جزیره ای که جوانان و مردمش سالهاست که تحقیرمیشوند. مردمیشهیدداده و خوب و شریف وقانع. مدیرکل سیاسی استانداری هرمزگان پنج ماه پیش به من گفت: تا ده روز دیگر ما بنا داریم بازارچه مرزی هرمز را راه بیاندازیم. مثل سایرحرف های مفت. اغلب مردم هرمز تحت پوشش کمیته امدادند. جزیره ای که اگر یک وجبش را اجنبی ها داشتند چه ها که نمیکردند امروز به ارتزاق همان تحقیر ممتد مشغول است. تنها معدن خاک سرخ جهان در این جزیره است. مردم دریک حرکت با شکوه فردی به اسم خزعلی را که با تبانی نمیدانم چه دستگاهی صاحب معدن شده بود از جزیره تارانده اند. به خاطر صید چندکیلو میگو جوانان هرمزی چه خطرها که نمیکنند. بازار رشوه توسط گشت های نیروی انتظامیداغ است. آنقدر داغ که به شما حالت تهوع دست میدهد. چندنفری از جوانان هرمزی به ضرب تیر نیروی انتظامیاز پای درآمده اند. لابد نمیخواسته اند رشوه بدهند.
خدایا به همه مقدسات تو سوگند که من از این اینگونه تلخ نویسی خوشنود نیستم. قراربود ما به جاهای خوب برویم و گلهای خوشبویی برای این مردم به هدیه آوریم. اگرچه هنوز نیز ناامید نیستیم. و براین باوریم که هرروز که میگذرد ما یک روز به ظهور آن خوب و ناز نزدیک تر میشویم.
نسبت عکس قیمت نفت و آزادی در ایران
هادی کحال زاده در “نه چندان جدی” در مورد رابطه بهای نفت و دموکراسی در ایران نوشته است:
قیمت نفت با دموکراسی در ایران، با تمکین پذیری حکومت از مردم، رابطه عکس داره. هر وقت که گرون میشه به قول عباس عبدی، اصحاب قدرت مست میشوند و هر کاری که دوست دارند میکنند و هر وقت که ارزون میشه از آسمون توهم پایین میآیند. از طرف دیگر برخورداری از توان مالی بالا و پر شدن حساب های ذخیره و افزایش قدرت مالی دولت و بالاتر فروختن یک ثروت، یک حس ملی و یه آرزوی ملی است، که چنانچه از اون خوب استفاده بشه و سرمایه گذاری های زیر بنایی و یا بازسازی نهادهای مالی و سرمایه گذاری استفاده بشه خیلی خوبه! یعنی هم میتونه رشددهنده باشه و هم بدبخت کننده.
به گمانم اگه احمدی نژاد میخواهد بمونه بهتره نفت در حد پنجاه و پنج تا شصت دلار باقی بمونه، همانطوری که بدرستی هم دکتر نیلی اشاره کرده، به نظرم دولت اگه صرفا بتونه با هزار مکافات خرج خودش رو بده خوبه، چرا که هر گونه اضافه ی بلند پروازی مجدد و تخریب بیشتر اقتصاد رو بدنبال خواهد داشت. دولت احمدی نژاد رویای ترین ایام درآمد نفتی ایران رو بر باد فنا داد. الان ایران حداقل بایستی بین صد تا صدوسی میلیارد دلار ذخیره ارزی میداشت. که هم قدرت مالی بالای بود، یعنی یک سوم GDP بود و هم تورم مهار شده و رشد ثابت اقتصادی حداقل نه درصدی میداشتیم.
پدافند غیرعامل یعنی چی؟!
”از پشت یک سوم” که جمله “پدافند غیرعامل صلح آمیزترین شیوه دفاع است” را بر روی قبضهای موبایل دیده، نوشته است:
پـدافنـد برای منی که سواد درست و حسابی ندارم و یه خانوم خونهدار هستم، که تموم فکر و ذکرم اینه که دو ساعت زودتر برم توی صفِ بقالی تا بتونم دو تا دونه شیر شیشهای سوبسیدار ( البته اگه هنوزم هم باشه چون من از توزیع این شیرها خبر ندارم) بخرم و گرون شدن گوشت و مرغ و نون و سیبزمینی و کره و مربا، دیگه هوش و حواس برام نذاشته یعنی چی؟!
نمیدونم بر اساس چه معیار و مبنایی روی میلیونها قبض موبایل، شعاری نوشته میشه. آیا واقعاً گروهی بررسی کردند که این شعار مناسب این روزها و فضای جامعه است یا همینجوری بینی و بینالله و بطور کاملاً دیمیو تصادفی یه چیزی نوشته میشه تا توی قبضهای تلفن هم یه شعار اخلاقی داشته باشیم. حالا که دیگه جنگ هم نیست تموم در و دیوار کوچه و خیابون، مدارس، مساجد، اداره، شرکت، کارخونه، مترو، ایستگاه اتوبوس، بنرهای تبلیغاتی و… پُر شده از واژههایی که یه سرش به مرگ و کشتن و کشته شدن ختم میشه. از همون صبح که از خونه میزنیم بیرون، فضای شهر، یه فضای کاملاً تیره و خاکستریه که تموم انرژیهای منفی رو به آدم منتقل میکنه. شهری بدون رنگ. بدون خنده. بدون انرژیهای مثبت و شعاری اخلاقی خوب و قشنگ. بدون تنوع و بدون دیدن آدمهای بشاش و خندهرو.
میخواستیم بانکها و وزارت اقتصاد را هدایت کنیم
”بهمن احمدی امویی” گزارش پرو پیمانی درباره بازار و نقش آن در وقایع انقلاب و پس از آن دارد که خواندنی است. در شروع این نوشته چنین میخوانیم:
برخی از بازاری ها هم بر این باورند که دیگر بازار با آن یکپارچگی و انسجام و استقلاش وجود ندارد و خرده بازاری های پیش از انقلاب که خود را به قدرت رساندند و از امکانات آن فقط برای خود نه نهاد بازار استفاده کردند، اینک سمبل بازار شده اند. روند امتیاز هایی که بازاریان از قدرت نوپای ایران اسلامیگرفتند از همان روزهای اول تشکیل شورای انقلاب شروع شد و تا مجلس ششم هم ادامه پیدا کرد. مجلسی که نمایندگانش خود را بهترین مجلس پس از انقلاب میدانند. بازاریان پیوند خورده با قدرت در این مجلس قانون نظام صنفی را توانستند به نفع خود تغییر دهند. هاله ای از ابهام همواره از بازاریان ایران پدیده ای ساخته، که در این فضای پر ابهام هر چیزی در باره آنها میتوان گفت.
این روزها حول بازاریان، بنیانگذار هیات های مذهبی که جمعیت موتلفه از دل آن بیرون آمد و بعدها با قدرت گره خوردند، هاله ای از افسانه قدرت سیاسی و اقتصادی وجود دارد که نه میتوان آنها را رد کرد و نه تائید. خاموشی در گفتگو با من میگوید : “هدف ما این بود که با گرفتن اتاق بازرگانی پایگاهی برای کمک به وزارتخانه ها و وزرای دولت انقلابی ایجاد کنیم و از انجا بانک ها، وزارت بازرگانی و وزارت اقتصاد را هدایت کنیم”.
سه روز به نبرد نفسگیر
سیامک دهقانپور در “راهروهای کنگره” از آخرین روزهای باقیمانده به انتخابات آمریکا چنین خبر داده است:
چهار روز به انتخابات آمریکا؛ نبرد نفس گیر میان باراک اوباما و جان مک کین بر سر جلب آرای حدود چهارده درصد رای دهندگان مردد به اوج خود میرسد. مک کین امروز برای دومین روز پیاپی در ایالت سرنوشت ساز اوهایو تلاش میکند پیشتازی شش درصدی اوباما در نظرسنجی ها را خنثی کند. در تاریخ آمریکا هیچ جمهوریخواهی بدون پیروزی در اوهایو به ریاست جمهوری دست نیافته است. اقتصاد و امنیت ملی محور جدال های انتخاباتی در این روزهای منتهی به چهارم نوامبر است.
مایک مک کانل، مدیر اطلاعات ملی آمریکا، میگوید رئیس جمهور بعدی آمریکا با مجموعه ای از چالش ها در سیاست خارجی از جمله ظهور گروههای تروریستی جدید و قدرتمندتر و رشد فزاینده ی اقتصادی کشورهایی چون چین روبرو خواهد بود. در پایان ماه اکتبر هستیم و برای غافلگیری ماه اکتبر و اقدامیکه به تغییر روند موجود در انتخابات منجر شود کمیدیر شده است اما، براک اوباما و جان مک کین بسیار با احتیاط چهار روز منتهی به انتخابات را زیر نظر دارند. با نزدیکتر شدن رقابت ها میان مک کین و اوباما نظرسنجی جدید آسوشیتدپرس نشان میدهد که از هر هفت رای دهنده هنوز یک نفر تصمیم نگرفته است به چه کسی رای بدهد. این نظرسنجی مدعی است این افراد به احتمال زیاد سفیدپوست هستند و گرایش لیبرال ندارند.
همه با هم دعوا دارند
”محمد آقازاده” که دوران نقاهت را سپری میکند از اوضاع نابسامان اجتماعی گلایه مند است:
این روزها که سرم گیجه میرود و باید در خیابان و کوچه و پس کوچه ها آرام راه بروم، مراقب باشم زمین نخورم.بگذریم از اینکه همه عمرم زمین خورده اما دستی نبود کمکم کند روی پای خودم بایستم؛میبینیم راننده ها چقدر بد و عصبی رانندگی میکنند. ویراژمیدهند. همه با هم دعوا دارند. به هم تنه میزنند. موتور سوار ها آدم را میترسانند.رعایت هم را نمیکنیم.دولت رعایت مردم را نمیکند و مردم هم رعایت هم را. دلم کمیآرامش میخواهد و مهربانی.
به کمک مککین بروید!
بهمن هاتفی در “پله برقی” که شاهد مناظره ای تلویزیونی درباب انتخابات آمریکا بوده است، با توجه به اظهار نظر یکی از تحلیلگران، دولتمردان ایران را به ایجاد تشنج فراخوانده تا این افزایش سطح تشنج، به کمک جمهوری خواهان بیاید:
امروز در خبرها شنیدم که نظر سنجیها نشان میدهد که اوباما کاملاً از مککین جلو افتاده و مثلاً واشنگینپست خبر از اختلاف هشت درصدی آنها میدهد. بیش از پنجاه درصد از مردم ایالات متحده در این نظرسنجی الویت اصلی خود را مسائل اقتصادی اعلام کردهاند و فقط هفت و هشت درصد مردم از مبارزه با تروریسم و جنگ در عراق بعنوان مسائل اصلی نام بردهاند. چند شب پیش در برنامه سیاسی “این هفته” در بیبیسی، مفسرین این برنامه معتقد بودند که کار تمام شده است و به احتمال قریب به یقین اوباما برنده انتخابات خواهد بود. وقتی مجری (اندرو نیل) پرسید که “هیچ شانسی برای برای مککین قائل نیستید؟”، کارشناس برنامه، دایان ابوت که نماینده مجلس عوام نیزاست، جواب داد که فقط “ایران” میتواند مسیر را عوض کند.
فقط یک هفته تا انتخابات ریاستجمهوری آمریکا باقی است و افراطیون در ایالات متحده به شدت به شعارهای ”هستهای” و “ضد اسرائیلی” ایران نیاز دارند. یک نفر به گوش احمدینژاد یا دیگر مقامات برساند که دارد دیر میشود (اگر دیر نشده باشد)، دست بجنبانید، غفلت موجب پشیمانی است، جماعتی متنظر شما هستند و روی اقدامات شما حساب باز کردهاند. فرصت مناسبی است تا دوباره در بوق شوید، آنرا از دست ندهید.
گوهر ناشناخته!
”یک لیوان چای داغ” پس از کشف محمود طالقانی و مهدی بازرگان در میان رهبران دینی وسیاسی ایرانی، اخیراً امام موسی صدر را یافته ودربارهاش نوشته است:
سید محمود طالقانی که از پانزده سال گذشته که شناختمش و کتابهای نایابی را در باب جزییات زندگیاش خواندم عاشقش شدم و هر چه جلوتر رفتم ذرهای از احترامم به این روح بزرگ و آزاده و پرمدارا کاسته نشد. افسوس که خیلی پیش از آن که حلال مشکلات اساسی باشد از دست رفت. مهدی بازرگان دومیبود که از قبال طالقانی او را شناختم و نمونه بیمانندی از اخلاق و اصولگرایی و میانهروی در سیاست ورزی برایم شد. بازرگانی که جوانان انقلابی آن سالها تازه تازه ارزش منش و روش او را درک میکنند و میکوشند مثل او باشند.
امام موسی صدر را دیرتر از این دو کشف کردم و واقعا برایم عجیب است که چنین گوهری در جامعه ایرانی این چنین ناشناخته مانده است - و البته میدانیم چرا قرار است ناشناخته بماند-. اولش قصههای پراکندهای میشنیدم و بعد امکاناتی دست داد تا بیشتر در موردش بخوانم و بشناسمش. “عظمت خردکننده” تنها صفتی است که میتوانم او را با آن توصیف کنم. عظمتی که عجیب با نرمخویی و تدبیر گره خورده است و درست در جایی که زمینهاش را داشت - عروس خاورمیانه - بارور شد.
انتخاب کردن، دشوار است
هوشنگ دودانی در“روزنه” انتخاب کردن شهروندان در میان پیشداوری در مورد رهبرانشان را موقعتی دشوار میداند. او نوشته است:
مبارزه انتخاباتی دراز مدت درون حزبی و برون حزبی، خیابانی و رسانهای، در آمریکا یاریگر شهروند برای انتخاب نامزد دلخواه خود است. در روزهای پایانی کارزار انتخاباتی گرایشها روشن تر میشود و میتوان به گمانه زنی در باره نتیجه انتخابات نیز پرداخت. در گمانه زنی ها اوبامای دموکرات برتر از مککین جمهوریخواه برآورده میشود. و من بر سر ایمان خویش میلرزم.
لرزه از چگونگی بازیگری پیشداوری ها در گزینش آدمیزادگان. بازیگری که بدرستی هم نمیدانم چگونه همه انسان ها را به بازی میگیرد، به جز تو را، که خواننده این نوشته هستی، و من را، و صد کم است هزار البته رییس جمهور ایران محمود احمدینژاد را. همه انسان ها اسیر پیشداوری هستند به جز ما سه نفر. به جز من، به جز تو و به جز او. تو و اویی که به هنگام خواندن این نوشته من میشود و پیش خود از هر گونه اتهام بری است، حتی اتهام داشتن پیشداوری و تصمیم گرفتن بر پایه پیشداوری.