عطا کناره
گزارش هفته گذشته آژانس بین المللی هسته ای درباره برنامه هسته ای ایران، چیزی برای هرکس در خود داشت. برای بازهای طرفدار بمباران ایران، تاییدیه ای بود بر ادامه غنی سازی اورانیوم علیرغم تحریم های محدودی که از سوی سازمان ملل وضع شده است، برای رهبران ایران، تاییدی بود بر همکاری آن ها با بازرسان هسته ای و این که به سوی تولید بمب منحرف نشده اند. بالاخره برای طرفداران ادامه تحرک دیپلماتیک هم، شواهد کافی از همکاری ایران و شواهد ناکافی از وجود یک خطر فوری در گزارش وجود داشت که لزوم گفتگوهای بیشتر را توجیه می کرد.
بنابراین در حالی که ایالات متحده و هم پیمانان نزدیکش به دنبال فشار بر شورای امنیت سازمان ملل، برای تصویب تحریم های سنگین تری علیه ایران هستند، دورنمای موفقیت شان چندان امیدوارکننده نیست. دو قدرت کلیدی چین و روسیه و نیز برخی کشورهای اروپایی نظیر آلمان و ایتالیا که روابط تجاری گسترده ای با ایران دارند، نسبت به حذف این روابط هشدار می دهند. از طرف دیگر، برای بوش و شرکایش این که سانتریفوژهای غنی سازی اورانیوم در حال افزایش است، مساله قابل تحملی نیست.
هرچند غنی سازی اورانیم تحت معاهده منع گسترش سلاح هسته ای آزاد است، اما پنهان کاری ایران در برخی از عملکردهای هسته ای اش باعث شده شورای امنیت تا زمان رفع نگرانی ها خواستار تعلیق آن شود. کاری که ایران تا کنون انجام داده، تلاش برای پاسخگویی به ابهامات مورد نظر آژانس اتمی بدون تعطیل فعالیت سانتریفوژها بوده است. در این میان، چیزی که برای ایالات متحده و هم پیمانانش اهمیت دارد، بازداشتن ایران از غنی سازی به نحوی است که امکان تولید بمب از آنها گرفته شود. همین مساله سبب ایجاد بن بست در هر گونه پیشرفتی شده است.
برای کشورهای مهم اروپایی و اعراب هم پیمان غرب، این وقفه موجب هراس از بروز رویارویی نظامی تا پیش از پایان ریاست جمهوری بوش در ژانویه 2008 شده است. رخداد بسیار مهم و شاید هم بی تاثیر، بسته به اینکه از چه زاویه ای به آن نگاه کنید، سخنان محمود احمدی نژاد در آخر هفته قبل بود. او در مصاحبه ای گفت ایران ممکن است پیشنهاد اعراب در تضمین غنی سازی در کشوری بی طرف نظیر سویس را بپذیرد.
هرچند پیشنهاد غنی سازی در خارج از مرزها برای ایران چیز جدیدی نیست، اما عکس العمل احمدی نژاد توانسته امیدهایی را مبنی بر انعطاف پذیری جدید در ایران برانگیزد.
معذالک در این گیر و دار، مقامات ایرانی قبلاً روشن کرده اند که بر خواست خود برای باقی ماندن تاسیسات غنی سازی در سطح تحقیقاتی درون خاک کشورشان همچنان معتقدند. واضح است که چرا چنین درخواستی از سوی ایالات متحده قابل پذیرش نیست. ایوان اولریچ، معاون برنامه استراتژیک امنیتی رییس جمهور ایالات متحده، در فدراسیون دانشمندان آمریکا می گوید: “مقدار ظرفیت لازم غنی سازی برای تامین سوخت یک راکتور با اهداف تامین انرژی عملاً بسیار بیشتر از حدی است که برای تولید مواد لازم برای تهیه یک بمب در سال لازم است.” او گفت: “از نظر اقتصادی برای ایرانی ها به صرفه نیست سوخت لازم برای راکتورشان را خود غنی سازی کنند – خرید سوخت از روسیه یا جای دیگر به مراتب برای آنها ارزانتز تمام می شود. اما تاسیسات تحقیقاتی با سه هزار دستگاه سانتریفوژ مشغول به کاربا حداکثر ظرفیت، می تواند مواد لازم برای تولید یک بمب در سال را تولید کند.” با این حال، اولریج معتقد است ایرانی ها با برخی مشکلات تکنیکی رو به رو هستند. تردیدها در مورد اینکه آیا ایران به همان اندازه که رهبرانش ادعا می کنند در غنی سازی پیشرفت کرده یا خیر، دستمایه ای شده برای بازهای واشنگتن که زمان حال را به عنوان زمان موعود معرفی کنند.
بازها هشدار می دهند دیپلماسی بی فایده است. می گویند رییس جمهور زیر این فشار است که تا قبل از پایان دوره اش بین اقدام نظامی و پذیرش وجود یک ایران مجهز به سلاح اتمی، یکی را انتخاب کند. جان بولتون، سفیر سابق ایالات متحده در سازمان ملل، بوش را متهم کرد تحت فشار مصلحت اندیشانی نظیر کاندولیزا رایس، به مهمترین یافته های درونی خودش پشت کرده است.
معذالک به نظر نمی رسد عقاید بازها زیاد مورد توجه قرار گیرند. برای مثال، هر چند فرانسه با رییس جمهور جدیدش نیکلای سارکوزی، اکنون به قوی ترین متحد اروپایی آمریکا تبدیل شده است، اما نصیحتی که او از سرویس امنیتی کشورش می شنود، خودداری از هر گونه اقدام فوری است. آنها معتقدند ایران بعید است تا قبل از سال 2011 بتواند به قابلیت تولید سلاح هسته ای برسد. برخی از مقامات امنیتی هم به سارکوزی هشدار داده اند که هر گونه حمله هوایی به تاسیسات هسته ای ایران می تواند عواقب به مراتب خطرناک تری نسبت به خود برنامه های هسته ای ایران داشته باشد.
بازها آشکارا امیدوارند که بوش قبل از حل مساله هسته ای ایران، کاخ سفید را ترک نکند. از سوی دیگر، بسیاری از افراد مصلحت اندیش در اروپا و خاورمیانه بیشتر به این فکر می کنند که رییس جمهور آینده آمریکا در مقایسه با جرج بوش، بیشتر بدنبال برقراری گفتگوهای مستقیم و بدون پیش شرط با ایران به عنوان یک راه حل دیپلماتیک باشد. نکته دیگر اینکه احمدی نژاد، خود اواخر سال آینده برای انتخابات مجدد، جدال سختی را در پیش دارد. همه اینها به این معنی است که در آینده نزدیک، عده کمی مایل به اعمال فشار برای رویارویی نهایی با ایران بر سر جاه طلبی های هسته ای خواهند بود.
منبع: تایمز – 21 نوامبر