جان بولتون
کاندولیزا رایس وزیر خارجه آمریکا اخیراً گفته است: «اعتماد به کره شمالی حماقت است.» با اینحال او پیش بینی کرده گروه شش جانبه در گفتگو بر سر برنامه تسلیحات هسته ای کره شمالی به موفقیت دست خواهد یافت.
باراک اوباما رئیس جمهور منتخب آمریکا وعده تغییرات گسترده در دیپلماسی آمریکا را داده و دولت بوش را هم از نظر محتوا و هم شیوۀ یکجانبه نگرانۀ، به اصطلاح «انجام بده یا کاری به کارش نداشته باش»، مرتباً مورد انتقاد قرار داده است. اوباما از مذاکرات و چند جانبه گرائی سخن می گوید. درحالیکه مسأله عراق در کانون توجه همایش های انتخاباتی آقای اوباما قرار داشت، بزرگترین مشکل پیش روی وی، خطر اشاعه جنگ افزار کشتار جمعی است.
چیزی که در بحث سلاح های کشتار جمعی به نحو شگفت انگیزی میان اوباما و جورج بوش شباهت دارد، ادامه روشی است که به سختی اطمینان بخش خواهد بود. درست است که آقای اوباما با آقای بوش متفاوت است، اما این تفاوت فقط در انتخاب رویکرد مهربانانه تر با تهران و پیونگ یانگ تجلی پیدا کرده است. خبری که قطعاً ناخوشایند است.
شکست خجالت آور اخیر در گفتگوهای گروه شش با پیونگ یانگ، نشان می دهد چگونه همه چیز در زمان آقای اوباما می تواند دوباره بروز کند. این گفتگوها از نوع دیپلماسی کلاسیک چندجانبه بودند که از سال 2003 تا کنون درقبال کره شمالی در پیش گرفته شده بود. تماس به پیونگ یانگ تا سرحد ممکن وجود داشته است.
سرنوشت این شیوه از دیپلماسی که سبک و سیاق اوبامائی نیز دارد، مشابه تمام مذاکرات قبلی با رهبرانی بوده که کشورشان مانند یک اردوگاه بزرگ زندانیان است. کره شمالی حتی برای نشستن پای میز مذاکره امتیاز گرفت، پیمان ها را یکی پس از دیگری زیر پا گذاشت، مذاکرات بی پایان ادامه یافت، و سرانجام به نقطه ای رسید که هیچ نتیجه ای دربر نداشت.
آقای بوش دربارۀ موضوع ایران، از دیپلماسی اروپائی ها بیش از پنج سال با قدرت حمایت کرد. اروپائی ها هرچیزی را که می شد تصور کردند، به عنوان هویج مشوق ها به ایران پیشنهاد کردند تا این کشور دست از برنامه هسته ای خودش بردارد و در مقابل، روابط متفاوتی را با آمریکا و اروپا در پیش بگیرد. این رویکرد، هیچ تغییری در خط مشی ایران در دستیابی به تسلیحات هسته ای ایجاد نکرد. تنها پیامد واقعی ماجرا این بود که ایران پنج سال به هدفش نزدیکتر شد. اکنون آنها بر کل چرخه سوخت هسته ای تسلط و مهارت پیدا کردند.
راه حل دیگر اوباما چیست؟ «ارائه گزینه شفاف به رژیم ایران» با استفاده «هویج ها و چماق» در ازای دست برداشتن از بلندپروازی های هسته ای. آقای اوباما فکر می کند بوش و اروپائی ها تا حالا چه کار می کردند؟ آیا اوباما واقعاً فکر می کند لحن ملایم وی می تواند دستاوردبیشتری نسبت به مذاکره کنندگان دل نرم اروپائی داشته باشد؟ براستی تا حالا چه کسی به نمایندگی از ما گفتگو می کرد؟
درحالیکه اوباما به کلی گوئی درقبال کره شمالی دست زده، سیاست وی در قبال ایران از رویکرد بوش وخیم تر خواهد بود. او طوری رفتار می کند که گوئی تلاش های چندین ساله برای مهار برنامه هسته ای ایران اصلاً با شکست روبرو نشده است. این تداوم نیست، بلکه بستن چشمهاست. به نظر می رسد وعده او برای دیدار شخصی با رهبران ایران، اعتبار وصف ناپذیری است که در ازای هیچ به طرف مقابل داده می شود.
نه کره شمالی و نه ایران هرگز به طور داوطلبانه از برنامه موشک های بالستیک هسته ای خود دست برنخواهند داشت. سیاست بوش به جائی نرسید، نه به این دلیل که دیپلماسی غیرکارآمد و غیرکاربردی بود، نه به این دلیل که تصور بوش بر نتیجه بخش بودن مذاکرات و مصالحه دوجانبه استوار بود. قضیه این بود که مسأله پایان بخشیدن به تهدید اشاعه جنگ افزار هسته ای توسط پیونگ یانگ و تهران، از سوی دشمنان ما کاملاً به شیوه متضادی تعبیر شد. آنها در پی خرید زمان نامحدود برای پیشبرد برنامه های هسته ای خود، کسب هویج مشوق ها تا سرحد امکان و بازی برای کسب مشروعیت در صحنه بین المللی بودند.
ایران و کره شمالی از طریق دیپلماسی به اهداف خود دست پیدا کردند. اوباما چگونه می تواند شیوه برتری را در پیش بگیرد؟ برای مثال، او باید فشار بیشتری بر چین اعمال کند، زیرا این کشور نفوذ فراوانی بر پیونگ یانگ دارد. رژیم کیم یونگ ایل باید به نحوی تحت فشار قرار بگیرد که پیش از این هرگز از سوی گروه شش چنین رویکردی به آن نشده باشد. گزینه های موجود در قبال ایران محدودتر هستند. اما تلاش های هدفدار برای تغییر رژیم در ایران و کمک به اسرائیل درصورتیکه پای حمله نظامی به تأسیسات هسته ای تهران وسط کشیده شود، قدم های مقدماتی مناسبی محسوب می شوند.
متأسفانه، شانس اینکه چنین رویکردی مورد توجه اوباما قرار بگیرد خیلی کمتر از آن است که دولت بوش در زمان باقیمانده به آن باور کند. نحوه مدیریت دولت های سرکش توسط اوباما در بهترین حالت نظیر سیاست های بوش خواهد بود. این درحالی است که آن سیاست ها برای مهار اشاعه جنگ افزار کشتار جمعی با شکست روبرو شده اند. باید آماده دوره خطرناکی بود.
آقای بولتون ناظر ارشد مؤسسه مناسبات آمریکا و نویسنده کتاب «تسلیم چاره نیست: دفاع از آمریکا در سازمان ملل- انتشارات سایمون و شوستر در سال2007 » است.
منبع: وال استریت ژورنال- 1 ژانویه