سیلون آتال
کشورهای غربی، روسیه و چین از پیشنهاد ایران دایر بر ازسرگیری مذاکرات هسته ای استقبال کرده اند. این “پنجره جدید دیپلماتیک” برای باراک اوباما خبر خوبی است، ولی آیا احتمال موفقیت وجود دارد؟
احتمال موفقیت ضعیف و احتمال شکست بالاست، زیرا این صرفاً مانور جدیدی ازسوی جمهوری اسلامی برای خرید زمان و جلوگیری از حمله اسراییل است. ولی همین احتمال شکست نیز ارزش تلاش دارد، زیرا شانس ضعیفی برای پذیرش یک توافق موقت ازسوی مقامات جمهوری اسلامی وجود خواهد داشت؛ همان توافقی که دو سال پیش آن را در استانبول رد کردند: انتقال اورانیوم غنی شده [۲۰ درصد] به یک کشور ثالث در ازای دریافت سوخت اتمی قابل استفاده در رآکتورهای صلح آمیز و تحقیقاتی.
نکته مهم برای مقامات ایرانی این است که روی مسأله اصلی، یعنی حق غنی سازی اورانیوم، کوتاه نیایند. بدین ترتیب آنها صرفاً پیشروی به سوی سلاح اتمی را که آیت الله ها به هیچ وجه از آن چشم پوشی نمی کنند، قدری به تعویق خواهند انداخت. ازطرف دیگر می توان اذعان داشت که حمله به تأسیسات اتمی ایران نیز تنها بین ۲ تا ۳ سال می تواند زمان دستیابی به تسلیحات اتمی را به تعویق بیندازد.
چرا ایران این بار آماده پذیرش است؟
تنها کافی است نگاهی به رویدادهای یک سال اخیر بیندازیم. این رویدادهای مهم برای سران جمهوری اسلامی نشانه ازدست دادن نفوذشان است: انقلاب های عربی باعث شده تا روابط آنها با حماس فلسطین به دلیل حمایت شان از سوریه در قتل عام سنی ها قطع شود. سوریه که برای جمهوری اسلامی نقش میانجی را در صحنه بین المللی ایفا می کرد [زمانی که وجهه بشاراسد هنوز در جهان خدشه دار نشده بود]، اکنون به یک بار سنگین تبدیل شده که ممکن است با سقوط حکومت دمشق سنگین تر نیز بشود. آنچه در سوریه در جریان است همچنین باعث شده تا مواضع حزب الله لبنان نیز متزلزل شود، چرا که این سازمان شبه نظامی به همراه نوری المالکی نخست وزیر عراق آخرین پایه های تشیع در خاورنزدیک محسوب می شوند.
علاوه براین، تأثیر شدید تحریم های بین المللی بر اقتصاد ایران، به ویژه سقوط ارزش ریال، به خوبی مشهود است.
به هرحال هیچ چیز مشخص نیست و مقامات جمهوری اسلامی ممکن است بار دیگر شگردهای مذاکراتی خود را پیاده کنند: چانه زنی در آخرین دقایق. ولی هر دو طرف درنهایت ذینفع خواهند بود.
آیا باراک اوباما شرایط را به سوی ازسرگیری مذاکرات پیش می برد؟
بله، به ویژه اینکه هیچ کس، ازجمله سران فرانسوی، در چند ماه باقی مانده به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا علاقه مند به وقوع جنگ با ایران نیست. بعلاوه، افزایش قیمت نفت در صورت وقوع جنگ می تواند به شدت بر دستاوردهای ناچیز اقتصادی در ایالات متحده، که موردنظر رییس جمهور اوباما برای انتخاب مجدد خود است، تأثیر منفی بگذارد.
حملات نامزدهای جمهوریخواه و تأکید آنها بر “ضعف”های اوباما بی شک اقدامی زیرکانه به شمار می رود، ولی به شدت متناقض به نظر می رسد: آنها اوباما را بخاطر افزایش قیمت نفت خام [بیش از ۱۲۰ دلار برای هر بشکه] مورد مؤاخذه قرار می دهند، درصورتی که تلاش اوباما برای آرام کردن شرایط و جلوگیری از وقوع جنگ دقیقاً در راستای کاهش قیمت نفت می باشد.
در فرانسه چندان امیدی به نتیجه بخش بودن این مذاکرات با ایران نیست، ولی به هرحال بهتر از شروع یک بحران جدید خواهد بود. مذاکرات در اوایل ماه آوریل آغاز خواهد شد و این مسأله پیش زمینه های حمله را برای اسراییل سخت کرده است. درحال حاضر مذاکره با ایران به یک موضوع مهم تبدیل شده. اکنون هر رفتاری که در برابر ایران اتخاذ شود می تواند پیامدهای مستقیمی بر زندگی مردم طی سال های آینده داشته باشد.
بازگشت به میز مذاکره یک اقدام سنجیده است یا صرفاً برای تسکین می باشد؟
درحقیقت باید میزان تهدید ایران را به درستی بدانیم. مشکل بتوان فهمید جمهوری اسلامی درحال حاضر به چه آستانه ای رسیده.
سؤال دیگر نیز بی شک مربوط به نیات سران این کشور در قبال اسراییل است؛ کشوری که هیچ گاه با آن جنگ نکرده ولی همواره لحن تند و غیرقابل قبولی علیه آن اتخاذ نموده اند.
از دید بنیامین نتانیاهو اکنون سال ۱۹۴۴ است. متفقین می دانند که یهودیان قتل عام شده اند، ولی هیچ واکنشی نشان نمی دهند… البته این یک مشابه سازی مبالغه آمیز است.
اینکه در این زمان که جهان با مشکلات بسیاری روبروست شاهد پیشروی شرایط به سوی جنگ نباشیم، بسیار تسکین بخش و درعین حال باارزش است. ازطرف دیگر باید بپذیریم که مقامات ایرانی نیز به طور کامل نسبت به منطق و خردورزی غریبه نیستند و ممکن است اقدامی انجام دهند تا باعث خروج آنها از این بحران دیپلماتیک و اقتصادی خطرناک شود.
منبع: فرانس ۲۴، ۱۰ مارس