20 آذرماه روزی بود که دو رئیس دولت در جمع دانشگاهیان حضور یافتند؛ محمود احمدی نژاد 20 آذر 85 در دانشگاه پلی تکنیک حاضر شد و محمد خاتمی 20 آذر 86 در دانشگاه تهران. آنچه بارز بود تفاوت عمده نگاه دانشجویان به این دو رئیس دولت بود که در رفتار و مواجهه آنها با آن دو ظهور یافت.
تعداد بیشماری در جلسه سخنرانی خاتمی شرکت کردند؛ علاوه بر سالن سخنرانی، بیرون سالن و طبقه ای از ساختمان سالن سخنرانی مملو از جمعیت بود. جلسه به آرامی برگزار شد و محمد خاتمی به سوالات و گاه انتقادات دانشجویان پاسخ داد. اما جلسه محمود احمدی نژاد متفاوت بود؛ دانشجویان پلی تکنیک روز سخنرانی با سالن پر شده ای مواجه شدند که دانشجویان به خصوصی از دانشگاه های خاصی با امکانات و به صورت گروهی به سالن آورده شده بودند. دانشجویان پلی تکنیک، که روز های قبل از جلسه با برگزاری تجمعی- که بالغ بر هزار دانشجو در آن شرکت کرده بودند- نسبت به سیاست های احمدی نژاد و حضور وی در دانشگاه اعتراض کرده بودند به زحمت و با اصرار داخل سالن سخنرانی راه یافتند و اعتراض کم نظیری به محمود احمدی نژاد نشان دادند تا مانع از برگزاری نمایش دروغین همراهی دانشجویان با سیاست های دولت شوند. حضور خاتمی در دانشگاه، یک سال پس از این واقعه- و اندکی پس از حضور مشابه احمدی نژاد در دانشگاه تهران- و برخورد متفاوت دانشگاهیان با وی پیام قابل توجهی داشت. برگزاری آرام جلسه سخنرانی خاتمی با وجود انتقادات و گلایه های دانشجویان از وی نشان داد دانشجویان به خاطر اختلاف نظر و دیدگاه با کسی برخورد نمی کنند، مشکلشان با رئیس دولت بودن نیز نیست بلکه با عدم صداقت و حرکات نمایشی- تبلیغاتی احمدی نژاد مشکل دارند و اجازه نمی دهند واقعیات وارونه جلوه داده شود.
خاتمی علیرغم ملاحظه کاری افراطی، صادق بود، اصلاح طلب بود اما به نوعی محافظه کار نیز بود! همواره ملاحظات بسیاری داشت که نمی توانست اصلاحات مورد انتظار دانشجویان را آن طور که شایسته فداکاری دانشجویان بود پیش برد. خاتمی به لحاظ پیشینه، خصوصیات و موقعیت در قد و قواره یک قهرمان ملی نبود. البته هیچ گاه موافق قهرمانی نیز نبود. بنا به گفتمانی که در دوره مدیریت وی شکل گرفت، گفتمانی که او خود نقش عمده ای در آن داشت، قهرمانی حتی مذموم انگاشته شد. خاتمی در مسیر اصلاحات، علاوه بر ملاحظاتی ویژه، نگاهی به اطرافیانش داشت؛ همان هایی که ظاهرا آنها را بدنه مدیریتی اصلاحات می دانست. مقصود از اطرافیان خاتمی همان هایی است که به غلط خود را سردمدار اصلاحات می دانستند. اشتباه بودن اینکه تنها خود را سردمدار اصلاحات می دانستند از آنجا ناشی می شود که آنها غافل از این بودند که اصلاحات، جنبه های فرهنگی و اجتماعی نیز افزون بر جنبه سیاسی دارد که مهمتر نیز می باشند. جنبش اصلاحات تنها از مطرح کردن پاره ای شعارهای پیشرو از سوی سیاسیون اصلاح طلب و رای دادن مردم به ایشان شکل نگرفته بود بلکه اصلاحات میوه انباشت تجربه مردم، فعالیت فرهنگی روشنفکران و شاگردان ایشان و نارضایتی اجتماعی از وضع موجود بود و با تکیه بر همین عوامل می توانست پیش رود. این غفلت در عمل نیز به روشنی بروز یافت. برای نمونه اصلاح طلبان ( زین پس در این نوشته مقصود از این نام، گروههای سیاسی ای است که خود را به این نام می خوانند)، در برابر توقیف مطبوعات یا برخورد با دانشگاه، اعتراض نه چندان جدی از خود نشان دادند اما با رد صلاحیت خود و دوستان خود در انتخابات مجلس، نمایندگان مجلس نشین شان تحصن کردند. این اصلاح طلبان سه دسته اند: اصلاح طلبان پیشرو، اصلاح طلبان پسرو و دسته ای دیگر آنهایی که بنا به شرایط و در موقعیت های مختلف و تحت تاثیر فعالیت دو گروه پیشین به دسته اول یا دوم می پیوندند. اصلاح طلبان پیشرو دیدگاهی مدرن داشته و مفاهیمی چون آزادی، دموکراسی و حقوق بشر را باور دارند و برخی از شجاعت و جسارتی نیز در پیگیری این مفاهبم برخوردارند. اما اصلاح طلبان پسرو که بعضا از فعالین جوان دهه 60 نیز هستند معتقد به پندارهای آن دهه می باشند و برخی به صراحت نیز از پاره ای اعمال گذشته که اصلاح طلبان پیشرو آنها را اشتباه می دانند دفاع می کنند. این دفاع صریح نیز نشان از تمایل اصلاح طلبان پسرو در بازگشت به گذشته دارد؛ این دسته از این لحاظ اشتراک برجسته ای با محمود احمدی نژاد دارند.
شاید استراتژی عبور از خاتمی درست نبود چرا که از سویی خاتمی عملا رهبر اصلاحات نبود که عبور از وی چاره ساز باشد و حتی مشکل فقدان رهبری اصلاحات نیز با عبور از خاتمی رفع نمی شد چرا که کاریزمای رهبری اصلاحات در کسی دیده نمی شد؛ از سویی دیگر اصلاح طلبان پسرو که با جریان دانشجویی و به طور کلی پیشروی، مشکل اساسی داشتند این امر را بهانه و توجیهی جهت حمله به جریان دانشجویی و آنها که طالب پیشروی بودند قرار دادند و از این موضوع، غول اختلافی لا ینحل بین جریان دانشجویی و اصلاحات ساختند در حالی که آنچه دانشجویان می خواستند تنها مطالبه ساده پیشروی مورد انتظار برای اصلاحات بود و از توقف گله داشتند؛ توقفی که موجب شکست ها و عقب نشینی های بعدی شد. شاید اگر عبور از اصلاح طلبان پسرو که مانع اصلی درونی بودند مطرح می شد و خاتمی نه به عنوان رهبر اصلاحات، که در آن حد و اندازه نیز نبود، که به عنوان بالاترین عامل اجرایی اصلاحات در قدرت، مورد تشجیع، انگیزش و مطالبه نرم دائمی و مصرانه قرار می گرفت نتیجه مطلوب تری حاصل می گشت.
گذشته گذشته است؛ آنچه سخن گفتن از این مسائل را لازم می نماید شرایط حال است و هشداری به آنچه شاید در آینده رخ دهد. اقدامات و تحرکات اصلاح طلبان پسرو در شرایط حاضر، موضوعی بسیار مهم است که توجه بدان بایسته و شایسته است. این دسته از اصلاح طلبان، برانگیزاننده اختلافات بین اصلاح طلبان مدعی اصلاحات با جنبش های اجتماعی هستند چرا که عملا رویای بازگشت به گذشته را در سر می پرورانند در حالی که اشتباهات گذشته و نابسامانی های حاصل از آن باعث ظهور و قوت یافتن جنبش های اجتماعی با مطالبات تغییر گذشته و اتخاذ شیوه ای نو شده است.اصلاح طلبان پسرو اعتقادی عمیق به آزادی، تکثر و دموکراسی ندارند و عملا به لحاظ سیاسی بسیار انحصارطلب، به لحاظ عملی خودپسند و خودشیفته و به لحاظ فکری بسیار متحجر و دگم هستند. آنچنان که از افکار و اعمال این دسته بر می آید تنها برای کسب قدرت منازعه می کنند و اختلاف دیدگاه چندانی با حاکمیت فعلی ندارند. به نظر می رسد آنچه را نیز به نام آزادی و مردم سالاری مطرح می کنند تنها به خاطر ایجاد جبهه ای برای سهم خواهی در برابر حاکمیت فعلی است. برای مثال علی شکوری راد و معصومه ابتکار از این دسته اند. بنابر آخبار، آخرین اقدام این دو، شرکت در نشستی بود که توسط خرمشاد معاون دانشجویی وزیر علوم احمدی نژاد با همکاری انجمن جعلی و دولت ساخته پلی تکنیک برپا شده بود؛ نشستی که حتی با بی توجهی انجمن های طیف سنتی نیز مواجه گشته بود. این دو فرد در ایام روز دانشجو نیز همچنان در بدگویی نسبت به جنبش دانشجویی فعلی و دفتر تحکیم وحدت مصرانه فعال بودند. مشخص نیست که امثال آقای شکوری از چه رو بدگویی نسبت به جنبش دانشجویی و دفتر تحکیم وحدت را در شرایط فعلی که جریان دانشجویی برجسته ترین مقاومت ها را در مقابل بستن فضای سیاسی – اجتماعی از خود نشان می دهد و بیشترین هجمه را از سوی حاکمیت متحمل می شود، اینچنین واجب می شمارد که مصرانه و به هر امکانی اقدام بدان می نماید. علی شکوری راد کسی است که دهه 60 و پیش از آن را، که تحکیم بازوی قدرت در حذف مخالفان بود، دوران طلایی دفتر تحکیم می نامد و حتی از انقلاب فرهنگی هم به صراحت دفاع می کند. معصومه ابتکار نیز با اینکه نقشی فرعی در ماجرای تسخیر سفارت داشته است و در حالی که مهره های اصلی تسخیر لانه جاسوسی به دیده تردید بدان اقدام می نگرند و گاه حتی اشتباه اش می شمارند وی همچنان از آن عمل دفاع کامل می کند. آیا این افراد اصلاح طلب اند؟ چه چیزی را می خواهند اصلاح کنند وقتی گذشته رویایشان است؟ اصلاح طلبان پسرو تفاوت مهمی با احمدی نژاد ندارند تنها دست تقدیر نام اصلاح طلب بدان ها نهاده است. این دسته به جامعه و مطالباتش نگاه چندانی ندارند و آنچه را هدف اصلاحات می دانند که خود می پندارند و می خواهند.
راهکار موجود پیش روی اصلاح طلبان و جبهه شکست خورده اصلاحات پالایش خود و مرزبندی آشکار با اصلاح طلبان پسرو و تکیه بر اصلاح طلبان پیشرو (نه بدان معنی که در انتخابات ریاست جمهوری نهم به کار رفت!) با فراهم آوردن امکان فعالیت بیشتر برای آنها و حمایت از ایشان می باشد. آنچه که اصلاح طلبان پسرو به اشتباه علل ناکامی اصلاحات عنوان می کنند آدرس غلطی است که نقض غرض بوده و اساس اصلاحات را نادیده می انگارد. در حالی که یکی از علل اصلی ناکامی اصلاحات، تاثیر و وجود و افکار و القائات این دسته بوده است. حضور این افراد در جبهه اصلاحات نه تنها کمکی بدان نمی کند بلکه مانعی برجسته است. در صورت عدم پالایش، اصلاح طلبان رفته رفته سیر کلی انزوا را خواهند پیمود و بیشتر به انفعال فرو خواهند رفت چرا که از مطالبات جامعه دور خواهند ماند. جنبش های اجتماعی بر پایه مطالبات جامعه راه خود را یافته و قوت خواهند گرفت و اصلاح طلبان با تکیه بر گذشته و دور ماندن از این جنبش ها منزوی خواهند شد. حتی به مرور این جنبش ها از حالت سکوت در قبال اصلاح طلبان خارج شده در برابر آنها موضع خواهند گرفت.هم اکنون جنبش دانشجویی در چنین شرایطی قرار دارد. جریان دانشجویی در صورتی که اقدامی شایسته که بایسته مدعیان اصلاح طلبی است از ایشان نبیند و اقدامات اصلاح طلبان پسرو را برجسته و مکرر بیند از اندک امید و رضایت نسبی و موضعی به اصلاح طلبان نیز چشم پوشیده و از حالت سکوت خارج خواهد شد. خروج از حالت سکوت و انتظار در پی موضع گیری در برابر ایشان عبور کامل از اصلاحات را (بر فرض بسیار خوشبینانه اگر امکان وقوعی مجدد محقق شود!) نتیجه خواهد داد
منبع: ادوار نیوز