“مرگ خیلی آسان میتواند الان به سراغ من بیاید، اما من تا میتوانم زندگی کنم نباید به پیشواز مرگ بروم، البته اگر یک وقتی ناچار با مرگ روبرو شوم - که میشوم - مهم نیست. مهم این است که زندگی یا مرگ من چه اثری در زندگی دیگران داشته باشد…” [اینجا]
بهیادمان و حرمت نام صمد بهرنگی به جز آنهایی که به زبان تُرکی وجود دارد، چند ترانه ـ سرود نیز به زبان فارسی ساخته و اجرا شده است. در جعبهی موسیقی این صفحه نمونههایی از این ترانهها را نیز خواهید شنید. [اینجا]
رودخونهها، رودخونهها منم میخوام راهی بشم
برم به دریا برسم، ماهی بشم، ماهی بشم
صادق نوجوکی [آهنگساز]، در نقل قولی از محمدعلی بهمنی [شاعر و ترانهسرا]، از مضمون ترانهی رودخونهها با صدای رامش [آذر مُحبی] میگوید. [اینجا]
چه بنویسم صمد؟
از خرمن سوختهام بگویم؟
از ریختن آب گوارایم بنویسم؟
از شکستن نگین پربهایم بنویسم؟
از سینۀ داغدیدۀ آتشگرفتهام بنویسم؟
من به تو چه بنویسم صمد؟
بهروز دولتآبادی (ب. چایاوغلو) را یادتان هست؟ رفیق و همراه صمد. عاشیقی که در رثای دوست، با زخمههای ساز و صدایی زخمی و زار، نه یازوم صمد را خواند و نواخت. [اینجا]
از غلامحسین ساعدی، نوشتاری بلند در معرفی صمد بهرنگی وجوددارد که اول بار در اولین سال انتشار کتاب جمعه به سردبیری احمد شاملو با عنوان رو در رو یا دوش به دوش منتشر شد. [شماره 6، پانزدهم شهریور ماه 1358، صفحۀ 10 تا 26].
بخش کوتاهی از این نوشتار را با صدای دکتر غلامحسین ساعدی بشنوید که از همدل و همزبان خود، صمد بهرنگی میگوید. [اینجا]
حکایتِ ناگفتهی داستان ماهی سیاه کوچولو
قصهی ماهی سیاه کوچولو یکی از شناختهترین داستانهای صمد بهرنگی است. شناختهترین از این بابت که تا بهحال به چندین زبان دیگر ترجمه و منتشر شده است. این کتاب اما در پیشینهی چگونگی نگارش و انتشار خود داستانی خواندنی دارد. [اینجا]
یازده هزار و نهصد و نود و نه ماهی کوچولو “شببخیر” گفتند و رفتند خوابیدند. مادربزرگ هم خوابش برد، اما ماهی سرخ کوچولوئی هر چقدر کرد، خوابش نبرد، شب تا صبح همهاش در فکر دریا بود…
اجرای نمایشنامهای “ماهی سیاه کوچولو” به زبانهای فارسی و تُرکی، متن کامل این داستان با نقاشیهای فرشید مثقالی، را بخوانید و بشنوید! [اینجا]
منبع: http://www.parand.se/