همانگونه که پیش بینی می شد٬ ورود اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان نامزد انتخابات٬ کل معادلات طراحی شده توسط حاکمیت برای انتخابات ریاست جمهوری دهم را دستخوش تغییر بنیادی کرد. ثبت نام هاشمی رفسنجانی به نوعی شوکی غیره منتظره به حاکمیت بود.
حاکمیت فعلی جمهوری اسلامی چهار سال پس از انتخابات جنجالی و پر مساله خرداد ۸۸ خود را آماده می کرد تا با کمترین حاشیه و بی سر و صدا٬ از گردنه انتخابات ۹۲ نیز بگذرد و گزینه مطلوب خود را بر کرسی قوه مجریه بنشاند. هر چند در این مسیر چند سالی است که با معضلی به نام “احمدی نژاد” مواجه شده که با رفتارهای غیر قابل پیش بینی و هزینه زایش، موی دماغی برای حاکمیت بوده و هست. از این رو می توان گفت تا همین چند هفته قبل تنها مقوله مساله ساز برای حاکمیت در انتخابات ۹۲ ٬ گروه احمدی نژاد و برنامه های ویژه شان جهت حفظ قدرت برای دوره بعدی بود.
شکاف بین حاکمیت (خامنه ای) و احمدی نژاد خیلی زود و از همان ابتدای دولت دهم٬ بر سر معاون اولی اسفندیار رحیم مشایی علنی شد و دو سال بعد در جریان برکناری وزیر اطلاعات (حیدر مصلحی) توسط احمدی نژاد٬ به اوج خود رسید.
بازگشت احمدی نژاد٬ پس از ۱۱ روز خانه نشینی اش که در پی ابقای مجدد حیدر مصلحی توسط آیت الله خامنه ای٬ صورت گرفت با سلسله حرکت های ایذایی احمدی نژاد علیه بخش های مختلف حکومت همراه بود. از قوه قضاییه و درگیری های بین رییس دو قوه و درخواست بازدید از زندان اوین گرفته٬ تا دستکاری در بودجه نهادهای زیر نظر رهبری. با این وجود٬ سیاست خامنه ای عدم برخورد حذفی با احمدی نژاد و تحمل او تا پایان دوره ریاست جمهوری بود.
اما احمدی نژاد طرح های خود را پیش برد و حتی رسما همه عرف ها و قوانین عادی را با تفاسیری خاص شکست و علنا هم جانشین خود را انتخاب کرد. او همچنین از حربه سفرهای استانی برای معرفی جانشین خود نیز بهره برد و آخرین نمونه اش هم در روز ثبت نام تحت عنوان مرخصی٬ در کنار رحیم مشایی در وزارت کشور حاضر و حتی به نفع او سخنرانی هم کرد.
با این حال حاکمیت برای مواجهه با حربه های مختلف تیم احمدی نژاد حداقل نزدیک به دو سال زمان داشت و برنامه ریزی و آمادگی جهت روبرو شدن با احتمالات مختلف در این زمینه را بدست آورده است. هم به لحاظ فضاسازی برای برخورد و هم به لحاظ سناریوهای عملیاتی محتمل.
اما آنچه در دقایق آخر روز ثبت نام٬ معادلات را تغییر داد و بسیاری از سناریوها را نیازمند تغییرات بنیادی کرد٬ ورود دقیقه ۹۰ اکبر هاشمی رفسنجانی بود.
ورود او بر همه جریان های فعال در انتخابات ۹۲ تاثیر خود را گذاشته و در هفته های پیش رو نیز خواهد گذاشت. فوری ترین تاثیر در جریان اصولگرا بود٬ چون برداشت غالب از مدتها پیش این بود که نامزد مورد نظر حاکمیت از میان ائتلاف سه نفره (قالیباف و ولایتی و حداد عادل) بیرون خواهد آمد و محتمل ترین گزینه در این بین علی اکبر ولایتی٬ مشاور ارشد آیت الله خامنه ای در امور بین الملل بود. کسی که پیش از این در سال ۸۴ نیز نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد اما در هفته های نزدیک به انتخابات به نفع هاشمی رفسنجانی از رقابت ها کناره گیری کرد.
یکی از پس لرزه های حضور هاشمی٬ در جریان اصولگرا به احتمال قریب به یقین این خواهد بود که آنها به سمت اجماع بر سر گزینه ای همچون سعید جلیلی که او هم در روز آخر برای ثبت نام اقدام کرد٬ خواهند رفت. فردی که در حال حاضر مجری سیاست های آیت الله خامنه ای در مذاکرات هسته ای است و در دولت اول احمدی نژاد٬ پس از استعفای علی لاریجانی از سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی٬ به این سمت گمارده شد. فردی که بیش از آنکه یک دیپلمات و مذاکره کننده خوب باشد٬ یک “فرمانبر” قهار و مجری گوش به فرمان مطلوب٬ برای آیت الله خامنه ای است.
در جریان اصلاح طلب نیز٬ ورود هاشمی پس از ناامیدی از حضور خاتمی٬ اولین تاثیرش٬ حرکت به سمت اجماع بی سابقه در حمایت از نامزدی اوست. تنها ساعاتی پس از ثبت نام هاشمی٬ شورای مشاوران سید محمد خاتمی که مجموعه ای از مدیران ارشد دوران “اصلاحات” و “سازندگی” هستند٬ طی بیانیه ای از او حمایت کردند. این حمایت بی تردید٬ حاصل توافقی بود که پیش از آن بین خاتمی و هاشمی صورت گرفته بود.
هاشمی در هفته های منتهی به آغاز مهلت ثبت نام٬ بارها تمایل خود برای نامزدی محمد خاتمی را ابراز کرده بود. اما دغدغه ها و تردید ها٬ ورود خاتمی را منتفی و حضور هاشمی را محتمل کرد.
در جریان دولت نیز حضور هاشمی٬ تاثیرگذار خواهد بود. در صورت عبور نامزدهای دولت از فیلتر شورای نگهبان٬ (که به نظرم محتمل است) دولت احمدی نژاد تلاش خواهد کرد تا یکبار دیگر فضای انتخاباتی را همانند دو دوره گذشته به دو قطبی هاشمی- احمدی نژاد تبدیل کند و در این دو قطبی٬ خود را نماد “ضدیت با فساد و اشرافی گری” و هاشمی را نماد “فساد و اشرافی گری” معرفی کند. اما عملا ورود هاشمی از یک نقطه نظر به دردسرهای جناح دولت افزوده است٬ چون اگر تا قبل از ورود هاشمی٬ بنابر مبارزه طلبی با جناح های اصولگرا از جمله شورای نگهبان و قوه قضاییه و طیفی از روحانیت حکومتی و حتی بخشی از سپاه پاسداران - به تعبیر احمدی نژاد “برادران قاچاقچی” - بود٬ حالا باید در دو جبهه٬ هم علیه جریان هاشمی رفسنجانی و هم علیه مخالفان اصولگرا بجنگد. البته این موضوع برای جناح دولتی فرصت مناسبی هم می تواند باشد که از حربه “مظلوم نمایی” استفاده و تلاش کند تا باردیگر نماد “مخالفت با وضع موجود” باشد. اما موضوعاتی همچون اختلاس ۳ هزار میلیاردی و سندهای منتشر شده در مورد تخلفات مالی جریان دولت٬ عملا این برگ ها را کم اثر و حنای ادعای “ضد فساد” بودن را کم رنگ کرده است.
از چند ماه پیش احمدی نژاد و دولتش تلاش کرده اند تا مقدمات یک توجیه انتخاباتی را آماده کنند. آنها در جریان چالش ها و مباحث انتخاباتی حتما براین عنصر تاکید خواهند کرد که دولت “می خواست اما نگذاشتند”٬ و برای این گزاره احتمالا٬ قوه قضاییه و مجلس و برخی نهادهای خارج از کنترل دولت را بهانه خواهند کرد و …
اما باید گفت ابزار و وسایل کنونی تیم احمدی نژاد به نسبت دوره قبل انتخابات کم رنگ تر شده است. او که در دوره پیش از حمایت بی سابقه آیت الله خامنه ای و صدا و سیما و اکثریت اصولگرایان برخوردار بود و می توانست بدون اینکه کسی از مقامات ارشد نظام از او گله گذاری کند٬ هر سیاهی را سفید جلوه دهد٬ امروز از این امکانات برخوردار نیست. با این وجود باید گفت احمدی نژاد غیرقابل پیش بینی ترین رییس دولت تاریخ جمهوری اسلامی است که امکان دارد هرکاری برای پیشبرد اهداف گروهش انجام دهد.
دولت از لشگرکشی همه جریان ها علیه احمدی نژاد٬ استقبال می کند؛نکته ای که گروه های منتقد و اصلاح طلب فعال در انتخابات باید بدقت مورد توجه قرار دهند تا در این دام گرفتار نشوند.
در شرایط عادی به نظر می رسد هیچ کدام از نامزدهای دولت٬ (تا قبل از انصراف همه به نفع رحیم مشایی) از فیلتر شورای نگهبان عبور نخواهند کرد٬ اما به نظر صاحب این قلم یک ماه آینده٬ ایران شرایطی عادی نخواهد داشت و برهمین اساس دولت نامزدش را از این مانع عبور خواهد داد.
با نگاهی به تصویر کلی صفحه انتخابات می توان حدس زد که انتخابات ۹۲ انتخاباتی سه قطبی٬ شامل هاشمی و رحیم مشایی و سعید جلیلی٬ خواهد بود. اما پرسش اصلی این انتخابات نیز همچون دیگر فرصت های انتخاباتی این است: این انتخابات در مسیر تحقق هدف کلان /کحاکمیت ملت بر سرنوشت خویش/ک - که بر روی کاغذ مورد تایید قانون اساسی جمهوری اسلامی هم هست - در همه عرصه ها چه ثمره ای در پی خواهد داشت؟