گزارش

نویسنده
میترا سلطانی

تصویری دیگر از انسان

تصویرگری که به تکنیک های زیادی مسلط است، همانند مترجمی است که به زبان های مختلف جهانی آشنا می باشد. سبک یک پدیده ذهنی، با زاویه دید فردی مرتبط است در صورتی که تکنیک با چگونگی اجرا و کیفیت مواد همراه است.
تکنیک اجرایی و قدرت دست تصویرگر موضوعی است که همواره همه صاحب نظران مسایل هنری بر آن  اتفاق نظر دارند و در نگاه اول، قبل از آن که فکر و ایده درتصویر مشاهده شود؛ ابتدا کیفیت اجرایی و زیبایی تکنیک استفاده شده رخ می نماید. اگردر تصویرگری تکنیک ضعیفی به کار برده شود فکر و هدف تصویرگر به سختی می تواند به مخاطب انتقال یابد، چرا که تصویر فوق پایه های لرزانی دارد و هر چقدر فکر و ایده ای  قوی به دنبال آن باشد قدرت عرضه و خودنمایی آن از بین خواهد رفت.

در نگاهی کلی به آثار غلامعلی مکتبی، متوجه همه جنبه های متنوع تکنیکی ومحتوایی می شویم. طرح هایی انتزاعی و در نگاهی عمیق تر، نقش مایه هایی که متناظر از حقیقت های درونی هنرمند است و به سادگی درمی یابیم که آثار خط فکری بیننده را به خود می رباید. اظهارات و احساساتی که با نمادی در هم فشرده بیانگر وسعتی از خودباوریست. شیوه ی نمایش آثار نیز تاکیدی مضاعف بر چگونگی این بیان است و به نوعی ساختمانی از الفبای این زبان بصری منحصر به فرد می باشد. آثار او با الهام از جهان الهام بخش، دستخوش افکار عمیق از خود و زندگی خود است؛ هنر مکتبی بازتاب خلق و نهایت کمالیست که به گسیختگی ختم شده است.

مکتبی تلاش می کند آثاری را به وجود بیاورد که همواره با خلاقیت و نوآوری و بهره گیری از شیوه های نوین اجرایی و از حیث تکنیک نیز غنی باشد.

تکنیک مهارت او در اجراهای مختلف می باشد که از طریق آن تصویرگر اقدام به خلق آثاری نموده که این امر در ارتباط با موضوع و محتوای آن مشخص می گردد. البته موضوعات مختلف، تکنیک های مختلف اجرایی را نیز می طلبد.
با تامل بیشتر بر هر یک از آثار موجود به این یقین نزدیک تر می شویم که تکنیک های به کار رفته در این نمایشگاه دقیقا با فکر طراح در ارتباط است.

او آثارش را نامگذاری نکرده است زیرا نمی‌خواهد افکار خود را به مخاطب القا کند و دوست دارد هر کسی براساس ذهنیت خود به آثار نگاه کرده و برداشت شخصی خود را داشته باشد. او سالهای زیادی روی موضوعات کار کرده است و می‌توان گفت، وی در این سالها فیگور را موضوع تجربیات خود قرار داده است.

این کارها در عین حال که خصلتی تجربه گرایانه دارند، پتانسیلی نهفته در خطوط و لکه های تنال بکار گرفته شده در خود را به نمایش می گذارند. پتانسیلی که پیوسته بدنبال مفری برای رهایی و آزاد شدن می گردد. مضمون این تصاویربه همراه اجرای ساده آن احساسی شاعرانه به مخاطب می دهد.

آدمک‌هایی که “مکتبی” می‌کشد سمبل انسان‌هایی هستند که می‌توانند هر جای دنیا باشند و مسائل و مشکلاتشان را مطرح کنند. این آدمک‌ها خیلی ساده هستند و خطوط صورتشان معلوم نیست و میمیک صورت ندارند. وقتی آنها را می‌بینیم از حالت چهره‌شان چیزی نمی‌فهمیم، فقط از حالت بدنی‌شان می‌فهمیم که چه حسی دارند؛ می‌فهمیم که مثلا این آدم خوشحال است یا افسرده و غمگین.

در آثاروی تجسمات ذهنی‌ به صورت زبان انتزاعی مطرح می‌شود. زبان انتزاعی برای او این کاربرد را دارد که یک زبان کُل‌گو و کلان‌نگر باشد.به او این امکان را می‌ دهد تا به مفاهیمی‌اشاره کند که در واقع می‌توانست توام با استنتاج‌هایی فلسفی باشد. البته در آنها کمتر شاهد جزء نگری بودیم. سوژه مکتبی از همان ابتدا، انسان بود و چالش‌های او در آن ابتدا به خصوص زبان کلان‌تر بود و انسان معنای انسان جهانی را داشت.

 

کوتاه از غلامعلی مکتبی

غلا‌معلی مکتبی تصویرگر کتاب‌ های کودکان در اردیبهشت ‌ماه سال ۱۳۱۳ زاده شد. پس از پایان دوره ی دبیرستان، برای ادامه ی تحصیل به تهران آمد و به دانشکده هنرهای زیبا رفت.

از آموزش استادانی همچون علی‌محمد حیدریان، جواد حمیدی و جوادی‌پور بهره گرفت و با دنیای نقاشی آشنا شد. چون به هنر گرافیک نیز علاقه داشت، مدتی در بخش تصویرسازی کتاب به شکل تجربی کار کرد. پس از گذراندن دوره ی کامل نقاشی در دانشکده ی هنرهای زیبای تهران، به عنوان دانشجوی ممتاز برای ادامه ی تحصیل در رشته ی نقاشی به فرانسه رفت و  ۶ سال در بوزار پاریس زیر نظر استادانی همچون “ژان سووربی” و “روژه شاستل”  فرا گرفتن هنر نقاشی را ادامه داد. پس از بازگشت به ایران در مؤسسه ی انتشاراتی فرانکلین به کار تصویرگری کتاب پرداخت و تا کنون بیش از ۵۰ ا  کتاب شعر را تصویرگری کرده است. تصویرگری کتاب های: “حسنی تو شهر قصه”، “حسنی نگو یه دسته گل”، “آقا باهوش”، “پسته دهان بسته”، “آسمان دریا شد”، “ آس‍م‍ان‌ ه‍ن‍وز آب‍ی‌ اس‍ت”، “اب‍ل‍ق‌”ٰ، “اب‍ن‌س‍ی‍ن‍ا”، “از س‍ادگ‍ی‌ ت‍ا تأث‍ی‍رگ‍ذاری‌ طرح ها و رنگ ها”، “از ه‍م‍ه‌ ب‍ه‍ت‍ر م‍ام‍ان‌ من‍ه”، “ب‍اب‍ای‌ م‍ن‌ ق‍ش‍ن‍گ‌ اس‍ت”، “ب‍ازی‌ اب‍ر و ب‍اد”، “ب‍اغ‌ ف‍رش‍ت‍ه‌ه‍ا”، “ب‍زغ‍ال‍ه‌ خ‍ان‍م‌”، “ب‍ل‍ب‍ل‌ ن‍وک‌ طلا و ب‍اغ‌ آرزوه‍ا” و “ پ‍س‌ ک‍ی‌ ب‍رف‌ م‍ی‌ب‍ارد؟” کار اوست. مکتبی بر تصویرگری کتاب‌های آموزشی ایران در سه مرحله: سال ۱۳۳۶ تا ۱۳۴۶ و از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۸۰ نظارت داشته و در حال حاضر، کارشناس راهنمای گروه تصویرگری دوره ی جدید کتاب‌ های درسی است.