رابرت فیسک
وقتی هفته گذشته، پیش از سفر به خلیج فارس، با بانکدار-روزنامهنگار لبنانی مورد علاقهام گپ میزدم از او پرسیدم، فکر میکند باید درباره چه چیزی با سرمایهگذاران و مدیران مالی در ابوظبی صحبت کنم. او گفت: “ایران. هر اتفاقی که میخواهد در مذاکرات هستهای بیفتد، دوباره یک روز پرقدرتترین کشور خاورمیانه خواهد شد. مردم باید برای سرمایهگذاری در ایران جدید برنامهریزی کنند. اگر ایران و آمریکا به توافق برسند، ایران میتواند دوباره پلیس خلیج فارس شود.”
اصلا در این مورد مطمئن نیستم. خود شاه ایران هم سرمایهگذار بدی بود و حالا ایران یک کشور شیعه است که به جای اسرائیل و پادشاهیهای نزدیک به غرب که مردم خود را شدیدا سرکوب میکنند، با عراق و سوریه و حزبالله متحد است. وقتی به خلیجفارس مسلمانان سنی رسیدم، همان داستان قدیمی بود: سنی علیه شیعه، ایران شیطانصفت که تنها میخواهد قدرت سنی در عربستان و یمن و مصر و اردن را نابود کند. آیا اسرائیل و حزب جمهوریخواه آمریکا که وقتی فکرش را میکنید یکی هستند، به اوباما اجازه میدهند با ایران به توافق هستهای برسد؟
مدتهاست که با خودم فکر میکنم مساله اصلی، برنامه هستهای یا سپاه پاسداران یا توسعهطلبی ایران نیست، خصوصا وقتی بزرگترین مهاجم منطقه یک مسلمان سنی به نام صدام حسین بود که در دهه ۱۹۸۰ دوست صمیمی غرب محسوب میشد. نه، بحران ایران، یا اینکه بهتر بگویم، بحران روابط ما با ایران، نقش ژئواستراتژیک آینده یک کشور بزرگ و تاریخی در خاورمیانه و آسیای جنوب شرقی است. در دنیای قلدریِ عربستان و وزرای دست راستی اسرائیل که ادای دیوانگی رئیسجمهوری قبلی ایران را درمیآورند و جمهوریخواهان آمریکا که مصمم به نابودی میراث اوباما هستند، موجود دیگری وجود دارد به نام داعش – یک خردهفرهنگ سنی یا گردانی از روحهای سرگردان، هرکدام را میخواهید انتخاب کنید – که ایران را تبدیل به مریم مقدس میکند.
دکتر ناصر سعیدی، اقتصاددان لبنانی و اقتصاددان ارشد سابق در مرکز بینالمللی مالی دبی میگوید: “تنها صلح آمریکایی-ایرانی میتواند به ثبات در عراق، افغانستان و پاکستان و جلوگیری از تبدیل سوریه به یک کشور شکستخورده بینجامد.”
این ممکن است کمی زیادهروی باشد اما اولین منفعت آشتی با ایران میتواند کاهش خطر پیرامون قیمتهای جهانی نفت به خاطر تنش در تنگه هرمز باشد. در سال ۲۰۱۲ کشورهای خارومیانه ۱۳۲ میلیارد دلار صرف ارتش و تسلیحات خود کردند که حدود نصف مبلغی است که برای بازسازی سوریه مورد نیاز است و بالاترین درصد تولید ناخالص ملی در جهان محسوب میشود. نظریه دکتر سعیدی این است که ایران با دومین ذخیره گاز و چهارمین ذخیره نفت در جهان میتواند تبدیل به جاده ابریشم جدید انرژی شود.
برداشته شدن تحریمها نه تنها منجر به تولید بیشتر نفت و گاز میشود، بلکه در ارتباط با زیرساختهای انرژی چین و هند، به اکتشاف بیشتر و پیشرفت زیرساختهای انرژی ایران جدید نیز میانجامد. کاهش بیشتر قیمتهای نفت اجتنابناپذیر است. اگر فقط میخواهید گوشهای از منافع غرب از انزوا زدایی ایران را درک کنید، نگاهی به ناوگان فرسوده ۲۴۳ فروندی هواپیمایی ایران بیندازید. بنا به گفته سازمان کشوری هواپیمایی ایران، این کشور به ۴۰۰ هواپیمای جدید نیاز دارد.
چین همیشه با تحریمها مخالف بوده. به رغم اینها، تجارت این کشور با ایران از ۴۰۰ میلیون دلار در سال ۱۹۹۴ به ۱۱ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۸ و دو سال پیش به ۵۰ میلیارد دلار رسید.
رویای غایی این است که نوعی منطقه صلح و شکوفایی در خلیجفارس ایجاد شود که جرج بوش پدر پس از پایان جنگ کویت در سال ۱۹۹۱ از آن گفت و خواستار خاورمیانه ای عاری از سلاح هستهای شد.
ممکن است بگویید، این رویا غیرممکن است. ممکن است حق با شما باشد. اما داعش و کابوس وهابی آنها که بسیار با عربستان و طالبان اشتراک دارد، داستان خونین منطقه را از نو رقم زده است.
به هر حال در سال ۱۹۳۹ چه کسی باور میکرد دیکتاتور شوروی دو سال بعد تبدیل به متحد ما شود؟ اما بعد نگاه کنید پس از سال ۱۹۴۵ چه اتفاقی افتاد…
منبع: ایندیپندنت - 23 نوامبر